تاریخ ایران پس از اسلام شاهد ستمگری قبیلههای عرب، خونریزی و غارتهای فراوان بوده است؛ لیکن ایرانیان نقش بسیار مهمی در شکلدهی به فرهنگ و هنر اسلامی داشتهاند. بعد از آنکه اعراب کشور ایران را نابود کردند و باورهای خود را با دین اسلام در هم آمیختند و به کشور ما آوردند، مردم ایران را بهمرور و با زور شمشیر مسلمان کردند. در زمان پیامبر اسلام، اعراب نامهای به خسروی دوم، یکی از پادشاهان ساسانی فرستادند و وی را به دین اسلام دعوت کردند؛ اما او نپذیرفت که دین خود را از زرتشتی به اسلام تغییر دهد.
بعدها، زمانی که دومین خلیفهی مسلمانان رهبری اعراب تازه مسلمانشده را به عهده گرفت، آنها یورشی عظیم به یکی از دو قدرت برتر آن زمان، یعنی امپراتوری پارس کردند تا قلمروی خود را گسترش داده و باورهای جدید خود را در دنیا انتشار دهند.
ایرانیها سه انتخاب داشتند:
- میتوانستند به دین جدید بگروند و در کشور خود بمانند؛
- میتوانستند دین قبلی خود را حفظ کنند و مالیاتی به نام «جزیه» پرداخت کنند؛
- ایران را ترک کنند؛ چنانکه بسیاری از آنها هند را برای مهاجرت انتخاب کردند و جامعهی پارسیهای هند را تشکیل دادند که تا امروز باقی مانده است.
سلطه اعراب در ایران پس از اسلام
بهمدت تقریباً دو قرن، حکومتهای مستقل و نیمهمستقلی بر قسمتهای مختلف ایران حکومت میکردند که گزارشهایشان را باید به خلیفههای عباسی در بغداد میدادند. این فشار و سرکوب بههمراه سوادنداشتن اعراب و عدم پیشینهی هنری آنها موجب شد هنرهای ایرانیان در معرض نابودی قرار بگیرد و برخی از آنها نیز تغییر کردند.
البته در دورهی عباسی، خلفا بهتقلید از پادشاهان ساسانی سعی نمودند تا با دادن هدیه و صله هنرمندان را جذب نمایند و همین باعث احیای دوبارهی هنر در ایران پس از اسلام شد. اعراب در عوض آنچه به ایرانیها داده بودند، از تمدن ایرانی هنرهای بسیاری آموختند.
در طول سفر در ایران میتوانید با نقش ایرانیان در آموختههای اعراب آشنا شوید. برخی از آن نقشهای ناملموس چنیناند:
- سیستم ایرانی ساماندهی اموال به نام «دیوان» را اعراب قرنها برای ثبت غنائم جنگیشان استفاده کردند؛
- ایرانیها دستور زبان عربی را برای اعراب تهیه و تنظیم کردند، زیرا آنها دستور زبان مکتوبی نداشتند؛
- دانشمندان ایرانی دانش خود را در زمینههای مختلف به اعراب انتقال میدادند، مثلاً با تخصص ایرانیان بود که دانشگاه بغداد راهاندازی و قرنها مرکز مطالعات اسلامی شد؛
- چهارچوب موسیقی ایرانی به مسلمانها معرفی شد که هنوز هم در آفریقای شمالی از آن استفاده میشود؛ اگرچه در ابتدا اعراب با موسیقی کاملاً مخالف بودند.
این فهرست میتواند بسیار طولانی باشد؛ اما ترجیح میدهیم روی آنچه هنگام سفر در ایران خواهید دید تمرکز کنیم، آنچه نشان میدهد ایران پس از اسلام تا چه حد متأثر از هنر ایرانیان بوده است.
نقش ایران پس از اسلام در هنرهای اسلامی
در میان اعراب پیش از اسلام نشانههای بسیار کمی وجود داشت که بتوانیم آن را هنر بنامیم. ایرانیان که یکی از دو ملت قدرتمند دوران باستان بودند، هنرهای بسیاری داشتند که به اعراب ارائه و آموزش دهند. با وجود تمامی محدودیتها و ممنوعیتهایی که اعراب اعمال کرده بودند، ایرانیان بسیار درخشان عمل کردند و تواناییهای بالقوهی خود در هنر را نشان دادند، درنتیجه چنین تغییراتی به وقوع پیوست:
الف. خطاطی را ایرانیانی رونق دادند که بهمدت بیش از هزار سال، بناهای خود را با خطاطی تزیین میکردند. بعد از اسلام، بهدلیل اهمیتداشتن کتابت و ضبط قرآن، این هنر نیز میان مسلمانان رونق گرفت.
عبدالحمید کاتب، نخستین ایرانی کاتب بود که به دربار اموی راه پیدا کرد. او به دو زبان فارسی و عربی مسلط و رئیس دارالانشای مروان اموی بود. از دورهی عباسیان این هنر بیشازپیش موردتوجه قرار گرفت.
خاندان ایرانی برمکیان که سابقهی درخشانی در هنر داشتند، از نخستین وزرای دربار عباسی بودند. یحییبن خالد برمکی، وزیر کاردان این دوره، خوشنویسی ماهری بود که در گسترش و شکوفایی این هنر بسیار تلاش کرد. باوجود محدودیت مجوز برای هنرمندان ایرانی در عرضهی هنرشان، نقاشی رونق گرفت. چندین ظرف که از دوران ابتدایی ایران پس از اسلام به جا مانده است نشان میدهد که چگونه ایرانیان آنها را با آیات قرآنی تزیین میکردند و با برگ و گل میآراستند.
بعد از دو قرن کنترل سخت و شدید بر هنرهای ایرانی، حدود قرن دهم میلادی، زمانی که سامانیان قدرت مستقلی یافتند و سلجوقها ایران را تسخیر کردند، نقاشی مینیاتوری به هنرهای ایرانی بازگشت و استعدادهای بومی فرصتهایی برای بروز یافت. این موضوع تا اواخر دوران صفویه، حدود قرن هجدهم میلادی ادامه داشت.
ب. هنر ساخت شیشه در ایران پیش از اسلام بسیار تحسین میشد و هنرمندان آثاری میساختند که در داخل و خارج از مرزهای ایران خواهان داشت. دوران ساسانیان، آخرین سلسلهی پیش از فتح ایران بهدست اعراب، شیشهگری در اوج قرار داشت، بهحدی که ظروف شیشهای ایرانی به کشورهای دور، مانند ژاپن برده و نگهداری میشد.
ت. تکنیکهای ساخت سرامیک از هزارهی اول در ایران استفاده میشد تا آجرهای معابد و همچنین اشیای سفالی کوچک با لعاب تزیین شوند. این مهارت را هنرمندان ایرانی برای تزیین نمای ساختمانهای اسلامی، مانند مساجد و آرامگاهها استفاده میکردند. خطاطی نیز با این هنر درآمیخته بود و به معماران این امکان را میداد تا بناهای مذهبی و دیگر بناها را با شعرهای فارسی، آیات قرآنی و مانند آن تزیین کنند.
ث. نقوش روی پارچه نشان میدهند که سنت طراحی نقوش در ایران چه قدمتی دارد. این نقوش روی سنگ، سفال، قالی، پارچه، نقاشی و… استفاده میشد. معماری ایرانی از دوران باستان تا امروز، گواهی میدهد که چگونه برخی طرحها هزاران سال استفاده میشدند و در دوران پس از اسلام نیز استفاده از آنها ادامه داشتند. آنچه امروز بهعنوان هنر اسلیمی شناخته میشود، همان الگوهای تکرارشوندهی نقوش گل و گیاه است.
ج. فلزکاری در میان ایرانیان باستان برای ساخت شمشیرهای نفیس، مجسمهها، ریتونها و ابزاری اینچنینی بسیار محبوب بود و بسیاری آن را میستودند. در ایران پس از اسلام، شمعدان، لامپ، قطبنما، شمشیر و خنجر، جای عود، ظروف تشریفات مذهبی و… با مهارت بهروز هنرمندان ایرانی ساخته میشد که میتوان نمونههای آنها را در برخی موزههای ایران مشاهده کرد.
شباهت هنر فلزکاری دورهی عباسی و پیش از اسلام چنان است که تشخیص آنها از یکدیگر دشوار است. بسیاری از آثار دورهی ایران پس از اسلام به اسلوب دورهی ساسانی ساخته میشدند. در زمان آلبویه که خود را از ساسانیان میدانستند، هنر برنجکاری پختگی و رونق یافت.
اعراب از قبایل بدوی بودند که پیشینهی هنری آنها بسیار ضعیف بود؛ ازاینرو از تمدنهای مشهور زمان خود، یعنی هنرمندان رومی و ایرانی آموزش دیدند.
نقش ایرانیان در معماری اسلامی
آنچه ساختوساز که اعراب پیش از ظهور معماری اسلامی در شبهجزیرهی خود داشتند، دیوارهای ساختهشده از گل و پوشیده از نی بود. آنچه که بهعنوان معماری اسلامی معرفی میگردد، کاملاً از تمدنهای مشهوری گرفته شده است که هنرهای زیادی برای ارائه داشتهاند. ایران نزدیکترین کشور به سرزمین اعراب بود؛ ازاینرو آنها چیزهای زیادی از ایرانیان یاد گرفتند.
دور از واقعیت نیست که بخواهیم ساختمانهای اسلامی در ایران را بهعنوان معماری ایرانی در نظر بگیریم؛ اگرچه متخصصان ترجیح میدهند به این معماری نگاه کنند و بهطور کلی آن را با عنوانی متفاوت، معماری اسلامی بنامند.
مقایسهی معماری مساجد با برخی کلیساهای ایرانی در دوران صفویه (قرن ۱۶ تا ۱۸ میلادی) بسیار جذاب است و شباهتهای زیادی را میتوان در آنها یافت. تنها نکتهای که میشود از این شباهتها نتیجه گرفت چیزی نیست جز معماری ایرانی.
معماران ایرانی به فوتوفن ساخت و زیباسازی بناها تسلط داشتند و در ایران پس از اسلام نیز هنر خود را در ساخت بناهای جهان اسلام جلوهگر ساختند. آنها این مهارتها را در هر زمانی برای کسانی اجرا میکردند که به آنها پول میپرداختند. تخصص همان بود، اما مشتریان فرق کرده بودند. اکنون حاکمان جدید از آنها میخواستند که برای دین جدیدشان معبدهایی بسازند و آنها نیز انجام میدادند.
عناصر و مفاهیمی در معماری اسلامی وجود دارد که ایرانیان آنها را به جهان اسلام معرفی کردهاند؛ این عناصر عبارتاند از:
- تقارن: کاخهای ایرانی، مانند کاخ پاسارگاد که در ۵۵۰ پیش از میلاد ساخته شد، تقارن داشتند و دقیقاً در تمام بنا رعایت شده بود. حدود دو قرن طول کشید تا معماری اسلامی با تفکر اجرای این مفهوم در سازهها خود کنار بیاید. جالب است که معماران ایرانی این مفهوم را حدود ۱۵۰۰ سال پیش از آنکه مساجد با این تفکر شکل بگیرند، اجرا کرده بودند.
- اتاقهای گنبددار: برخی کاخهای ساسانی بهشکل اتاقهای گنبدداری ساخته شدند که با یکدیگر ارتباط داشتند. آتشکدههایی که در دوران ساسانیان با این سبک ساخته شده بودند، نزدیکترین مدلها به مساجد گنبددار هستند. تکنیک ساخت گنبد در ایران با تکنیک ساخت آن توسط رومیها تفاوت داشت.
- محراب: زمانی که آتشکدههای ایران به مسجد تبدیل شدند، ورودی تاقداری که در یک طرف این ساختمانهای اتاقگنبدی قرار داشت، از بیرون پوشانده شد؛ اما تاق فرورفتهی داخلی، مهمترین جز مسجد، یعنی محراب را تشکیل داد.
- منارهها: این بخش بهصورت جداگانه برای جایگاه دیدهبانی استفاده میشد و خانهها را در شهرها و بیابانهای ایران روشن میکرد. در عمل، این برجهای دیدهبانی بهعنوان سکویی استفاده میشدند که مسلمانها از آنجا اذان میگفتند و به نماز در مسجد دعوت میکردند. این برجها که خارج از مسجد ساخته شده بود، در ایران پس از اسلام بهعنوان عناصر سازندهی مسجد شناخته شد. ایرانیها مخترع مناره نبودند؛ پیش از ورود اسلام و حتی پس از آن تا اواخر قرن هجدهم میلادی، از آن برای اهداف گوناگونی استفاده میکردند؛ همان گونه که اکنون در شرق اصفهان مشاهده میکنیم.
- شبستان: این سالنهای ستوندار که سایهبان و محافظی در برابر آفتاب تابستان یا سرمای زمستان بودند، از سبک کاخهای تختجمشید، کاخهای ساسانیان و… پیروی کرده بودند. ستونهای باریک با سرستونهای تزیینشده و بدنههای استوانهای حکاکیشده، ایدههای جدیدی برای معماران ایرانی نبودند. حتی طرحهای آنها نیز یکسان بود. مساجد ایرانیان طرحهای پرنده و گل زیبا، طرحهای اسلیمی و طرحهای گلدار داشت که هرگز ایدهی اعراب نبود.
- تزیین دیوار: کاشیکاریها، گچکاریها، خطاطیها، کتیبهها و… را معماران ایرانی بسیار قبلتر از اسلام به کار میبردند و در ایران پس از اسلام نیز کاربرد داشت.
- ایوان و سردرها: ایوان اختراعی ایرانی در معماری است. به محلهایی فرورفته اطلاق میشود که از سه سو بسته و از یک سو باز هستند و اغلب تاقدار ساخته شدهاند. این عنصر در مساجد، کاروانسراها، آرامگاهها و مدرسهها آنقدر مهم شد که نام «حیاط دو ایوانی» و «حیاط چهار ایوانی» به نقشههایی با این ساختارها تعلق گرفت. ورودی سردرها که با ابعاد بزرگی ساخته میشد، نتیجهی الهامگرفتن از بناهای تاقدار قدیمی بود که پیش از اسلام ساخته میشد.
این فهرست میتواند همچنان ادامه داشته باشد و شامل باغچههای داخل حیاط مساجد، آبهای روان در مساجد و… شود.
نقش ایرانیان در عرفان اسلامی
واقعیت این است که عرفان اسلامی خیلی زود پیشرفت کرد، درست بعد از آنکه دین جدید وارد ایران شد. برخی چهرههای عرفان اسلامی اهل ایران هستند. جالب است که این عرفان امروزه در تمام دنیا پیروانی دارد. به بیان دیگر، صوفیهایی از کشورهای دیگر هستند که از برخی رهبران عرفانی ایرانی متعلق به دوران ابتدای اسلام در ایران پیروی میکنند.
بایزید بسطامی، احمد جامی، ابوالحسن خرقانی، منصور حلاج، عبدالقادر گیلانی و بعضی دیگر از ایرانیان در برخی نمونههای عرفان در ایران پس از اسلام پیشگام بودند. در مدت کمی، گیرایی تفکرات آنها فراتر رفت و در بسیاری از کشورهای خارج از ایران منبع الهام شد.
عرفان اسلامی از دیگر ادیان و فلسفهها الهام گرفته است و فلسفهی شرقی دوران باستان (فلسفهی ایرانی)، در شکلگیری ایدههای جدید در محافل عرفانی صوفیهای ایرانی تا حدی تأثیرگذار بوده است. تفکرات آزادیخواهانه بنیانگذاران ایرانی چنین عرفانی برای روشهای پرستیدن خدا، ستایش او، ارتباط با او و… ریشه در این فلسفه دارد.
امروزه، پیروان عرفانهای ابتدایی صوفیگری وجود دارند که هنوز براساس آموزههای رهبران خود که قرنها پیش زندگی کردند، به اعتقاد و باور خود عمل میکنند. هرکس روشهای خاص خود را در پرستش خدا و ستایش او دارد.
بازدید از نقاط مختلف ایران، شما را با چنین پیروانی در صوفیگری آشنا میکند. میتوانید از آرامگاهها و خانقاههای آنها دیدن کنید و از زیبایی معماری آرامگاهها لذت ببرید.
فرهنگ دوران تاریخی پیش از اسلام، حیات خود را بهشکلی متفاوت در ایران پس از اسلام نیز ادامه داد. این از ویژگیهای فرهنگ مقاوم ایرانی است.
نقش ایرانیان در موسیقی دورهی اسلامی
اعراب موسیقی بسیار سادهای داشتند، تا اینکه نذربن حارثبن کلده از حیره به ایران آمد و عودنوازی و آوازخوانی آموخت و این دو هنر را به مکه برد. بعد از تصرف ایران، موسیقی ایرانی به مذاق امویان و عباسیان خوش آمد. در دورهی اموی فقط به تقلید عملی از نوازندگی ایرانی بسنده شد؛ اما در دورهی عباسیان، به بررسی علمی و نظری این هنر نیز پرداختند.
در این دوره عدهای از معماران و بنایان ایرانی برای مرمت کعبه به عربستان برده شدند. اینان زمانی که از کار فراغت مییافتند به آوازخوانی و عودنوازی میپرداختند. اعراب از این طریق بیشازپیش با هنر موسیقی ایرانی آشنا گشتند. مهدی، فرزند سومین خلیفهی عباسی که خود نوازنده و موسیقیدان بود، در نفوذ موسیقی به دربار نقش مؤثری داشت.
وزرای برمکی دربار عباسی، از خالد برمکی تا نوادههایش، تلاش بسیاری در احیای موسیقی ایرانی نمودند. کتابهای موسیقی ساسانی به عربی ترجمه شد و موسیقیدانان بهنام روزگار، ازجمله ابراهیمبن ماهان موصلی، موسیقی علمی را به زبان عربی برپایهی موسیقی سنتی استوار کردند. علاوه بر تألیف کتابها، سازهایی هم تکمیل و اختراع گردید.
نقش ایرانیان در کشورداری و اقتصاد
اعراب سرزمینهای پهناوری را به تصرف درآورده بودند؛ اما دانش لازم برای ادارهی قلمروی تازهی خویش نداشتند. آنها برای رسیدگی به امور خود به کمک ایرانیان نیاز داشتند.
برای نمونه، اعراب با صنعت ضرب سکه و کاربرد آن در تجارت ناآشنا بودند که بعد از آشنایی با ایرانیان، از سکههای ساسانی در تجارت و اقتصاد استفاده کردند. سکههای عربساسانی از یادگارهای این دوره هستند و تا دههها بعد از ایجاد فرمانروایی عربی نیز استفاده میشدند. بر آن سکهها نقش چهرهی یزگرد سوم، خسرو دوم و گاه هرمز چهارم ضرب شده بود. بعدها کلماتی به زبان عربی و خط کوفی نیز به این سکهها اضافه گردید.
آغاز حکومت اعراب و دورهی خلافت اموی، چون دانش لازم برای ضبط داراییها و درآمدها را نداشتند، از دبیران ایرانی بهره میگرفتند؛ اما تلاش کردند زبان اداری را به عربی تغییر دهند و چندان روی خوشی به دبیران ایرانی نشان نمیدادند.
عباسیان، بر تخت نشستن خود را مدیون ایرانیان، بهخصوص سیاهجامگان خراسانی بهسرپرستی ابومسلم خراسانی بودند؛ ازاینرو خود را بینیاز از ذکاوت آنان نمیدانستند. آنها کمکم راه را بر ایرانیان گشودند تا به دستگاه خلافت عباسیان نفوذ کنند. از آن پس، بسیاری از وزرا و سرداران سپاه از میان ایرانیان برگزیده شدند. عباسیان پایتخت خود را به بغداد، در نزدیکی تیسفون منتقل کردند و بدین ترتیب توانستند از فرهنگ و تمدن ایران پس از اسلام سود ببرند.
«عهد اردشیر» کتابی از عهد ساسانی بود که خلفای عباسی از آن برای آموختن شیوهی کشورداری بهره میجستند؛ چنانکه مأمون به آموزگار پسرش توصیه کرد که بعد آموزش قرآن، به او «عهد اردشیر» بیاموزد.
پرسشهای متداول درباره ایران پس از اسلام
در این قسمت به تعدادی از پرسشهای متداول شما پاسخ دادهایم. چنانچه شما پرسش دیگری دارید، آن را در بخش دیدگاههای زیر همین پست مطرح کنید. ما سؤال شما را به هیچ عنوان بیپاسخ نخواهیم گذاشت:
پس از اسلام چه هنرهایی در ایران رونق گرفت؟
بعد از اسلام و هجوم اعراب به ایران، هنرهای ایرانی مدتی را در محاق به سر بردند؛ اما پس از چندی دوباره رونق یافتند. معماری، موسیقی، نقاشی، خطاطی، پارچهبافی و شیشهگری ازجمله هنرهای رایج بعد از اسلام در ایران هستند.
چه عناصری از معماری ایرانی در معماری جهان اسلام کاربرد گسترده یافت؟
معماری هوشمندانه و علمی ایران باستان در جهان اسلام بسیار کاربرد یافت و الگو شد. گنبدخانه، تاق، مناره، شبستان، کتیبه و ایوان از عناصر ایرانی هستند که در معماری اسلامی، بهخصوص در ساخت مساجد استفاده شدهاند.
در چه دورهای در ایران پس از اسلام، به هنر ایرانی بیشتر توجه شد و بالید؟
در عهد عباسیان هنر ایرانی بیش از قبل موردتوجه قرار گرفت. آنها قدرتگرفتن خود را مدیون ایرانیان بودند و به ایرانیها توجه ویژه میکردند. وزرای هنردوست ایرانی در این دوره به دربار عباسی نفوذ کردند. خلفای عباسی نیز تلاش کردند بهتقلید از امپراتوران ساسانی از هنرمندان حمایت کنند.
سکههای عربساسانی متعلق به چه دورهای هستند؟
بعد از اشغال ایران توسط اعراب، سکههای ساسانی همچنان در تجارت کاربرد داشت و تا دههها بعد از سقوط امپراتوری ساسانی نیز سکههایی با نقش شاهان ساسانی ضرب و استفاده میشد.
درود و خسته نباشید
مقاله بسیار زیبا بود. اگر ممکنه منبع را نیز ذکر کنید.
با سپاس
با سلام و تشکر از مطالبتان اما اگر می شد که منبع داشت خیلی خوب بود. ممنون