خشایارشا یکی از پادشاهان تأثیرگذار در تاریخ هخامنشیان است که بعضی بهاشتباه او را خشایار شاه مینامند. او فرزند داریوش کبیر و آتوسا، دختر کوروش بود. خشایارشا در ۳۶ سالگی به پادشاهی رسید و ناچار شد با شورشهای بسیاری در سراسر کشور مقابله کند. اما یکی از دلایل شهرت این پادشاه هخامنشی، حمله به یونان و گرفتن انتقام شکست ماراتون بود.
خشایارشا هخامنشی که بود؟
خشایارشا یکی از پادشاهان سلسلهی هخامنشی است که بین سالهای 485 قبل از میلاد تا 465 در ایران بر قلمروی هخامنشیان حکومت میکرد. او پنجمین پادشاه این سلسله بود و بر قلمرویی حکومت میکرد که از یونان و مصر تا رود جیحون ادامه داشت. داریوش کبیر پسران دیگری هم داشت؛ اما بهدلیل اینکه خشایارشا از همه بزرگتر بود، پس از مرگ پدرش بر تخت فرمانروایی نشست. در دوران حکومت خشایارشا، حدود ۴۰درصد از جمعیت کل جهان در امپراتوری پارس زندگی میکردند.
نام او از دو بخش خشای و آرشا تشکیل شده است که بخش اول بهمعنای فرمانروا و بخش دوم بهمعنای قهرمان مردان است. خشایارشا بعد از بهقدرترسیدن، شورشهای مصر را سرکوب کرد و برادر دیگرش به نام هخامنش را بهعنوان ساتراپ به مصر فرستاد. سپس خود راهی بابل شد و شورشهای آنجا را نیز سرکوب کرد. او برخلاف روال معمول پدرش، نهتنها به مقدسات سایر اقوام بیاحترامی میکرد و به تخریب معابدشان میپرداخت، بلکه آن ساتراپیها را تا حد ایالتهای تابع خود تنزل میداد.
بر اساس نوشتههای عهد عتیق، خشایارشا همسری یهودی به نام استر داشت که نفوذ بسیاری در حکومت پیدا کرده بود و بسیار محبوب این پادشاه هخامنشی بود. البته او بهجز استر، همسران دیگری هم داشت. کتیبههای بسیاری از خشایارشا در تخت جمشید بهجای مانده است. او به تخت جمشید که از پدرش به یادگار مانده بود، بخشهایی را اضافه کرد.
خشایارشا ۲۰ سال پادشاهی کرد و در سال ۴۶۵ پیش از میلاد بهدست اردوان، فرمانده گارد جاویدان به قتل رسید. آرامگاه خشایارشا در نقش رستم استان فارس قرار دارد. اردوان همچنین، پسر بزرگ خشایارشا به نام داریوش را نیز ناجوانمردانه کشت و خودش بهعنوان نایبالسلطنه چند ماهی پادشاه هخامنشیان شد. اما هنگامی که اردشیر، پسر سوم خشایارشا، از نیرنگ اردوان آگاه شد، به جنگ با او پرداخت و درنهایت، اردشیر به پادشاهی رسید و بر مسند قدرت نشست.
جنگهای دوران حکومت خشایارشا
در دوره فرمانروایی خشایارشا، در بخشهای مختلف قلمروی هخامنشیان شورشهایی ازجمله شورش مردم مصر و بابل شکل گرفت. خشایارشا توانست با قدرت پادشاهی و فرماندهی نظامی خود، این شورشها را آرام کند.
خشایارشا پس از مرگ پدرش، منتظر فرصتی بود تا آتن را سر جایش بنشاند. ازطرفی، آتن و اسپارت با هم بر ضد امپراتوری پارس متحد شده بودند. اصرار ساتراپهای آسیای صغیر و تحریک تبعیدیهای یونانی که به شوش پناه آورده بودند نیز عزم او را برای مقابله با آتنیها جزمتر کرد. افزون بر این، برخی از شهرهای یونان با حملهی خشایار به آتن موافق بودند؛ ازجمله تسالی، آرگوس و قسمت عمدهای از شهرهای مرکزی.
یکی از اقدامات خشایارشا برای حمله به یونان، دستور ساخت پلی روی داردانل بود؛ به این منظور که سپاهیان بتوانند از روی آن عبور کنند و به یونان برسند. این پل با استفاده از تعدادی قایق و کرجی ساخته شد و با کمک آن، سربازان ایرانی توانستند خودشان را به یونان برسانند. هجوم سیل عظیم سربازان ایرانی سبب شد بخشی از یونانیان مقاومت چندانی از خود نشان ندهند.
بهطور کلی، حملهای که خشایارشا برنامهریزی کرد و نیز تدارکات و آمادگی نظامی او در حمله به آتن باعث شده است که حتی دشمنانش و یونانیها نیز از وی بهعنوان یک نابغه نظامی یاد کنند. لیکن او در سرکوبی آتنیها زیادهروی کرد و پس از تسخیر آن شهر، آنجا را به آتش کشید.
نبرد ترموپیل و پیروزی افتخارآمیز خشایارشا
اولین جنگ خشایارشا با یونانیان نبرد ترموپیل بود که در تنگهای به همین نام اتفاق افتاد. نبرد ترموپیل و به تصرف درآمدن آتن، پیامد برنامهریزی، تدارکات و سیاستهای دقیق خشایارشا بود که با هدف سروساماندادن به تحولات مرزهای غربی صورت گرفتند. تا پیش از نبرد سالامیس، نبرد ترموپیل یک دستاورد بزرگ برای خشایارشا محسوب میشد. نیروهای نظامی خشایارشا توانستند با استفاده از ترفندها و سیاستهای جنگی خود، سربازان یونانی را تارومار کنند.
نبرد سالامیس و شکست نیروهای دریایی ایران
پس از فتح آتن، جنگ همچنان ادامه داشت. نیروهای دریایی آتن با نشر اطلاعات نادرستی که فرماندهشان، تمیستوکل، منتشر ساخته بود، موفق به فریب خشایارشا شدند. محاسبات نادرست امپراتور پارس بهنفع یونانیها تمام شد و هخامنشیان در این جنگ، شکست خوردند.
نبرد پلاته
یکی دیگر از جنگهای بین ایران و یونان که در سال ۴۷۹ پیش از میلاد اتفاق افتاد و یکی از سرداران بزرگ ایرانی به نام مردونیه در آن کشته شد، نبرد پلاته نام دارد. ماجرا از آنجا شروع شد که خشایارشا در جنگ سالامیس شکست خورد. نگرانی او از امکان تخریب پل ناحیهی هلسپونت و گیرافتادن آنها در اروپا باعث شد که سریع به آسیا برگردد. در این گیرودار مردونیه، داماد داریوش بزرگ، به خشایارشا اصرار کرد که با سپاهیان خود در یونان بماند و پس از فتح آن، به ایران بازگردد و خشایارشا پذیرفت.
مردونیه ابتدا سعی کرد یونان را بهشیوهای مسالمتآمیز تحت سلطهی خود درآورد. او بدین منظور، الکساندر پادشاه وقت مقدونیه را برای مذاکره با یونانیها فرستاد. او میخواست یونان در سیطرهی ایران باشد، اما مردم آن در امور داخلی خود آزادی عمل داشته باشند. نتیجه این بود که مردم آتن (پایتخت یونان) پیشنهاد او را رد کردند و راضی به معاملهی آزادی خود با هیچچیز دیگری نشدند.
پس از آن، مردونیه با سپاه خود برای جنگ به آتن لشکر کشید و آتنیها از روش خالیکردن شهر استفاده کردند و به جزیرهی سالامیس گریختند. آنها میخواستند ضمن کمکگرفتن از لاسدمونیها و اسپارتیان (یکی از شهرهای یونان) با مردونیه بجنگند. اسپارتها در ابتدا قصد کمک نداشتند و با تهدید آتنیها برایشان چندهزار نفر نیرو فرستادند. پس از آن، جنگ آغاز شد.
ایرانیها جنگ را به دشت وسیع تب کشاندند و در آنجا، یکی از فرماندهان بزرگ ارتش، سوارهنظام خود را که مردانه با سپاه یونان جنگید، از دست دادند و عقبنشینی کردند. پس از آن، سپاهیان یونان بهسمت منطقهای به نام پلاته حرکت کردند و ایرانیان نیز بدان جا رفتند. یونانیان چندین روز برای افزودن بر سپاهیان خود در پلاته اردو زدند و هیچ جنگی صورت نگرفت. این کار به ضرر ایرانیان بود؛ زیرا آذوقهی کافی در اختیار نداشتند و کمی بعد، ناچار شدند در گذرگاهی، بخشی از آذوقهی یونانیان را غارت کنند.
بااینحال، یونانیان بدون توجه در پناهگاههای خود باقی ماندند. پس از آن، یکی از بزرگان سپاه ایران به نام ارتهباز، به مردونیه پیشنهاد عقبنشینی داد؛ اما مردونیه این کار را دور از شأن خود میپنداشت و قبول نکرد. روز بعد، نبرد با یونان را آغاز کرد. در ابتدا بهدلیل حضور تیراندازان ماهر در سوارهنظام ایران، برتری با سپاه ایران بود. کمی بعد، مردونیه که در صفهای مقدم جنگ حضور داشت، کشته شد. به همین دلیل، سپاه ایران روحیه خود را از دست داد و بسیاری از آنها فرار کردند. بنابراین، جنگ بهنفع یونان پایان یافت.
نبرد میکال
پس از جنگهای سالامیس و پلاته، نبرد میکال رخ داد که البته بسیاری از تاریخنگاران زمان وقوع آن را همزمان با نبرد پلاته میدانند. در این جنگ، یونانیهای ساکن جزیرهی سامس با کمکگرفتن از فرمانده نیروی دریایی یونان تصمیم به جنگ با ایران گرفتند. در مقابل، ایرانیان برای حمایت از نیروی زمینی خود در میکال، به آنجا رفتند. آنها از کشتی برای سفر خود استفاده کردند و بعد از رسیدن به میکال، کشتیها را روی هم سوار کردند و در ساحل، حصاری از چوب برپا ساختند. سپس طبق عادت، خندقی دور تا دور خود حفر کردند تا دشمن نتواند به آنجا نفوذ کند.
با رسیدن یونانیها به میکال، نبرد آغاز شد. یونانیها قصد شکستن حصار را داشتند و ایرانیان مردانه به دفاع از مواضع خود میپرداختند. بااینحال و با وجود واردکردن تلفات بسیار به یونانیها، آنها توانستند حصار را بشکنند. بدین ترتیب، ایرانیها مقاومت خود را از دست دادند و مغلوب شدند. پس از آن، یونانیها برای تخریب پل هلسپونت رفتند، اما آن را ویران یافتند. سپس، دژ سِستُس واقع در ساحل اروپایی تنگهی هلسپونت را به تصرف خود درآوردند.
کلام پایانی
خشایارشا پسر داریوش بزرگ بهمدت بیست سال بر قلمروی هخامنشیان حکومت کرد. او یکی از نوادگان کوروش بزرگ بود و در دوران حکومت خود توانست یونانیان را شکست دهد و انتقام جنگ ماراتون را از آنها بگیرد. این پادشاه هخامنشی فتوحات بسیاری داشت و بناهای جدیدی را نیز به تخت جمشید اضافه کرد. بخشهای مهمی همچون «کاخ تچر» و «کاخ هدیش» بهجامانده از دوران وی هستند.
خشایارشا در سال ۴۶۵ پیش از میلاد به دست فردی به نام اردوان، رئیس گارد جاویدان، با همکاری اسپنت میترا در خوابگاه خود به قتل رسید. «دستی بر ایران» شما را به مطالعهی دقیقتر تاریخ ایران و بهویژه تاریخ هخامنشیان دعوت میکند.