جلال الدین ملکشاه سلجوقی و شیوه کشورداری او در ایران

آشنایی با جلال الدین ملکشاه و حکومت‌داری او
بررسی فراز و فرود دوران حکومت جلال الدین ملکشاه
آشنایی با جلال الدین ملکشاه و حکومت‌داری او
بررسی فراز و فرود دوران حکومت جلال الدین ملکشاه

سومین پادشاه سلجوقیان «جلال الدین ملکشاه سلجوقی» در هفده‌سالگی به تخت پادشاهی نشست. او در دوران فرامانروایی خود، مرزهای حکومت سلجوقیان را از چین تا دریای مدیترانه گسترش داد. در این دوره از تاریخ ایران، مدارس و مساجد و رصدخانه‌های پرشماری ساخته شدند. تنظیم تقویم جلالی نیز اقدام مهمی بود که ماندگارترین میراث ملکشاه محسوب می‌شود.

جلال الدین ملکشاه سلجوقی که بود؟

یکی از فرزندان آلپ ارسلان، دومین پادشاه سلجوقی، جلال الدین ملکشاه نام داشت. او در سال ۱۰۵۵ میلادی در اصفهان به دنیا آمد. پدرش با وجود داشتن فرزند بزرگ‌تری به نام اَیاز، به ملکشاه علاقه‌ی وافری نشان می‌داد. او از همان کودکی فنون جنگاوری را از پدر آموخت تا قدرت لازم را برای جانشینی پیدا کند.

آلپ ارسلان برای تحکیم روابط خود با قراخانیان یا اَیلَک‌خانان، دختر ابراهیم طمغان‌خان (پسر اَیلَک‌خان قراخانی) را طی مراسمی باشکوه به نکاح ملکشاه درآورد. یکی دیگر از پسران او نیز با دختر ابراهیم غزنوی ازدواج کرد. بدین ترتیب، سلجوقیان در سال ۱۰۶۴ میلادی با قراخانیان و غزنویان خویشاوند شدند.

هنگامی که آلپ‌ارسلان ملکشاه را به ولیعهدی خود برگزید، این موضوع را به تأیید خلفای عباسی رساند. سپس، او را مأمور اداره‌ی اصفهان و شیراز کرد؛ اما از همان ابتدا، یکی از برادران آلپ‌ارسلان به نام قاوَرد، حکمران کرمان، به مخالفت با ملکشاه پرداخت. آلپ‌ارسلان نیز با تدابیر وزیرش، نظام‌الملک، طی جنگی با قاورد، به‌کمک نیروهای پیش‌قراول خود، او را شکست داد. قاورد بعد از شکستش، طلب عفو کرد و حکمرانی کرمان به‌شرط مطیع‌بودن، به او بخشیده شد.

گفتنی است در دوره‌های پس از مرگ ملکشاه، تجزیه‌ی حکومت سلجوقیان اتفاق افتاد. بدین ترتیب، علت سقوط سلجوقیان نیز به کشمکش‌های مختلف برای به‌دست‌آوردن حکومت مربوط می‌شد.

ملکشاه چگونه به حکومت رسید؟

پس از کشته‌شدن آلپ‌ارسلان در سال ۱۰۷۲ میلادی، ارکان دولت و فرماندهان لشکر طبق وصیت او، ملکشاه را به‌عنوان جانشین انتخاب کردند. بدین ترتیب، ملکشاه که هفده سال بیشتر نداشت، به سلطنت رسید و با انتخاب امیران خود و ابقای نظام‌الملک در جایگاه وزیری، حکومت خود را آغاز کرد. او بعد از دفن پدرش در مرو، به نیشابور رفت تا خزاین موجود در قلعه را میان فرماندهان و سربازان تقسیم کند.

با وجود همه‌ی تدابیر پیش‌گفته، حکومت سلجوقی با مرگ آلپ‌ارسلان از داخل و خارج تحت فشار قرار گرفت. به این ‌صورت که خان سمرقند، یکی از حکمرانان شاخه‌ی غربی قراخانیان، تِرمِذ را تصرف کرده بود. او همچنین توانسته بود حکومت بلخ را نیز که تحت سلطنت ایاز بود، در غیبت او به تصرف خود درآورد. البته، ایاز دوباره بلخ را پس گرفت؛ اما با حمله به ترمذ بخش عمده‌ای از سپاه خود را از دست داد.

غزنویان نیز بخشی از تُخارِستان را تصرف کردند و حاکم آن، عثمان را که یکی از برادران آلپ‌ارسلان بود، با خود به غَزنه برده بود. ملکشاه با وجود فرستادن سپاهیان خود به غزنه با فرماندهی یکی از برادرانش، موفق به شکست غزنویان نشد.

افزون‌بر همه‌ی این مشکلات، عموی ملکشاه یعنی قاورد نیز علیه او شورش کرده بود و ادعای سلطنت داشت. او با سپاهیان خود به‌طرف ری حرکت کرد. ملکشاه او را به اطاعت از خود خواند؛ اما قاورد نپذیرفت. بنابراین، راهی جز جنگ باقی نماند.

ملکشاه برای مقابله با قاورد، با سپاهیان خود به‌سمت همدان رفت. در این هنگام، طلایه‌داران قاورد مغلوب گروهی از سپاهیان ملکشاه شدند. جنگ اصلی نیز در نزدیکی کرج، شهری در حوالی اراک کنونی، رخ داد که نتیجه‌ی آن به شکست قاورد و اسیرشدن او انجامید. با وجود طلب عفو قاورد، او را به دار آویختند و شایعه کردند که او تحمل اسارت نکرده و خود را کشته است. همچنین، چشمان دو پسر او، امیرانشاه و سلطانشاه را که در اسارت بودند، به تدبیر خواجه نظام‌الملک وزیر ملکشاه، به میل کشیدند و آن‌ها را نابینا کردند.

پس از آن، حکمرانی کرمان را پسر دیگر قاورد یعنی کرمانشاه به دست گرفت؛ اما سلطانشاه نابینا حکومت او را تصاحب کرد. ملکشاه نیز حکومت سلطانشاه را به رسمیت شناخت، اما برادر خود، ساوتگین را برای نظارت بر اوضاع، بدان‌جا فرستاد. بعد از مدتی، به‌دلیل ناآرامی‌های پیش‌آمده، خود نیز روانه‌ی کرمان شد. با رسیدن ملکشاه به بَردسیر، سلطانشاه به حضور او رفت و درخواست عفو کرد. بدین ترتیب، حکومت کرمان دوباره به او بازگشت.

ملکشاه پس از تسلط‌یافتن بر اوضاع داخلی کشور، اصفهان را به پایتختی انتخاب کرد. به همین دلیل، این شهر در دوره‌ی حکومت او رو به آبادانی نهاد و مدرسه‌ها و مساجد و رصدخانه‌های مختلفی در آنجا ساخته شد. با ساخت رصدخانه، تقویمی با همت حکیم عمر خیام تنظیم شد که به تقویم جلالی شهرت یافت. این تقویم در طی سال‌های بعد، به ماندگارترین میراث ملکشاه تبدیل شد. او به شعر و ادبیات فارسی هم علاقه نشان می‌داد و گاهی در نوشته‌هایش به ابیات و شعرهای فارسی اشاره می‌کرد.

بعد از آن، سلطنت ملکشاه به تأیید خلیفه‌ی عباسی نیز رسید و خلیفه به او عناوینی از قبیل معزالدین، جلال‌الدین، جلال‌الدنیا و قاسم الامیرالمؤمنین داد.

لشکرکشی‌ها و گسترش قلمرو

لشکرکشی‌های سلجوقیان در دوران ملکشاه
جلال الدین ملکشاه سلجوقی و کشورگشایی

به پیشنهاد خواجه نظام‌الملک، جلال الدین ملکشاه بعد از آرام‌شدن اوضاع داخلی کشور، به گسترش قلمروی خود پرداخت. لشکرکشی‌ها و فتوحات او را می‌توان این‌گونه خلاصه کرد:

  • لشکرکشی به فرارود (ماوراء‌النهر) و فتح ترمذ و سمرقند؛
  • لشکرکشی به سوریه و فتح شام، مصر، دمشق، انطاکیه و حلب؛
  • لشکرکشی به عربستان شرقی و الحاق آن به قلمروی سلجوقیان؛
  • تصرف موصل؛
  • لشکرکشی به قفقاز و فتح گرجستان؛
  • لشکرکشی به ترکستان و فتح بخارا و کاَشغر و همسایه‌شدن با قیتان و چین.

به‌طور کلی، باید اذعان کرد که هیچ‌یک از سلطان‌های سلجوقی به‌اندازه‌ی ملکشاه مرزهای جغرافیایی ایران را توسعه نداده بودند. این مرزها از چین تا سوریه امتداد داشتند. او ارتشی را از پدرش به ارث برده بود که متشکل از بردگان و مزدوران بود.

سفرهای ملکشاه به بغداد

ملکشاه بعد از لشکرکشی به سوریه در سال ۱۰۸۷ میلادی، برای نخستین بار به‌طرف بغداد حرکت کرد و با استقبال المقتدی، خلیفه‌ی بغداد روبه‌رو شد. در این هنگام، خلیفه به او لقب سلطان شرق و غرب را داد و دخترش ملک‌خاتون را از او خواستگاری کرد. در نهایت، با موافقت ملکشاه، آن دو طی مراسمی باشکوه با یکدیگر ازدواج کردند.

سفر دوم ملکشاه به بغداد در سال ۱۰۹۱ میلادی انجام شد. در این هنگام، بدرفتاری خلیفه با ملک‌خاتون روابط آن‌ها را سرد کرده و ازدواجشان را به طلاق کشانده بود. ملک‌خاتون نیز با فرزند خردسال خود به اصفهان بازگشت و بعد از مدتی از دنیا رفت. این موضوع بر روابط ملکشاه و خلیفه بی‌اثر نبود. بااین‌وجود، این بار نیز استقبال گرمی از ملکشاه در بغداد صورت گرفت.

او در طول اقامتش در بغداد، درباره‌ی آخرین تحولات سیاسی و مذاکره درباره‌ی امور غرب نیز اقداماتی انجام داد. یکی از این اقدامات فتح یمن بود. او مسئولیت این کار را به فرماندهان لایقی همچون سعدالدوله گوهرآیین، تورشک و امیر چوبوق سپرد. در نهایت، جانشین امیر تورشک یعنی یارن قورش توانست یمن را فتح و آن را به قلمروی سلجوقی اضافه کند.

در طول اقامت ملکشاه در بغداد، مذاکراتی نیز درباره‌ی ولیعهدی المقتدی (حاکم بغداد) در جریان بود که در ادامه توضیح خواهیم داد.

اختلاف ملکشاه با خواجه‌ نظام‌الملک و قتل خواجه

نمایی از مقبره خواجه نظام‌الملک وزیر ایران‌دوست ملکشاه
اختلافات و مرگ خواجه نظام‌الملک

بخش اعظم جلال و جبروتی که دولت سلجوقی در طی حکومت جلال الدین ملکشاه کسب کرده بود، با تلاش وزیر او خواجه نظام‌الملک حاصل شده بود. فقط یک نمونه از کارهای او، ساخت مدرسه‌هایی تحت‌عنوان نظامیه بود که از بین آن‌ها، نظامیه‌ی بغداد مبدل به بزرگ‌ترین دانشگاه مسلمانان شد. با‌این‌حال، به‌دلیل طرفداری خواجه از پسر بزرگ سلطان، بَرکیارُق، اختلافاتی میان او و همسر اول سلطان یعنی تَرکان‌خاتون به وجود آمد. گفتنی است که برکیارق از همسر دوم سلطان یعنی زبیده‌خاتون بود. در آن هنگام، وزیر ترکان‌خاتون یعنی تاج‌الملک ابوالغنائم به رقیب سختی برای خواجه تبدیل شده بود.

اتهامات واردشده به خواجه باعث سردی رابطه‌ی سلطان با او شد. مهم‌ترین اتهام، سودرسانی خواجه به نزدیکانش بود که بروز رفتارهای ناروای نزدیکانش این اتهام را پررنگ و ناخشنودی سلطان از او را بیشتر کرد. همین باعث شد که نامه‌هایی با لحن تند میان خواجه و سلطان ردوبدل شود که البته سلطان نامه‌ی خواجه را بی‌جواب گذاشت و راهی بغداد شد (سفر دوم ملکشاه به بغداد). خواجه نیز بعد از مدتی به‌دنبال سلطان خارج شد و در راه بغداد به‌دستِ شخصی به نام ابوطاهر ایوانی و به‌بهانه‌ی دادن نامه به قتل رسید. او در اصفهان و در آرامگاه محله‌ی کران این شهر به خاک سپرده شد.

ملکشاه و خواجه نظام‌الملک متعلق به دو دنیای کاملاً متفاوت بودند. دغدغه‌ی سلطان به‌کلی حفظ قلمرویش با نیروی نظامی و پرداختن به لذت‌های حرمسرا و کشورهای متصرف‌شده‌اش بود؛ حال‌آنکه وزیر اعظم او به توسعه‌ی مدنی و فرهنگی و امور مربوط به شهرها می‌پرداخت.

مرگ ملکشاه

پایان کار ملکشاه سلجوقی و مسمومیت او
نمایی از مقبره‌ی ملکشاه سلجوقی

در طی سفر دوم ملکشاه به بغداد، مذاکراتی که درباره‌ی ولیعهدی بغداد میان او و خلیفه صورت گرفت، به گسستگی بیشتر روابط آن‌ها انجامید. سلطان با ارسال نامه‌ای به خلیفه که در آن خشم خود را مبنی بر رفتار نامناسب او با دخترش ابراز کرده بود، از او خواست که بغداد را ترک کند. خلیفه که امکان مقابله با سلطان را نداشت، از او ده روز مهلت گرفت.

سپس، یک روز مانده تا اتمام مهلت ترک بغداد توسط خلیفه، ملکشاه به‌طرز مشکوکی در حین شکار از دنیا رفت. طبق بررسی، علت مرگ او را مسمومیت به‌دلیل سوء‌قصد گزارش کرده‌اند که البته عاملان سوء‌قصد نیز ناشناخته باقی ماندند. جنازه‌ی ملکشاه بعد از انتقال به اصفهان در مدرسه‌ای موسوم به مدرسه‌ی جلالی دفن شد.

جلال‌الدین ملکشاه؛ اوج قدرت سلجوقیان

جلال الدین ملکشاه در طول بیست سال حکمرانی، توانست با گسترش قلمروی حکومت، سلجوقیان را به اوج قدرت برساند. در واقع، دوره‌ی حکومت او و پدرش آلپ‌ارسلان به‌دلیل فتح آناتولی و بیرون‌راندن امپراتوری بیزانس از آسیای صغیر، دوره‌ی طلایی برای سلجوقیان به شمار می‌رفت. «دستی بر ایران» پیشنهاد می‌کند با شناخت ملکشاه و حکومت سلجوقی، بر اطلاعات تاریخی خود درباره‌ی تاریخ ایران بیفزایید.

پرسش‌های متداول درباره جلال الدین ملکشاه

پرسش‌ و پاسخ‌های زیر برای درک بهتر شما از متن طراحی شده‌اند. اگر طی بررسی آن‌ها به جواب سؤال خود نرسیدید، آن را در قسمت دیدگاه‌های همین پست مطرح کنید.

پایتخت ملکشاه سلجوقی کجا بود؟

پایتخت او در اصفهان قرار داشت.

پسر ملکشاه سلجوقی و پادشاه بعدی سلجوقیان که بود؟

پس از مرگ ملکشاه، پسرش برکیارق به تخت پادشاهی نشست. او توانست با وجود تلاش ترکان‌خاتون برای به حکومت رساندن پسر خردسالش، محمود، حکومت خود را در اصفهان پایه‌گذاری کند. البته، محمود نیز که چهار سال بیشتر نداشت، به کمک مادرش یک سال و چند ماه حکومت سلجوقی را در دست داشت.

لقب ملکشاه سلجوقی چیست؟

خلیفه‌ی عباسی به این پادشاه سلجوقی القاب متعددی نظیر معزالدین، جلال‌الدین، جلال‌الدنیا و قاسم الامیرالمؤمنین داده بود.

قبر ملکشاه سلجوقی کجاست؟

قبر او در مدرسه‌ی جلالی اصفهان واقع شده است.

علت مرگ ملکشاه سلجوقی چه بود؟

او در حین شکار به‌دلیل مسمومیت از دنیا رفت.

اشتراک گذاری
دیدگاه‌ها 1
دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

قبلی
تاریخ افشاریان، گسترش امپراتوری ایرانی در سلسله افشاریان (از ۱۷۳۶ تا ۱۷96 میلادی)
نگاهی به تاریخ افشاریان و زندگی نادرشاه

تاریخ افشاریان، گسترش امپراتوری ایرانی در سلسله افشاریان (از ۱۷۳۶ تا ۱۷96 میلادی)

دوران حکومت افشاریان به قرن هجدهم میلادی برمی‌گردد؛ زمانی که نادرشاه افشار بر

بعدی
میدان شهرداری رشت با سبک معماری اروپایی
شاید این‌ها را هم بپسندید
مسابقه ایران شناسی ماهانه دستی بر ایران