مقرنس، بهعنوان یکی از اجزای تزیینیِ معماری ایرانی، در زیباسازی انواع بناهای ایرانی، از نقش مهمی برخوردار است. مقرنس کاری با استفاده از آجر، گچ و کاشی انجام میشود و بهشکل تاقچهبندیِ تزیینی در زیر گنبد، نیمگنبد، روی ایوان و درگاه، اجرا میشود.
این آلتِ (جزء) تزئینی در زیباسازی بناهای ایرانی مانند مساجد و آرامگاهها از نقشی اساسی برخوردار است. به بیانی دیگر، مقرنس از جمله اجزای مؤثر در ساخت گنبد محسوب میشود که بالای دیوار، سقف، گوشه و سردر، تعبیه میشود. در برخی منابع، این نوع کاربندی، بخشی از تاق شمرده میشود که تأثیرِ تزیینیِ سهبعدی ایجاد میکند.
قابلیت هندسیِ موجود در مقرنس، موجب شده است که مورد توجّه معماران قرار گیرد و در دورههای مختلفِ تاریخی، توسعه یابد. البته، انواع مقرنس از نظر شکل و اجرا، نسبت به یکدیگر تفاوتهایی دارند و خلاقیتهای هندسههای متفاوتی در شکلگیریِ آن بهکار میرود.
آثار اولیهی بهجامانده از مقرنس کاری در ابنیهی تاریخی، نقش کاربردی مقرنس را نشان میدهد و از آن برای تبدیل یک «پلان مربع» به «گنبد» استفاده شده است. احتمالاً نقش کاربردی این عنصر معماری از ایجاد فضایی برای پیوستنِ پایهی مربع به دایرهی گنبد، بهتدریج تبدیل به نقشی تزیینی شده است.
تعریف مقرنس
مقرنس عبارت است از اقلام یا عواملی «کَندهشده» یا «به قالب ریختهشده» که برحسب الگوهای ویژهای در کنار هم قرار گرفتهاند. به بیان دیگر، مقرنس، نوعی «کاربندی» متشکل از تاس یا تاسههایی (طاس یا طاسههایی) است که در ردیفهایی شکل میگیرند. هر ردیف، حامل ردیف دیگری است که از بالای آن بیرون میزند. در نتیجه، ترکیبی پلکانی ایجاد میگردد که گاهی «تاق بندیِ کندویی» یا «استاتیک» نامیده میشود.
یکی از چشمگیرترین خصوصیات مقرنس، ویژگی هندسیِ آن است که از عناصر مختلفی شکل میگیرد. این عناصرِ سازندهی مقرنس در اصطلاح معماریِ سنتی، «آلات» نامیده میشوند. بدین ترتیب، تحلیل هندسی این نوع کاربندی، مستلزم تجزیهی این نوع کاربندی به اجزای سازندهاش (ردیفها و آلات) است.
در پلان عمده، تشکیلات مقرنس عبارت است از «مثلثی» و «چهارضلعی». هرگاه اجزای هندسی این نوع کاربندی در کنار یکدیگر قرار بگیرند، ماهیت سهبعدی پیدا میکنند. این آلت تزئینی در مراتب مختلف، از یک تاسهی منفرد گرفته تا یک ردیف و کل ترکیب، همواره با سه بُعدِ عرض، ارتفاع و عمق، سروکار دارد.
این نوع کاربندی، یکی از زیباترین عناصر تزیینی در معماری سنتی ایران است که با استفاده از مصالح مختلف، ساخته میشود و بدین شکل کاربرد دارد:
- پوشاندن گوشههای خالیِ بین گنبد و مربع
- زیرِ پوششِ اصلی تاقها؛ بهصورت سقف کاذب
- روی دیوارها
- در قسمت بالا؛ بهصورت کتیبه
- روی سرستونها
واژهشناسی مقرنس
هرچند مقرنس کاری از شاخصههای معماری و تزیینی جهان اسلام محسوب میشود، اما هنوز شناخت درستی نسبت به این آلت معماری و تزیینی وجود ندارد. بنابراین، تعابیر و کاربردهای مختلفی برای آن بیان شده است که برخی از آنها در زیر آمده است:
- به استناد برخی منابع، واژهی «مقرنس» از واژهی یونانیِ «کُرونیس» به معنی «خمیده» گرفته شده است که ریشهی واژه انگلیسی (Cornic) نیز بهشمار میآید.
- کلمهی مقرنس با «قُر» به هر ظرف فلزی و مانند آن که بر اثر برخورد به چیزی یا جایی، فرورفتگی پیدا کند، قُر گفته میشود.
- قُرناس به معنی بینی کوه، مادهشترِ بلند و برآمده، جای بلند حلاجی زدن.
- قَرنیس و قَرنیز، با هر نوع سایهبان که بالای پنجرهها یا درهای ساختمان با آجر و سیمان و غیره میسازند، خویشاوند است.
- مقرنس به کوههای مطبقِ افقی که زیر آنها خالیشده است نیز گفته میشود.
انواع تعاریف مقرنس
تعاریف متنوعی برای مقرنس کاری ارائه شده است که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
- بنایی که تاق و اطراف آن، پایهپایه و دارای اضلاع است و در فارسی به آن، «آهوپای» میگویند.
- بنای بلند مدور و ایوان آراسته و تزئینشده با صورتها و نقوش مختلف.
- قسمتی از زینت که در اتاقها و ایوانها به شکلهای گوناگون گچبری کنند، گچبریهای برجسته بر آستانهی خانه، چون پای آهو.
- چیزی رنگارنگ و نوعی کلاه است.
- آنچه به شکل نردبان و پلهپله ساخته شده باشد.
- در لغتنامهی دهخدا با استناد به فرهنگ لغتهای قدیمی، توضیحات مختلفی دربارهی واژهی مقرنس آمده است: بنایی که آن را نقاشی کردهاند، بنائی که تاق و اطراف آن، پایهپایه و دارای اضلاع است و در زبان فارسی به آن آهوپای میگویند.
- در فرهنگ سخن، مقرنس نوعی گچبری در سقف اتاقها و ایوانها بهصورت پلهپله و به شکل آویزههای قندیلگونه است.
- فرهنگ معین ذیل «مقرنس» آورده است: آنچه به شکل نردبان و پلهپله ساخته شده باشد. بنای بلند با سقف آراسته به نقشونگار. قسمی زینت که در اتاقها و ایوانها به شکلهای گوناگون گچبری کنند. کنگرهدار. قرنیزدار.
کاربرد و مواد ساخت مقرنس
مقرنس را میتوان بر روی یک نیمکار، چشمه، سرستون، سر مناره، گیلویی، سقفها، کتیبه، تاق سردر، تاقچه، سقف تالار، زیر نعلبکیِ گلدستهی مناره، اجرا کرد. تاق مقرنس، معمولاً بخشی از سقف ثانوی یا کاذب است که فقط از درون ساختمان دیده میشود.
تاسههای این آلت تزئینی را از چوب، آجر، گچ و سنگ میسازند. گاه روی آنها را نقاشی میکنند و یا در مورد مقرنسهای آجری و گچی با کاشی روی آن را میپوشانند.
اجزای سازنده مقرنس
این عنصر معماری از اجزای مختلفی ساخته شده است. در زیر به معرفی هر کدام از اجزای مقرنس کاری خواهیم پرداخت:
- قطار بندی: به تزییناتی گفته میشود که به صورت نواری ساخته و در یک خط مستقیم کار شده باشند.
- موش پا: آلَتی که از قطار اول به دیوار متصل شده است و کمی بر روی دیوار امتداد مییابد.
- شاپرک یا پرک: جزئی سهپهلو که مابین قطارها قرار میگیرد و عامل اتصال اجزا میشود. شاپرک در طرحهای مقرنس، انعطافپذیر است و در ارتباط با اجزای دیگرِ آن، نقش کلیدی دارد. این آلت، متناسب با محلی که قرار میگیرد از «بسیار بسته» تا «بسیار باز» قابلانعطاف است.
- تخت: تنها جزئی است که در طرح این نوع کاربندی به شکل افقی قرار میگیرد. انواع تخت عبارتند از: تخت منتظم، تخت غیرمنتظم، تخت لوزی.
- تُرنج: ترنج بهطور معمول در زیر شمسه یا آخر هر کار و یا زیر آلتهای تخت و چهار لنگه، به کار میرود.
- شمسه: در وسط هر چشمه یا نیمکار، مانند «عرقچین» در پایان کار قرار میگیرد.
- تاس یا تاسه: جزئی است که بین دو شاپرک و یا بین دو ترنج و گاهی بین دو تی قرار میگیرد و فضاهای فرورفتهی مقرنس را به وجود میآورد.
- مدنی: هرگاه تاسی بهجای ارتفاعی معادل یک قطار، دارای دو یا سه ارتفاع شود و تاسی مرتفع را تشکیل دهد، به آن مدنی میگویند.
- تنوره: تنوره از اجزای مقرنس نیست، بلکه از اجتماع قطارهای این نوع کاربندی که به یکسو پیش میروند، بهوجود میآید.
- تی: هرگاه مابین دو تاس، شاپرکی قرار نگیرد و در واقع شاپرک، صفر درجه باشد، دو تاس به یکدیگر میچسبند؛ در نتیجه، ضخامتی معادل دو کاشیِ پشتبهپشت را بهوجود میآورند که به آن، تی میگویند.
انواع مقرنس
مقرنسها را از لحاظ شکل میتوان به چهار دسته تقسیم کرد:
جلوآمده
مقرنسی را میگویند که مصالح آن از خود بناست؛ و درنهایتِ سادگی و بدون هیچ تزیینی بهصورت آجر یا گچ، در انتهای سطوح خارجی، نمای بیرون ساختمان را تزیین میکند و استحکام آنها زیاد است.
رویهم قرارگرفته
در این نوع مقرنس، علاوه بر مصالح اصلیِ بنا، از مصالح اضافهشده مانند گچ، آجر و سنگ، نیز استفاده میشود؛ در سطوح داخلی و خارجی بنا بهکار میرود؛ در چند ردیف (دو تا پنج یا بیشتر) رویهم قرارگرفته، اجرا میشود و استحکام متوسطی دارد.
معلق
شبیه منشورهای آهکی آویزان در غارها یا «استلاکتیت» است و غالباً از چسباندن مواد مختلفی همچون گچ، سفال، کاشی و مانند آنها به سطوح مقعرِ داخل بنا، شکل میگیرد. به نظر میرسد این مقرنسِ آویزان، از استحکام کمی برخوردار است.
لانهزنبوری
این نوع مقرنس، شبیه لانهی زنبور یا کندوهای کوچکِ روی هم قرارگرفته است. مقرنس لانهزنبوری تا حدی به نوع معلق، شباهت دارد.
تاریخ مقرنس کاری در ایران و جهان اسلام
به دلیل تخریب آثار عمدهی معماری قبل از اسلام (بهخصوص بناهای دوره ساسانی)، نمیتوان بهدرستی تاریخ آن را تعیین کرد. بااینحال، بر اساس شواهدی، کاربندی و مقرنس در این دورهها وجود داشته است.
وجود اولین مقرنسها را میتوان در نمونههای اولیه و شکل تکاملنیافتهی آن، در بناها و معماری صخرهای و سنگی (مخصوصاً در دورهی هخامنشیان)، مشاهده کرد. بااینحال، از معماری قرون اولیهی اسلامی، آثار و بناهای معدودی باقیمانده است.
اولین نمونهی کاربندیِ شناساییشده در مسجد جمعه شیراز، به دوره صفاریان در قرن نهم میلادی تعلق دارد. بااینوجود، روند پیدایش، شکلگیری و همچنین تکامل این نوع کاربندی، از دوره سلجوقی آغاز میشود.
ورودیِ آجریِ برج گنبدکاووس، بنای مقبرهی امیر اسماعیل سامانی، محراب مسجد جامع نائین، اردستان و مسجد جامع اصفهان، نمونههای اولیهی کاربندی و پیدایش مقرنس محسوب میشوند.
سپس، مقرنس کاری ادامه یافت و در قرن 13 تا 16 میلادی (معادل قرن ۹ تا ۱۲ هجری قمری)، پیچیدهترین مقرنس کاریها در معماری ایران شکل گرفت.
مقرنس در دوره پیش از ظهور اسلام
زمان و مکان دقیق شکلگیریِ این هنر تزئینی، مشخص نیست. بااینوجود، احتمالاً هنرمندان نخستین در ساخت این عنصر معماری، از قندیلهای یخی و آهکیِ درون غارها الهام گرفتهاند.
دوره ماد
شاید بتوان نخستین نمونهی مقرنس را در معماری صخرهایِ دوران ماد، مشاهده کرد؛ گور دخمهی صخرهای در کرمانشاه و سه کیلومتری سرپل ذهاب، به نام «دخمهی داوود» یا «دکان داوود» که از نوع مقرنسهای جلوآمده است.
نمونهی دوم، «مقبره سکاوند» در «هرسین» است که سه جلوآمدگی در بالا و طرفین (سهنبش) به چشم میخورد؛ این نوع مقرنس کاری از نوعِ جلوآمده است.
نمونهی سوم، مقبرهی «دا و دختر» در فارس، مشابه سکاوند است و در زیر قرنیز، برجستگی ظریفی دیده میشود.
دوره هخامنشی
در معماری و نقشبرجستههای سنگیِ بهجا مانده از دوران هخامنشیان شواهد ارزندهای در ارتباط با بهکارگیریِ این عنصر معماری وجود دارند. این آلتِ تزئینی در این دوره تحول و تنوع فوقالعاده یافت و اَشکال زیبایی را بهوجود آورد. بیشترین نوع مقرنس را میتوان در مجموعهی نقشبرجستهها و بناهای پاسارگاد و تخت جمشید مشاهده کرد که عبارتند از:
- آتشگاه پاسارگاد
- کعبه زرتشت در نقش رستم
- مقبره داریوش
- مقبره کوروش
- تالار صد ستون
دوره اشکانی
در دوره هخامنشی هنر مزبور تحول و دگرگونی چشمگیری یافت و ادامهی آن با طرحهای ارزندهتری در دوران اشکانی نمایان شد؛ تا جایی که میتوان شاهد نقشآفرینی بیشتر این آلت تزئینی در آثار مقرنس کاری شده در معماری ایرانی بود. از بناهای معروف این دوره میتوان به «کاخ آشور» اشاره کرد که از مقرنسهای بریدهبریده است.
در دوران ساسانی و آغاز دوره اسلامی
در دوره ساسانی، بهموازات سایر هنرها، هنر مقرنس با کاربرد تزئینی در معماری و نقوش برجسته کاربرد فراوانی یافت. مشخصاتی نظیر شیارها، گودیهای متناوب، فرورفتگیهایِ خیاریشکل و قرنیزهای سادهی رویهم قرارگرفته، در معماری دورهی مزبور به چشم میخورد.
در کاخ فیروزآباد از مقرنسهای تزیینی بسیاری استفاده شده است. دوران ساسانی را میتوان دوره رواج پیچیدگی این آلت تزئینی در قبل از اسلام دانست.
بااینوجود، در دورهی پس از اسلام، چه از لحاظ تعداد و کاربرد و چه از نظر انواع مواد ساخت، این هنر از اهمیت ویژهای برخوردار بود. شاید به همین سبب پس از آغاز دوره اسلامی، مقرنس کاری را یک شیوهی خاص اسلامی دانستهاند.
دوران سلجوقیان
دوره سلجوقی نسبت به دوره پیشین، مرحلهی تحول سریع بود. در اکثر بناها، مقرنسهای بسیار زیبایی دیده میشوند. با توجه به معماری دوران سلجوقی، در قالب مقرنس از تزئینات گچی، سنگی و چوبی در قسمت داخلی گنبد و نمای خارجی استفاده شده است.
در این دوران، شکل معماری و بنا در درجهی دومِ اهمیت قرار داشت و تأکید معماران و مقرنسکاران بیشتر معطوف به تزیین بنا بود. بهطوریکه حتی حکمرانان و پادشاهان سلجوقی در ساخت بناها نخست به پوشش تزئینی ساختمان توجه میکردند.
هنر مقرنسسازی در دوره سلجوقی متحول شد و به تقلید از عناصر تزیینی ساسانی روی آورد. از جمله این تقلیدها استفاده از تالارهای بزرگِ مربع شکل بود؛ زیرا سقف این نوع تالارها به کمک گوشهها ساخته میشد و زمینهی مناسب بیشتری برای توسعهی این هنر فراهم شد. از جمله معماریهای دارای مقرنس در دوره سلجوقی میتوان به آثار زیر اشاره کرد.
- مسجد جامع اصفهان
- مساجد جامع اردستان
- مسجد جامع گلپایگان
- مدرسه حیدریه قزوین
ایلخانی
در دوره ایلخانی مقرنس کاری در بناها رونق بیشتری پیدا کرد و با ردیفهای مفصلتر و متنوعتر در محلهای بیشتری از بنا قرار گرفت. در این دوره هر چهار نوع مقرنس کاربرد داشت. انواع جلورفت و جلوآمده، رویهم قرارگرفته، معلق و لانهزنبوری در داخل و بیرون از بنا استفاده شده است.
از ویژگیهای این نوع کاربندی در دوره ایلخانی، مفصل شدن مقرنسها و تنوع در بهکارگیری انواع مختلف مقرنس بود؛ که در این زمینه میتوان به پوشش نهایی مقرنس اشاره کرد. در این دوره، بیشتر از ترکیب آجر با کاشی (مَعقلی) و گرهسازیِ در هم، برای پوششِ آن استفاده شد.
از نمونههای شاخص این سبک میتوان مسجد جامع اشترجان در جنوب غربی اصفهان را نام برد؛ هرچند در گنبد سلطانیه نیز ابعاد و عظمت منحصربهفردی دارد.
دوره تیموری
یکی از ویژگیهای مهم مقرنس در دوره تیموری را میتوان استفاده از آن در سطوح وسیع و گسترده دانست. برای مثال میتوان به مقرنس کاریهای سردر حرم امام رضا اشاره کرد که با قریب به بیست ردیف عمودی، یکی از مفصلترین و پرکارترین مقرنسهای این دوره است.
در این دوره، تأثیر آشکار این آلت تزئینی را در داخل ایوانها و مهرابها را میتوان دید. مسجد جامع گوهرشاد از جمله مساجد چهارایوانی است که از شاهکارهای تزیینی و معماری دوره تیموری محسوب میشود.
کاشیهای فراوان معرق (تراش) برای روکش کردن و تزیین سطح روی مقرنس مورد استفاده قرار میگرفت. رنگ این کاشیها «فیروزهای» و در مواردی مانند مسجد کبود تبریز «آبی سیر» همراه با قطعات کتیبه و نقوش اسلامیِ سفید است. نمونههای این دوره عبارتند از:
- مدرسه بیبی خانمها
- گور امیر تیمور
- مدرسه الغ بیک
- مسجد گوهرشاد
- مسجد کبود تبریز
دوره صفوی
در دوره صفوی نیز هر چهار نوع مقرنس کاربرد داشته است و در مواردی هم شاهد نوآوریهای منحصربهفردی در این زمینه هستیم. مهمترین ویژگی مقرنس کاری دوره صفوی را شاید بتوان در نحوهی ساخت، اجرا و قرار گرفتن آن در بنا دانست.
مقرنسهای دوران صفویه با دورههای گذشته تفاوتهای کلی داشتهاند. پیش از صفویان، هنرمندان با بالا آمدن جرزها و دیوارهای جانبیِ بنا و قوس تاقها، با پس و پیش کردن آجرها، مقرنسها را میساختند؛ تا جایی که در نوک، تعداد قرنیزها کم میشد و پوشش مقرنسدار زیر گنبد یا تاق ایوان کامل میگردید.
اما در زمان صفویه، مقرنسها را بر روی زمینه قالب میریختند. سپس، از پایین به بالا با بستهایی که از قبل زیر تاق تعبیه میشد، آنها را به زیر سقف متصل میکردند.
از ویژگیهای مهم مقرنس کاری در این دوران میتوان به مفصلتر شدن سطح کلی این نوع کاربندی اشاره کرد. این کار با توجه به گودی بیشترِ بعضی از نواحی و متمرکز شدن واحدهای مقرنس در اطراف آن نواحی صورت میگرفت؛ بهنحوی که گودیهای وارونه، خود را مانند سقفِ مدورِ مستقل نشان میدهند. به همین جهت، اصطلاح تاس و نیمتاس دربارهی آن بهوجود آمده است.
مقرنسهای سردرِ مسجد شاه عباس اصفهان از نظر فضاهای وسیع مقرنس کاری و نیز از نظر کاشیهای رنگارنگ با نقوش گوناگون بینظیر دارای اهمیت و اعتبار ویژهای است.
از دیگر ویژگیهای این دوره، توسعه و رواج مقرنسهای آویزان یا استالاکتیتی در منارههای بالکندار است. از نمونههای این مقرنسها میتوان به منارههای طرفین مدخل اصلی و ایوان جلوی تالار مربع مسجد شاه اصفهان و مدرسه چهارباغ اشاره کرد.
نمونههای زیبای مقرنس دوره صفوی عبارتند از:
- مسجد شیخ لطفالله
- مدرسه چهار باغ
- کاخ عالیقاپو
- کاخ چهلستون
- امامزاده اسماعیل اصفهان
- آرامگاه شیخ صفی الدین اردبیلی
دوره قاجاریه
در دوره قاجار مقرنسها با استفاده از گچ یا قطاربندی و با استفاده از ابزارهای موشپا و شاپرکِ تخت، شمسه، تاس، مدنی، تنوره و تی ساخته میشدند. از جمله مهمترین بناهای دوران قاجار که دارای مقرنس کاری زیبا عبارتند از:
- خانه صادقی و خانه ارشادی در اردبیل
- مسجد سپهسالار تهران
- تیمچهٔ امین الدوله کاشان
همانطور که پیشتر گفته شد، مقرنس یکی از جلوهها و عناصر تزیینی ایرانی-اسلامی است که بعدها در کل جهان اسلام گسترش پیدا کرد. معماران ایرانی از هر فن و ترکیبی برای استحکام و زیباسازی بنا استفاده کردهاند. در بسیاری از موارد، این تزیینات و زیباییهای آن، الهامگرفته از طبیعت و دنیای پیرامون این هنرمندان بوده است.
مقرنس، ابزاری تزئینی در معماری ایران
اجرای این نوع کاربندی در بناهای تاریخی، یکی از باشکوهترین جلوههای هنر معماری ایرانی در دورههای مختلف تاریخی این سرزمین را نمایان میکند. مقرنس کاری در کنار سایر عناصر معماری ایرانی مانند ایوانهای ایرانی و منارههای ایران و غیره، به مساجد و بناهای تاریخی، شکوهی خاصی بخشیده است. دستی بر ایران از شما دعوت میکند در بازدید از بناهای تاریخی به این عنصر معماری نیز توجه نمایید.
پرسشهای متداول درباره مقرنس کاری در معماری ایرانی
برای پیداکردن پاسخ سایر سؤالهایتان، از طریق بخش دیدگاههای همین پست با ما در ارتباط باشید. ما در کوتاهترین زمان به پرسشهای شما پاسخ خواهیم داد.
مقرنس چه ویژگیهایی دارد؟
مقرنس یکی از اجزای تزیینیِ معماری ایرانیاسلامی در زیباسازی انواع بناهای ایرانی است. مقرنسکاری با استفاده از مصالحی همچون آجر و گچ و کاشی، بهشکل تاقچهبندیِ تزیینی در زیر گنبد، نیمگنبد، روی ایوان و درگاه اجرا میشود.
مهمترین ویژگی مقرنس کاری چیست؟
هندسیبودن مقرنس و شکلگیری آن از عناصر مختلف، از مهمترین ویژگیهای مقرنسکاری است. عناصرِ سازندهی مقرنس در اصطلاح معماریِ سنتی «آلات» نامیده میشوند.
مقرنس کاری چه کاربردهایی دارد؟
مقرنس را میتوان روی نیمکار، چشمه، سرستون، سرمناره، گیلویی، سقفها، کتیبه، تاق سردر، تاقچه، سقف تالار و زیر نعلبکیِ گلدستهی مناره اجرا کرد. تاق مقرنس معمولاً بخشی از سقف ثانوی یا کاذب است که فقط از درون ساختمان دیده میشود.
انواع مقرنس کاری کداماند؟
مقرنسها از لحاظ شکل به چهار دسته تقسیم میشوند: جلوآمده، رویهم قرارگرفته، معلق و لانهزنبوری.
مقرنس کاری در تاریخ ایران چه جایگاهی داشته است؟
بر اساس شواهد، کاربندی و مقرنس در دورههای پیش از اسلام وجود داشته است؛ اما بهدلیل تخریب عمده آثار معماری آن دوران، بهخصوص بناهای دورهی ساسانی، نمیتوان بهدرستی تاریخ شکلگیری مقرنسکاری در ایران را تعیین کرد. در بناها و معماری صخرهای و سنگی دورهی هخامنشی نمونههایی از مقرنس دیده میشود. از معماری قرون اولیهی پس از اسلام نیز آثار معدودی باقی مانده است. قدیمیترین نمونهی کاربندی از آن زمان، در مسجد جمعه شیراز است که به دورهی صفاریان در قرن ۹ میلادی تعلق دارد. پیشرفت و تکامل مقرنسکاری در ایران ادامه داشته و در قرن ۱۳ تا ۱۶ میلادی، پیچیدهترین مقرنسکاریها در معماری ایران شکل گرفته است.
خیلی خوب بود.
ببخشید مقرنس ورودی شیخ لطف الله اصفهان چه نوعیه؟
با سلام
این گونه از نوع مقرنس لانه زنبوری است