طاهر سرداری ایرانی بود که اولین حکومت نیمهمستقل تاریخ ایران را بعد از فتح کشورمان به دست اعراب برپا کرد و آغازگر تاریخ طاهریان شد، دودمانی که حکومتی کوتاه و پرفرازونشیب داشت.
هارونالرشید، خلیفهی عباسی، پسرش امین را جانشین خود اعلام کرده بود؛ اما پس از مرگ وی، مأمون بر برادرش شورید. یاریدهندهی اصلی مأمون عباسی در شکست برادرش، طاهر ابن حسین ایرانی بود.
طاهر در نبرد با علی بن ماهان، او را شکست داد و بدون آنکه منتظر فرمان مأمون بماند، امین را به قتل رساند.
مأمون بههمت طاهر، برادرش امین را کنار زد و توانست بر تخت خلافت تکیه بزند. بعد از آن، طاهر را فرماندار خراسان کرد. طاهر سلسلهای قدرتمند نساخت؛ اما توانست ایرانیان را بعد از دویست سال از زیر حکومت عربها بیرون بکشد و زمینه را برای برپایی دولتهای ایرانی مهیا کند.
زمانی که حکومت خراسان از طرف مأمون به طاهر بن حسین سپرده شد، احساسات ضدعباسی و ضدعرب افزایش یافته بود، بهویژه در خراسان. از طرفی، درباریان بغداد نیز به طاهر علاقهای نداشتند؛ زیرا خلیفهی قبلی یعنی امین را کشته بود. اعراب از روی طعنه او را «فرزند آتشکده» صدا میکردند؛ زیرا ملّیت او ایرانی بود. طاهر دو سال در مقام والی خراسان به مأمون خدمت کرد؛ اما بعد از مدتی در خطبهها خلیفه را دعا نکرد و نامش را از خطبهها انداخت؛ حتی دیگر به نام خلیفه سکه ضرب نکرد. بعد از آن، اعلام استقلال نمود و حکومت طاهریان را تشکیل داد. طاهر بن حسین بعد از یک سال و شش ماه حکومت، در سال ۸۲۲ میلادی در خراسان درگذشت.
نقشهی ایران در دوران طاهریان
طاهر ابن حسین، ذوالیمینین
طاهر ابن حسین بنیانگذار دودمان طاهریان در ایران، در خانوادهای ایرانی در هرات به دنیا آمده بود. عربی را آموخته بود و به ادبیات و موسیقی و سرودن اشعار عاشقانه علاقه داشت. عباسیان طاهر را دوست نداشتند؛ اما نمیتوانستند کسی را بهتر از او برای حاکمیت خراسان بیابند.
گویند وقتی مأمون امام رضا(ع) را بهعنوان ولیعهد خود به خراسان فرستاد، طاهر با دست چپ با امام رضا بیعت کرد و گفت که دست راست من در بیعت با خلیفه است. وقتی مأمون این سخن را شنید، گفت: «من هر دو دست طاهر را راست میگویم تا بیعت او بر هر دوی ما درست باشد.» به همین دلیل او را به «طاهر ذوالیمینین» میشناسند. برخی نیز دلیل این لقب را توانایی او در شمشیرزنی میدانند؛ زیرا او میتوانست با هر دو دست بهخوبی شمشیر بزند.
جانشینان طاهر ذوالیمینین
با وجود اینکه خلیفه دل خوشی از طاهر نداشت؛ اما بهدلیل بیم آشوب در آن منطقه، قلمروی طاهریان را بعد از مرگ طاهر بهدست پسران او، طلحه و علی و عبدالله سپرد.
عبدالله ابن طاهر فرمانروایی لایق و دانا و دادگر بود. او پایتخت را از مرو به نیشابور منتقل کرد و در راه آبادانی نیشابور بسیار کوشید. او در خطبهها از خلیفه نام میبرد و هرساله خراج خراسان را میپرداخت؛ اما به خلیفه اجازه نمیداد در ادارهی قلمروی طاهریان دخالتی کند. از عبدالله میتوان بهعنوان حکمرانی عادل و توانا در تاریخ طاهریان نام برد. بعد از عبدالله، پسر و نوهاش طاهر و محمد، بهنوبت به حکومت طاهریان رسیدند.
حکومت طاهریان
طاهریان توانستند بدون هیچگونه مخالفتی از سوی بغداد، تسلط نسبی خود را بر سراسر خراسان، سیستان، ماوراءالنهر و بخش عظیمی از جنوب دریای کاسپین و همچنین مناطق باستانی دوران مادها به دست آورند. آنها در شرق با خوارج جنگیدند و آنها را از مرزها بیرون راندند و امنیت را برقرار کردند.
در حکومت طاهریان به کشاورزان اهمیت ویژهای داده میشد و مردمان میتوانستند بهآسودگی زندگی کنند. بدین ترتیب، حکومتی که طاهر در سال ۸۲۰ میلادی پایهریزی کرد، توانست 55 سال دوام بیاورد. در زمان طاهریان، ابتدا مرو و سپس نیشابور بهعنوان پایتخت حکومت انتخاب شد.
نظام حکومتی طاهریان بعدها به الگویی برای دیگر حاکمیتهای شبهمستقل، ازجمله سامانیان و غزنویان تبدیل شد. این گرایش درنهایت راه را برای حذف قدرت خلفا بر سرزمینهای ایران باز کرد.
نظام ادارهی کشور در طول تاریخ طاهریان
طاهر علاقهی خاصی به رفاه کشاورزان داشت. در زمان خلافت وی قوانین مناسبی برای توزیع منابع آب از طریق کاریز وضع شده بود. همهی اقداماتی که طاهریان انجام دادند، منتج به رضایت عمومی جامعه و ازبینرفتن بسیاری از تبعیضها گردید. او همچنین کارزاری آموزشی به راه انداخت تا به همه خواندن و نوشتن را یاد بدهد؛ حتی کودکان نیز میتوانستند از این موقعیت استفاده کنند.
البته، باید یادآور شد که طاهر قبلاً با ایفاکردن نقشی مهم در سرکوب جنبش مازیار در طبرستان و افشای نقشههای افشین علیه نظام خلافتی بغداد، وفاداری خود را به خلفای عباسی نشان داده بود. چنین شد که بغداد دیگر بهطور مستقیم در امور خراسان دخالت نمیکرد. این امر به پیشرفت اداری طاهریان کمک کرد. درنتیجه، طاهریان نظام حکومتی خود را بر اساس همان روشهای رایج در ایران پیش از اسلام بنا نهادند.
آنها برای ادارهی امور از نظام دیوانی عهد ساسانی پیروی میکردند و دبیران ایرانی ادارهی امور را به دست گرفته بودند. عربی زبان علم و سیاست بود؛ اما مردم به زبان فارسی سخن میگفتند. طاهریان نیز به ترویج رسوم ایرانی روی خوش نشان میدادند.
طاهریان همچنان مالیاتهای جمعشده در خراسان را به بغداد میفرستادند و خطبهی نماز جمعه با نام خلیفهی بغداد خوانده میشد. در مواردی که اقتضا میکرد، آنها گزارشهایی را نیز به بغداد میفرستادند.
زوال تاریخ طاهریان
طاهر توجه دقیقی به نظم ارتش خود داشت و تلاش کرد تا عدالت را در قلمرو خود برقرار کند؛ درنتیجه مردم به او علاقهمند بودند. این امر موجب نگرانی دوستان خلیفه شد. آنها بهقدری نزد مأمون از طاهر بدگویی کردند که درنهایت او را مجبور کردند تا نامهی توبیخی برای طاهر بنویسد. طاهر در همان شب بهطور غیرمنتظرهای درگذشت. برخی مرگ طاهر را خودکشی میدانستند و برخی مأمون را سرزنش میکردند که دستور کشتن حاکم خود را داده است؛ زیرا مأمون به نقشهکشیدن برای چنین اقدامات خشنی شهره بود.
عبدالله پسر طاهر، در بخشهای مختلف سرزمینهای اسلامی که بهتازگی فتح شده بودند، بهعنوان خلیفه منصوب شد. پسر دیگر طاهر، طلحه، مدتی طولانی با طاهر در خراسان کار کرده و او نیز وفاداری خود را به خلیفه نشان داده بود. برادران و پسران طاهر، با کمک یکدیگر نظام ادارهی کشور را در خراسان و دیگر بخشهای سرزمینهای ازهمپاشیدهی پارس پابرجا نگه داشتند. آنها حتی به بغداد کمک کردند تا از دست جنبشهای دیگر ایرانیان ملیگرا مانند جنبش بابک رها شود. ازاینرو، تاریخ طاهریان در خاندان طاهر ادامه داشت و آنها جانشین عباسیان در خراسان بودند.
خیزش یعقوب لیث صفاری و فروپاشی حکومت طاهریان
محمد ابن طاهر، آخرین حاکم طاهریان، بهمدت ۱۱ سال بدون کارایی لازم حکومت کرد و خراسان را بهسوی وضعیتی پر هرجومرج برد. همچنین بهدلیل قیامهای مازیار و بابک، طاهریان از مرزهای شرقی غافل شدند. همین امر به خوارج فرصت فتنهانگیزی در مرزها را داد و بیش از پیش بر نابسامانی حکومت طاهریان افزود.
در همین زمان، یعقوب لیث، جنگجوی صفاری، در سیستان درفش قیام افراشته و پیروز شده بود. یعقوب سپس به خراسان رفت و قدرت را در آنجا به دست گرفت. قیام یعقوب لیث صفاری باعث نگرانی خلیفه شده بود؛ زیرا او نایب خلیفه نبود و قدرتش را از دربار خلیفهی عباسی وام نگرفته بود. طاهریان تا حدودی از خلفا تبعیت میکردند و خود را بینیاز از مشروعیت دربار عباسی نمیدانستند؛ اما یعقوب هیچ وابستگیای به خلفای عباسی نداشت.
یعقوب توانست محمد ابن طاهر را اسیر کند و به این ترتیب، تاریخ طاهریان با افزایش قدرت یعقوب لیث صفاری در میانهی سدهی نهم میلادی به پایان رسید. او همهی حاکمان منصوب از طرف خلیفهی عباسی را شکست داد و موفق شد کرمان، فارس و مناطقی دیگر را تصرف کند. یعقوب لیث با ارتش پرقدرت خود به نزدیکی بغداد رسید؛ اما بیماری او را امان نداد و سرانجام تسلیم مرگ شد.
برادر یعقوب، حکومت را در قلمرواش ادامه داد و از خلیفهی بغداد نیز اطاعت کرد؛ اما مأمون به او اعتماد نداشت. اسماعیل سامانی، حاکم عباسی در ماوراءالنهر، برای دستگیری برادر یعقوب و زندانیکردن او حمایت شد. در پی آن، اسماعیل توانست از طرف خلیفه در بخارا بر تخت نشیند و بر همهی استانها حکومت کند. چنین شد که تاریخ طاهریان به پایان رسید و حاکمی دیگر از سوی خلیفهی بغداد برای حکومت بر سرزمینهای فتحشدهی پیش از اسلام منصوب شد.
پرسشهای متداول تاریخ طاهریان
اگر پاسخ پرسش خود را در اینجا پیدا نکردید، در بخش دیدگاههای زیر این پست برای ما کامنت بگذارید و سوالتان را بپرسید. ما حتما به آن پاسخ خواهیم داد.
طاهریان چه کسانی بودند؟
دودمان طاهریان، کسانی بودند که اولین حکومت مستقل ایرانی را بعد از حملهی اعراب به ایران تشکیل دادند.
معروفترین فرمانروایان تاریخ طاهریان چه کسانی بودند؟
طاهر بن محمد بنیانگذار دودمان طاهریان و پسرش عبدالله از معروفترین فرمانروایان تاریخ طاهریان هستند.
پایتخت حکومت طاهریان کجا بود؟
در ابتدا، پایتخت حکومت طاهریان، شهر مرو بود؛ ولی بعدها عبدالله ابن طاهر، نیشابور را به پایتختی برگزید.