تاریخ زیاریان، آل بویه و دیلمیان (سال 928 تا 1052 میلادی)

نگاهی به تاریخ زیاریان، آل بویه و دیلمیان
تصویری از مردآویج؛ مقتدرترین پادشاه زیاریان
نگاهی به تاریخ زیاریان، آل بویه و دیلمیان
تصویری از مردآویج؛ مقتدرترین پادشاه زیاریان

تاریخ زیاریان و آل بویه از جنوب منطقه‏‌ی دریای کاسپین آغاز می‌شود. منطقه‌‏ای که این دو خاندان از آن آمدند و در آن قدرت گرفتند، امروز استان‏‌های گیلان و مازندران نامیده می‌‏شود.

این منطقه طبیعتی سخت و نفوذناپذیر داشت و از سمت شمال به‌‏وسیله‌ی دریا محصور شده بود. مردمانش نیز به‌‏دلیل انجام کارهای سخت و محافظت از محل سکونتشان، ورزیده و جنگاور بودند. چنان‌که در خلاصه تاریخ ایران مشخص است، ساحل جنوبی کاسپین در دوران پیش از اسلام نیز مستقل از حکومت مرکزی و در دست سلسله‏‌های محلی خودمختار بود؛ چنان‌که در دوران انوشیروان ساسانی نیز حکومت‏‌های محلی در اینجا وجود داشتند.

در ایران پس از اسلام و بعد از حمله اعراب، عرب‎‌ها را یارای نفوذ به بخش‌‏های مختلف طبرستان و دیلمان نبود و این ناحیه از ایران تا حد زیادی دست‌نخورده باقی ماند. آن‌‏ها سنت‏‌ها و حتی باورهای باستانی خود را حفظ کردند. این امر تا زمانی ادامه داشت که برخی از شیعیان و پیروان زیدیه در آنجا پناه گرفتند و مردم محلی آن‌‏ها را در مناطق مسکونی خود پذیرفتند.

کم‏کم جنبش‌‏هایی در مخالفت با نظام خلیفه‌‏ای بغداد شکل گرفت. مردم محلی نیز از آن‌‏ها حمایت کردند. این پیشرفت‌‏ها هم‏زمان با دوران حکومت سامانیان در بخارا بود. با وجود زیاریان و آل بویه و علویان، اکثر مناطق کوهستانی طبرستان تحت‏ حاکمیت خاندان‏‌هایی باقی ماند که نوادگان ساسانیان بودند.

نقشه‌ی ایران در دوره‌ی آل بویه

تاریخ آل بویه
گستره مناطق تحت کنترل حکومت های محلی ایرانی در دوران تاریخی آل بویه

تاریخ زیاریان و ظهور و افول آن‏‌ها (از سال ۹۲۸ تا ۱۰۴۲ میلادی)

تاریخ زیاریان
مناطق تحت کنترل زیاریان

زیاریان یا آل زیار، خاندان کوچک گیلی-‏دیلمی بودند که در سرزمین‌های جنوب ‌شرقی دریای کاسپین می‌زیستند. سلسله‌ی آل زیار در سال ۹۳۱ میلادی ایجاد شد و گرگان و طبرستان، محدوده‌ی حکمرانی‌‏اش بود. فرمانروایان آل زیار که امیر خوانده می‌شدند، زیر نظر حکومت عباسی بغداد فعالیت می‌کردند. قدرتمندترین امیر زیاری «مرداویج» بود. بعد از او به‌‏مرور از وسعت قلمروی زیاریان کاسته شد.

مرداویج، فروزنده‌ی آتش جشن سده

پسر زیار در سال ۹۲۸ میلادی از دیلم در جنوب دریای کاسپین به برافراشتن پرچم ایرانی برخاست و کنترل همه‏‌ی منطقه را به دست گرفت. نام او «مردآویز» به‏‌معنای «مرد پیکار» بود که به عربی مرداویج خوانده می‌شود.

او در ابتدا از سپاه‌سالاران فوج زیدیان بود؛ اما بعد از مدتی از آنان جدا شد و لشکری برای خود فراهم آورد. پس از فتح سرزمین‌های هم‏جوار دریای کاسپین، شهرهای جنوبی‌‏تر مانند ری و همدان و حتی اصفهان را نیز فتح کرد و قلمروی خود را چنان گستراند که با سامانیان و خلفای عباسی هم‌مرز شد.

مرداویج در راه احیای فرهنگ ایرانی و باستانی تلاش بسیار کرد. آرزوی بازگرداندن شکوه باستانی امپراتوری ایرانی، آرام و قرار را از او گرفته بود. یک بار گفته بود که تصمیم دارد حکومت ساسانیان را به قدرت بازگرداند. او همچنین تصمیم داشت تا پایتخت ایران را به مدائن در نزدیکی بغداد انتقال دهد.

مرداویج جشن سده، جشن باستانی ایرانیان را احیاء کرد. به‌‏گفته‌ی مورخان، او برای این جشن، آتشی باشکوه در سپاهان و کنار زاینده‌‏رود بر پا کرد که پس از اسلام تا آن زمان بی‌نظیر بود.

مرداویج تبار خاندان خود را به ساسانیان و خانواده‌های اشرافی گیلان نسبت می‌داد. درستی ادعای او چندان مشخص نیست؛ اما مسلم است که با این کار می‌خواست خود را صاحب فره‌ایزدی نشان بدهد و در میان مردم جایگاه و احترام بیابد.

گرایش دینی مرداویج مشخص نیست، برای او ادیان زرتشتی و مذاهب تسنن و تشیع حدس زده می‌شود؛ اما چون زمانی در لشکر زیدیان حضور داشت، به نظر می‌رسد که مذهب زیدیه داشته است. البته تاریخ نشان می‌دهد که دین مسئله‌ی مهمی برای مرداویج نبوده و سیاست بر آن رجحان داشته است؛ چنان‌که برای خوشایند خلیفه و پیشبرد اهدافش از او اطاعت می‌کرد و برایش هدایایی می‌فرستاد، در‏حالی‏‌که خیال نابودی خلیفه را در سر داشت.

مرداویج رزم‌آور بود و دودمان زیاریان را به قدرت رساند. او به تبار ایرانی بسیار تکیه می‌کرد؛ چنان‌که سربازان ترک لشکرش از تندوری او در گرامی‌شمردن ایرانیان، کینه به دل گرفتند و در نهایت او را کشتند. یاران مرداویج پیکر او را به ری بردند و در آنجا به خاک سپردند.

جانشینان مرداویج

بعد از مرگ او، برادرش «وشمگیر» در ری بر تخت نشست. او نمی‌‏توانست همه‌‏ی مناطق پیش‏تر فتح‌‏شده را حفظ و بر آن‏‌ها حکمرانی کند؛ درنتیجه به مازندران رفت تا در آنجا بماند و حکومت نماید. وشمگیر باید به قدرت‏‌داشتن در گرگان و بخشی از مازندران بسنده می‏‌کرد؛ ولی در برابر آل بویه جنگید و در نهایت شکست خورد. پس از آن از سامانیان درخواست کمک کرد؛ اما درخواست او بی‏‌نتیجه ماند.

زیاریان در راه احیای ادب و فرهنگ ایرانی کوشیدند و برخی از آنان نیز اهل ادب و فضل بودند. ازجمله‌ی پادشاهان زیاری هنرمند می‌توان «قابوس بن وشمگیر» را نام برد که اهل شعر و دانش و خوش‌‏نویسی بود. ابوریحان بیرونی سال‏‌ها در دربار او با عزت زندگی کرد و کتاب خود «آثار الباقیه» را به قابوس‌شاه تقدیم نمود.

در دوران حکومت وشمگیر و جانشینان او، قدرت زیاریان نتوانست فراتر از گرگان، مازندران، گیلان و سمنان برود. نوادگان مرداویج آرزوهای بزرگ او مبنی بر احیای ایران باستان را دنبال نکردند. آن‌‏ها انرژی و منابع زیادی را در جنگ در برابر آل بویه از دست دادند.

در سال ۱۰۴۲ میلادی، غزنویان به تاریخ زیاریان پایان دادند.

تاریخ آل بویه و ظهور و افول آن‏‌ها (از سال ۹۴۵ تا ۱۰۵۲ میلادی)

جنبش آل بویه در برابر نظام خلیفه‌‏ای بود. محرک این جنبش، گرایش‌‏های شیعی و احساسات ایران‌دوستانه بود. آل بویه راه تعادل در پیش گرفت و مانند مرداویج در ایرانی‌پرستی افراط نکرد؛ هرچند آل بویه نیز تلاش می‏کرد تا نسب خود را به ساسانیان برساند. ابو شجاع بویه سه پسر به ‏نام‌های علی (عمادالدوله) و حسن (رکن‌الدوله) و احمد (معزالدوله) داشت که به شغل ماهیگیری در گیلان مشغول بودند. برادران بویه با حمایت ماکان کاکی به خدمت زیاریان درآمدند.

علی، برادر بزرگ‌‏تر، در فتح اصفهان فرمانده‏ سپاه مرداویج بود. پس از قتل مرداویج به‌‏دستِ ترک‌ها، غلامان ترک از ترس دیلمیان، به‏‌خصوص ابوالحسن علی بن بویه، به اطراف گریختند و میدان برای دیلمیان خالی ماند. علی بن بویه به‌‏همراه برادر خود، احمد، اهواز را فتح و غلامان ترکی را که در آنجا پناه گرفته بودند متواری کرد.

سه برادر در بخش‌‏های مختلف ایران حکومت‏‌های محلی تشکیل دادند. حکومت بغداد در این دوران بسیار ضعیف بود. خلیفه‏‌های بغداد غرق در لذت‌‏پرستی و افراط‏‌گرایی بودند. آن‏‌ها برای حفظ زندگی و قدرت خود به‏‌شدت خشن شده بودند.

احمد که متوجه وضعیت موجود در عراق شده بود، تصمیم گرفت بغداد را تصرف کند. او در عزل خلیفه موفق شد و خلیفه‏‌ای دیگر را به‌‏جای او گماشت. به دلیل اینکه موفق شد تا ثبات و عدالت را در بغداد برقرار کند، در میان مردم محبوبیت بسیاری به دست آورد. بعد از مرگ او، پسر و نوه‌‏اش نتوانستند برای ماندن بر سر قدرت، خرد و کارایی او را از خود بروز دهند.

عضدالدوله، پسر حسن، حاکم خردمند فارس که بر بخش مرکزی ایران حکومت می‏کرد، قدرت را در بغداد و شمال بین‌‏النهرین به دست آورد. همه‌‏ی شهرهای تحت ‏حکومت او رونق یافتند. او کاخ‌‏ها، باغ‌‏ها، مساجد و بیمارستان‌‏هایی ساخت و آموزش را نیز ارتقا داد. عضدالدوله به ادبیات و فرهنگ فارسی بسیار علاقه‌‏مند بود.

عضدالدوله شبکه‏‌ی گسترده‏ای از اطلاعات و بازرسی سیستماتیک برقرار کرده بود. جانشینان او آن‏قدر بر سر قدرت جنگیدند که درنهایت همه‏‌ی قدرتشان را از دست دادند و «طغرل‌بیگ» وارد بغداد شد و حکومت آل بویه را به اتمام رساند و سلسله سلجوقی را بنا نهاد.

تاریخ زیاریان و آل بویه پر از فرازونشیب است و به‌‏خوبی نشان می‌دهد که چگونه ایرانیان برای استقلال خود تلاش کرده‌اند.

دستاوردهای تاریخی دیلمیان

دیلمیان مردمی محلی‏ بودند که در دیلم، استان گیلان امروزی زندگی می‏‌کردند. آن‏‌ها از دوران ساسانیان به جنگجویی معروف بودند. آن‌ها در برابر حمله‌ی اعراب به بخش جنوبی دریای کاسپین مقاومت کردند. در زمان حکومت آل بویه، مجدداً ظهور پیدا کردند و به حکومت کمک کردند تا قدرت و کنترل را در بیشتر مناطق ایران دست بگیرند و این کمک تا حمله‌‏ی سلجوقیان ادامه داشت.

دیلمیان به شاخه‌‏ی شیعی اسلام اعتقاد داشتند؛ اما نسبت به پیروان سایر مذاهب نیز تسامح دینی نشان می‌دادند. آن‏‌ها با اعتقادات اسماعیلیان و صوفی‏‌ها مخالفت نکردند و هرگز به آن‏‌ها که تحت‏ حکومتشان بودند حمله نکردند. پیروان ادیان دیگر را حتی می‌‏توان در نظام اداری دیلمیان مشاهده کرد. برخلاف حکومت غزنویان، در دوران آل بویه، فیلسوف‏‌های بزرگ اسلامی شانس ظهور و ابراز دیدگاه‏‌های خود را پیدا کردند.

مهم‌‏ترین دستاورد این حکومت های ایرانی پس از اسلام، رنسانس تدریجی تفکر بود که موجب نمایان‏‌شدن مجدد فرهنگ ایرانی شد. چنین فرهنگی فراتر از تشریفات درباری عرب‌‏گونه بود.

در آن دوره، کتابخانه‌‏ای بزرگ در شیراز دایر شد. در زمان حمله‏‌ی سلطان محمود، تعداد کتاب‌‏ها در کتابخانه‏‌ی ری از ۲۰۰هزار جلد فراتر رفته بود. نسخه‌‏های جدیدی از کتاب‏‌های باارزش تهیه شده بود. برخی امیران و پادشاهان ادیب بودند، مانند قابوس پسر وشمگیر و عضدالدوله. اصفهان نیز مانند شیراز در آن دوران به رقیبی برای بغداد تبدیل شد.

فشار آل بویه بر مردم

آل بویه تجربه‌ی چندانی در حکومت‌داری نداشتند و برای اداره‌ی امور از خلفای عباسی تقلید می‌کردند. دیوان‌‏ها بدون برنامه‌ریزی عمل می‌کردند و هرج‌‏ومرج بر آن‌‏ها حاکم بود.

بااین‏‌حال، آل بویه سعی می‌کردند از دانشمندان در دستگاه خود بهره ببرند؛ چنان‏‌که ابوعلی سینا مدتی وزیر شمس‌الدوله دیلمی در همدان بود.

تاریخ آل بویه شاهد بود که مالیات‏‌های بسیاری به بهانه‏‌های مختلف از مردم گرفته می‏‌شد. اموال ثروتمندان به‌‏راحتی مصادره می‌‏شد و کسری بودجه از این راه جبران می‏‌گشت و امیران و وزیران از مابقی آن سهم می‏‌بردند. جامعه‌‏ی ایران در دوران آل بویه شاهد اختلاف طبقاتی شدیدی بود. ثروتمندان بسیار ارزشمند بودند، درحالی‏‌که فقیران مجبور بودند در وضعیت سختی زندگی کنند.

بدیهی است که به‏‌دلیل همه‌‏ی ظلم و فشارهایی که به مردم می‌‏آمد، این حاکمان نتوانستند مدت طولانی بر مسند قدرت بمانند. آن‌‏ها خیلی زود محبوبیت خود را از دست دادند و چون مردم از آن‏‌ها حمایت نکردند، جای خود را به حاکمان جدید دادند.

برای آشنایی بیشتر با سرگذشت کشورمان، توصیه می‏‌کنیم خلاصه تاریخ ایران را بخوانید.

پرسش‌‏های متداول درباره تاریخ آل بویه

اگر پاسخ پرسش‌های خود را در موارد زیر پیدا نکردید، از طریق بخش دیدگاه‌های همین پست، سوالهایتان را با ما در میان بگذارید. ما در اولین فرصت به آن‌ها پاسخ خواهیم داد.

پایه‌‏گذار حکومت زیاریان چه کسی بود؟

مرداویج پایه‌گذار سلسله‌ی آل زیار بود. او برای احیای شکوه باستانی امپراتوری ایرانی بسیار تلاش کرد.

معروف‌‏ترین پادشاهان آل زیار چه کسانی هستند؟

مرداویج و قابوس بن وشمگیر دو نفر از معروف‌ترین پادشاهان آل زیار هستند.

حکومت آل بویه را چه کسانی پایه‌گذاری کردند؟

سه برادر به‌‏نام‌‏های علی و احمد و حسن این سلسله را پایه‌گذاری کردند. آن‌‏ها پسران ابوشجاع بویه بودند.

قدرتمندترین پادشاه آل بویه چه کسی بود؟

عضدالدوله دیلمی قدرتمندترین پادشاه آل بویه بود.

دیلمیان چه کسانی بودند؟

دیلمیان مردمانی ایرانی‌‏تبار بودند که در ارتفاعات گیلان می‌زیستند. آل زیار و آل بویه دو دودمان از دیلمیان هستند که پس از تصرف ایران به‏‌دست عرب‌ها، موفق شدند حکومت‏‌هایی مستقل و ایرانی تشکیل دهند.

اشتراک گذاری
دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

قبلی
آیا عکس گرفتن از دیگران با گردشگری مسئولانه همخوانی دارد؟
عکس گرفتن از خانه و زندگی دیگران

آیا عکس گرفتن از دیگران با گردشگری مسئولانه همخوانی دارد؟

چنانچه هنوز مطمئن نیستید که فیلم و عکس گرفتن از دیگران در سفر کار پسندیده‌ای

بعدی
فرش بافی در ایران
شاید این‌ها را هم بپسندید
مسابقه ایران شناسی ماهانه دستی بر ایران