معماری ایرانی راهی پرپیچوخم پیموده است؛ از زیگورات عیلامیها تا مسجد شیخ لطفالله اصفهان، از ایوان مدائن تا ساختمان موزهی ملی ایران، چونان انسانی برخاسته از خاک مشرقزمین رشد کرده و بالیده و صاحب نکات و ظرایف بسیار شده است. در این نوشتار بر آن هستیم تا به سیر تاریخی این هنر ایرانی و عناصر آن نگاهی گذرا بیندازیم.
سبک های معماری ایرانی
معماری ایرانی در گذر زمان تغییراتی به خود دیده است که باعث ایجاد سبک های معماری مختلف شده است:
- سبک پارسی اول: دورهی هخامنشیان
- سبک پارتی: دورهی اشکانیان
- سبک پارسی دوم: دورهی ساسانیان
- سبک خراسانی: دورهی سامانیان و سلجوقیان و خوارزمشاهیان
- سبک رازی: دورهی سامانیان و سلجوقیان و خوارزمشاهیان
- سبک آذری: دوره ایلخانیان
- سبک اصفهانی: دوره صفویان
انواع سازههای مرسوم در معماری ایرانی
سازههای زیر طی سدههای متمادی در ایران ساخته شدهاند و عناصر، تزیینات، سلیقه و دیگر المانهای معماری ایرانی در آنها به کار گرفته شده است:
مسجدهای ایرانی

در آغاز ورود اسلام به ایران، مساجد به سبکی بسیار ساده و به پیروی از معماری ساسانی ساخته میشد. زادگاه اولین نمونههای معماری اسلامی ایران را در خراسان دانستهاند. در خراسان و سبک خراسانی نقشهی عمومی بناها از مساجد صدر اسلام اقتباس شدهاند و مساجد را به گونهی شبستانی یا با ستونهای فراوان ساختهاند.
ستونهای متعدد گرداگرد حیاط مرکزی قرار میگرفتند و شبستانها یا رواقها را میساختند. قوسهای بهکاررفته در مساجد اغلب بهصورت بیضی یا تخممرغی است که از کاخ فیروزآباد و طاق کسری در عهد ساسانی الگوبرداری شدهاند. محراب و منبر کمکم در معماری مساجد جایگاه ویژهای یافتند و محلی برای عرض اندام هنرمندان گشتند.
آرامگاهها
آرامگاه تپتی آهار یکی از آرامگاههای بسیار کهن در ایران است. گوردخمهها دستهای از آرامگاهها هستند که پیش از هخامنشیان نیز در ایران وجود داشتهاند. آرامگاه کوروش کبیر، نمونهای شاخص از آرامگاههای پیش از اسلام در ایران است. در دورهی ساسانیان بهدلیل تکمذهبیبودن ایران، طبق آیین زرتشت، دفن مردگان در خاک جایز نبود و پادشاهان ساسانی با وجود زندگی تجملاتی و پرطمطراق و بهرهبردن از معماری ایرانی در جلوهبخشیدن به بناهای خود، آرامگاهی به جا نگذاشتهاند.
پس از اسلام، با وجود مخالفت پیامبر با ساخت آرامگاه حتی برای خودش، ساخت مقبره و آرامگاهها گسترش بسیار یافت. آرامگاهها با پلان مربع، هشتضلعی و گرد ساخته میشدند و همانند سایر بناهای دورهی اسلامی با کاشیکاری، آینهکاری و نظایر آن تزیین میشدند.
مرقد اسماعیل سامانی در بخارا، گنبد قابوس در گرگان، بنای سلطانیه در زنجان از آرامگاههای معروفی هستند که در ایران ساخته شده است.
بادگیر
استادکاران ایرانی با توجه به اقلیم گرم و خشک ایران به ساخت بادگیر روی آوردند. هر بادگیر شامل برج تهویه بر فراز ساختمان آن است. در بالای هر برج، یک رشته دهانههای عمودی وجود دارد که باد را به داخل ساختمان هدایت میکند. در کاشان، یزد، بم، جهرم، طبس و در کرانه خلیج فارس بادگیر کاربرد دارد.
عناصر بنا در معماری ایرانی
با گذشت زمان و با توجه به اقلیم و نیازها و روحیات مردم، معماری بومی ایرانی صاحب عناصری شده است که شناسنامهی معماری این آب و خاک به حساب میآیند. در ادامه، چند نمونه از این عناصر را معرفی میکنیم.
تاریخ معماری ایران

فرمهای معماری ایرانی را اکثراً مصالح موجود در کشور دیکته کردهاند. از دوران باستان، ایرانیان گلهای قالبگیریشدهی ابتدایی را به سفتترین حالت ممکن درمیآوردند و میگذاشتند تا گل سفت، ملات گچ سفت و آجر و سنگ خشک شوند. آنها تلهای بزرگ و زیبایی میساختند که سطح هموار و گستردهی آن، معمار را به تزیین فرامیخواند.
حتی پس از ۳هزار سال، برخی عناصر طراحی معماری ایرانی در آن باقی مانده است؛ این عناصر عبارتاند از: درهای بلند با تاقهای بلند و باشکوه، ستونهایی با سرستونهای دیوارکوب، تالار، گنبد چهارتاقی، تاق وسیع بیضیشکل، حیاط چهارایوانی، برجهای ابتدایی کشیدهشده تا آسمان، حیاط داخلی و استخر، ورودی زاویهدار و تزیینات وسیع.
افزون بر تأثیر آبوهوا، مصالح موجود، اهداف دینی و فرهنگهای محیطی، کارفرمایان نیز نقش مهمی در پیشرفت معماری داشتهاند.
مناظر طبیعی، کوههای پوشیده از برف، درههای وسیع و دشتهای فراخ فلات ایران، بر ذهن و روح معمار ایرانی اثری گذاشتند که در ساختههای او متجلی بود. کوهها هم از نظر فیزیکی و هم به لحاظ نمادین منبع الهام در معماری ایرانی بودهاند.
از دوران رواج آیین زرتشت، مفهوم زیبایی کاملاً با نور همراه بود. هنر ایرانی همیشه بهدنبال روشنی و وضوح بوده است و همزمان، از تیرگی و پریشانی دوری میجوید. زیبایی برای ایرانیان باستان مانند سایر تمدنهای باستانی، یکی از ویژگیهای الهی بوده است.
معماری ایران باستان
برای یافتن عناصر اصلی معماری ایران باستان مانند تاق و قوس و گنبد باید ریشههای آن را حتی پیش از ورود آریاییها به این سرزمین جستوجو کرد.
دهکدههای زراعی مکشوفه با قدمت ۶هزار تا ۸هزار سال پیش از میلاد، بهعنوان پیشینههای معماری ایرانی قلمداد میشوند. گورهای باستانی را میتوان اولین نشانههای معماری هدفمند دانست. گور خرپشته در تپهی سیلک کاشان نخستین اثری است که میتوان آن را حرکتی بهسوی فرمهای مقاوم در تاق دانست.
در شمال لرستان و در تپهی باستانی زیویه نیز گوری از قوم سکاها به جا مانده است. این گور اولین تلاش انسانها برای ایجاد پلان دایره در قرن نهم و دهم پیش از میلاد به حساب میآید.
دهکدهی پیش از تاریخ سیلک اولین پدیدهی هنر معماری در هزارهی پنجم پیش از میلاد محسوب میشود. در روستای سیلک دیوارها را با سنگلاشهها و ساروج و آهک میساختند و از اکسید آهن و عصارهی میوهها برای رنگکردن دیوارها استفاده میکردند.
بعدها مردمان سیلک به تکنولوژی ساخت خشت دست یافتند. آنها کلوخ را با دست شکل میداند و با نور آفتاب خشک میکردند و پیش از آنکه کامل خشک شود، با دست شیارهایی روی آن ایجاد میکردند. این کار حکم بندکشی و ملات را داشت. بعدها دهکدهی سیلک به شهری مستحکم با برج و باروی دیدهبانی تبدیل شد. در این شهر، نوعی تقسیمبندی وجود داشت و حتی محل گورها هم مشخص بود.
معماری عیلامی
در هزارهی سوم پیش از میلاد، در میانرودان قومی میزیستند که عیلامی خوانده میشدند. آنها تا پیش از بر سر کار آمدن هخامنشیان، صاحب حکومت قدرتمندی بودند. در حفاریهای هفتتپه گورهایی یافت شده است که تاقهای هلالیشکل دارند. شیوهی ساخت تاقضربیها بهوسیلهی خشت در این گورها هنوز هم بدون تغییر در اصول کاربرد دارد و بهنام «کورهپوش» یا «آهنگ» شناخته میشود.
زیگورات چغازنبیل یادگاری از معماری این تمدن کهن و باشکوه است که میتوان آن را شالودهی معماری ایرانی دانست. عیلامیها ۱۵۰۰ سال پیش از رومیها به تکنیک ساخت تاق هلالی پی برده بودند.
معماری عیلامی بهطور کلی شامل آجر خام میشد و از آجرهای قرمز برای دیوارچینی استفاده میشد. چند قرن پیش از مادها، در شمالغربی شهرها دو یا حتی سه دیوار سنگی ساخته میشد. ساختمانهای ضخیمتر و بلندتر ظاهراً سازههای چوبی، مربعی، برجشکل و ستوندار داشتند. احتمالاً چنین سازههایی از تنهی درخت ساخته میشدند.
معماری مادها
در فاصلهی بین تمدن عیلامی و مادها بهدلیل تهاجم قومهای مختلف مانند اورارتوها، تقریباً اثر معماری باارزشی به غیر از دژ حسنلو بر جای نمانده است.
در چند نقطه از ایران مانند آذربایجان و همدان و کردستان آثاری از معماری مادها به جا مانده است که در سه دسته مشاهده میشوند:
- معماری عادی یا خانهسازی پراکنده و جدا از هم؛
- معماری بهصورت قلعهای که چندین خانوار در آن زندگی میکردهاند؛
- معماری صخرهای در دل کوه که گاه بهصورت دخمه، کاربری دفن اموات را نیز داشته است.
نخستین اثر معماری باشکوه مادها، قلعهای تودرتو در شهر هگمتانه، همدان امروزی است. در کتابهای تاریخنویسان باستان از آن اثر یاد شده است. هرودت دربارهی این قلعه مینویسد: «کاخ شاهی هگمتانه وضعی عجیب و مستحکم دارد و بهصورت هفت قلعهی درون هم ساخته شده است. هر قلعه درون قلعهی دیگری است و کنگرههای هفتگانه از بیرون به درون با رنگهای سفید، سیاه، ارغوانی، آبی، سرخ، سیمین و زرین (قلعهی نهایی شاهنشین) رنگآمیزی شدهاند.»
در این دوره، بر وسعت خانهها افزوده شده است و در پی آشنایی با آجر، دیوارها منظمتر ساخته میشدند. ساخت پنجرهی رو به حیاط و استفاده از قطعات بزرگ سفال برای جلوگیری از سرایت رطوبت، از پیشرفتهای معماری این دوران هستند.
دخمهی فخریکا و دخمهی بیستون و دخمهی دکان داوود از آثار معماری ایرانی در این دوره هستند.
معماری هخامنشیان

با ظهور هخامنشیان و بهخصوص کوروش کبیر، تحولات سیاسی و اجتماعی بسیاری در ایران رخ داد. پیشرفت در هنر و معماری و شهرسازی نیز ازجملهی آنها بود.
در معماری هخامنشیان، الهامگیری و ترکیبی از الگوهای معماری ماد، آشوری، عیلام، مصر، ایونیا و اورارتی رایج بود. آنچه معماری هخامنشیان را از هریک از سبکهای اجزای آن متمایز میکند، سبک خاص ترکیب آنها با ذائقه و اهداف بومی است.
سبک معماری دورهی هخامنشیان به سبک پارسی اول شهرت دارد؛ البته آثار بسیار ناچیزی از خانههای مردم عادی آن دوره باقی مانده است و غالباً کاخها و ساختههای شاهانه مبنای ارزیابی معماری این سبک قرار میگیرند.
سه جزء مهم در معماری هخامنشیان وجود داشت که کاملاً ایرانی بود: ستونها، آرامگاههای سنگی و پلهها.
البته در تمدنهای پیشین هم ستون وجود داشت، اما ستونهایی ساختهشده در زمان هخامنشیان، ظریفترین ستونهایی بود که تا آن زمان ساخته شده بود. ستونهای هخامنشی بهعنوان عنصر تزیینی به کار میرفت. این ستونها بلند بودند و با فاصلههای نسبتاً زیادی از یکدیگر ساخته شده بودند. این معماری چیزی جز محاسبات دقیق نبوده است.
در این دوره، از سنگهای پاکتراش و گاه صیقلخورده استفاده میشد. معماران ابتدا با لاشهی سنگ و سنگریزه و مصالح دیگر سکویی محکم میساختند و بعد ساختمان را روی آن بنا میکردند. دیوارهای داخلی را با کاشیهای لعابدار و کف بنا را با بهترین مصالح میآراستند. سردرها و سرستونها به نقشهای برجسته و باشکوه مزین بودند. ساخت باغها و استخرهای وسیع و زیبا از ویژگیهای معماری این دوران است.
همچنین ایجاد چهارتاقی برای برپاکردن آتش و نیایش نیز در این دوران شکل گرفت و بعدها در ساخت مساجد نیز کاربرد یافت.
آرامگاه گوردختر، آرامگاه کوروش کبیر، پاسارگاد، کاخ آپادانا در شوش و تخت جشید از نمونههای سبک پارسی معماری ایرانی هستند.
معماری سلوکیان
در دوران سلوکیان طرحهای یونانی در معماری ایرانی مبدل به طرحهای غالب شدند؛ اما هرگز بهطور کامل فراگیر نشدند. در مناطقی که یونانیها و مقدونیهایها تجمع بیشتری داشتند، شهرها بر اساس نقشههای هندسی یونانی طراحی میشدند، معابد منطبق با مدلهای یونانی ساخته میشدند و عناصر خاص طراحی یونانی نیز برای تزیین به کار گرفته میشد.
شهرهای سلوکی از تهرنگ یونانی برخوردار بودند، اما در ساخت فضاها و اماکن از سنتهای شهرسازی کهن مشرقزمین الهام گرفته میشد. این شهرها معمولاً پلان مربع یا مستطیل (هیپوداموس) و خیابانهای عمود بر هم داشتند. شهرهای یونانینشین عهد سلوکی از تأسیساتی چون بازار و ورزشگاه و تماشاخانه بهره میبردند.
آنتاکیه در جنوب ترکیه، سلوکیه در عراق، آیخانم و تاکسیلا در افغانستان از نمونه شهرهای دورهی سلوکیان هستند.
معماری اشکانیان

خیزش پارتیان آتش یونانیگرایی را از فروغ انداخت. در ابتدای رویکارآمدن اشکانیان هنوز هنر سلوکیان بر معماری ایرانی چیرگی داشت و از زمان مهرداد دوم در ۱۲۳ سال قبل از میلاد، کمکم هنر پارتی شکل گرفت.
در دورهی اشکانیان، شهرها را گرد میساختند و در اطراف آنها بارویی همراه با برجهای محکم دیدهبانی بنا میکردند. بهدلیل ناامنی در این روزگار، به امنیت و مسائل نظامی در ساخت شهرها توجه میشد. ترکیب داخل شهرها هم از سه بخش ارگ (کهندژ) و شارستان و بیرون تشکیل میشد.
اشکانیان شهر بزرگ تیسفون را ساختند. گسترش دایرهوار و ساخت کاخهایی در آن شهر تا پایان فرمانروایی آنها ادامه داشت. این شهر پایتخت اشکانیان و بعد ساسانیان بود.
از آنجایی که اشکانیان قومی جنگاور و بیابانگرد بودند، شهرها را بهگونهای میساختند که امکان دفاع نظامی از همه طرف شهر ممکن باشد. گیرشمن معتقد است که مهندسان مغربزمین در قرون وسطی از این شیوهی شهرسازی اشکانیان تقلید کردهاند.
در زمان اشکانیان (پارتیان) عنصری بهنام «ایوان» در معماری ایرانی پدیدار شد. تحول تکنیک ساخت گنبد با آجرهای گلی، اگرچه از دوران عیلامیها وجود داشت، همچنین با استفاده از آجرهای پخته، ویژگی خاص این دوران بود. دیوارها و سقفها با گچکاری تزیین میشدند. دارابگرد در فارس و مهردادکرت در ترکمنستان و کوه خواجهی سیستان از شهرهای دورهی اشکانی هستند.
معماری ساسانیان
معماری دورهی هخامنشی بیشتر بر مبنای معماری شمال و غرب ایران رشد یافته و معماری ساسانی بر معماری بومی نواحی خشک مرکزی و شرق ایران بنیانگذاری شده بود. اگر ستونهای پرصلابت و زیبا را نمایندهی معماری هخامنشی بدانیم، تاق و گنبد نشانهای معماری ساسانیان هستند. در معماری ساسانی پوشش گنبدی بر ساختمان چهارتاقی و سقفهای بلندِ تاقضربی بیشتر دیده میشود. کاخها و آتشکدهها از جلوههای زیبای معماری ایرانی در این دوره هستند.
ایوان بسیار بزرگی ساکنان و واردشوندگان به بنا را به اتاقهای گنبددار هدایت میکرد و این اتاقها بهعنوان سالنهای اجتماعات استفاده میشدند. اینها نمونهای از معماری ساسانیان بودند که در کاخهای بسیاری تکرار شدهاند. در ساخت بناهای این دوره از گچ بهعنوان ملات استفاده میشد؛ چراکه سریعتر سفت میشد و ازاینرو، کمک میکرد تا بدون نصب داربست، طاقآهنگ ساخته شود.
دیوارها با کندهکاری و نقاشی دیواری و سایر تزیینات مزین شده بودند. بهطور کلی، کف زمین و دیوارها معمولاً با موزاییکهای بزرگ و رنگارنگ تزیین میشدند. در نتیجه، طرحها تکراریتر و طولانیتر بودند.
هنر و معماری دوران ساسانیان حتی تا مدتهای طولانی پس از پایان امپراتوریشان بهشکل گستردهای استفاده میشد. سبک های خراسانی و رازی نیز بر پایهی سبک پارسی دوم عهد ساسانی شکل گرفت.
کاخهای فیروزآباد و بیشاپور و سروستان در استان فارس و ایوان مدائن در عراق از بناهای دورهی ساسانی هستند. در این دوره، معماری آتشکدهها هم به اوج خود رسید. آتشکدهی قصر شیرین و آذرگشنسب در تخت سلیمان و آذربرزین مهر در خراسان از آتشکدههای این دوره هستند.
معماری ایرانی پس از اسلام

اولویت در معماری ایرانی پس از اسلام، ساختن مسجد بود. مسجدها باید بهگونهای مستحکم ساخته میشدند؛ به این منظور که سالهای سال پایدار باقی بمانند. به همین دلیل این بناها در معماری اسلامی مستحکمترین بناها بودند.
از آن دوران، ساخت مساجد به دو شکل عمده آغاز شد:
- مساجدی با نمازخانههای پر از ستون (شبستان)
- مساجدی کوچکتر متشکل از اتاق گنبددار
ایرانیها تلاش میکردند میراث خود از معماری را زنده نگه دارند؛ میراثی مانند طاقآهنگ، سقفهایی با کنگرههای کوچک، گوشپوشهای مخروطی، آجرهای بزرگ و تاقهای بیضیشکل. آجرکاری با نقوش مختلف و گاهی گچکاری روی آجرها از ویژگیهای معماری ایرانی در دوران پس از اسلام بود. ساخت انواع مختلف آرامگاهها و برجهای آرامگاهی یا همان برجمقبرهها و منارههای خاص آغاز شد.
معماری ایرانی در قرن اول تا چهارم پس از اسلام بهنام «سبک خراسانی» معروف است. سبک خراسانی پیرو مکتب هنر ساسانیان بود و در ساخت تاققوسهای این دوره، بهویژه از ایوان مدائن تقلید میشد. مسجد جامع فهرج و تاریخانهی دامغان از نمونههای معماری این دوره هستند.
معماری سلجوقی

عهد سلجوقیان دورهی درخشش هنر ایرانی بهویژه هنر معماری ایرانی بود. هزار سال از آن دوره گذشته است؛ اما بناهای بهجامانده، از مهارت معماران آن دوره در ساخت بناهای زیبا و محکم خبر میدهد. در این دوره برای اولین بار مدرسهها از مسجدها جدا شدند. مدارس این دوره اغلب بهصورت چهارایوانی ساخته میشدند.
سبک معماری این دوره سبک «رازی» نامیده میشود. این نوع معماری بیشتر در شهر ری نمود داشت. سبک رازی دقت سبک خراسانی و شکوه پارتی را همزمان دارا بود. بعدها، در دوران سلجوقیان، برجهای آرامگاهی و منارهها از تعداد مساجد پیشی گرفتند. بااینحال، ساخت مساجد هنوز تمرکز اصلی معماری بود. مسجد با مدل اتاق گنبددار به مدل غالب مساجد تبدیل شد. بعدها، نقشهی چهارایوانی در میان مدلهای ساخت مساجد حالتی رسمی و دائمی به خود گرفت.
گنبد دوپوش و تاقهای چهارترک و کاربندی در این دوره اجرا شد. استفاده از آجر لعابدار و سفال به رنگ آبی تیره و روشن، عناصر معماری را روشنتر و کتیبههای آجری را خواناتر کرد. موزاییککاری با استفاده از کاشیهای تکرنگ، از آن پس تا اواخر این دوره رواج یافت. دوران سلجوقیان بهعنوان دوران احیای هنر و تمدن اسلامی در ایران شناخته میشود.
معماری ایلخانی

در دورهی ایلخانیان بهدلیل حملهی مغول، بسیاری از هنرمندان و معماران سرزمین خراسان تارومار شدند. به همین دلیل، دربار ایلخانیان از معماران آذرآبادگان (آذربایجان) برای ساخت بناها استفاده کردند. این معماران چیرهدست به هدف ساختمانسازی، به سمرقند و بخارا و آسیای میانه نیز فرستاده شدند. به این ترتیب، سبک معماری آذربایجانی در دورهی ایلخانی شکل گرفت.
حدود نوددرصد بناهای باقیمانده از دوران ایلخانی، بناهایی با کاربری مذهبی و مابقی آنها بناهای آرامگاهی هستند. شاید برجستهترین ویژگی معماری ایلخانیان آمادگی آن در پیروی از نمونههای رایج دوران سلجوقی بود.
معماری ایرانی در دوران ایلخانیان از موزاییککاری با کاشیهایی با رنگهای روشن جدید و کاشیهایی براق برای پوشاندن قسمتهای پایین دیوار بهشکلی گسترده استفاده میکرد.
معماری تیموری
در زمان حکومت تیموریان، معماری ایرانی ویژگیهای خاصی داشت؛ ازجمله:
- ترکیبی از کاشیهای لعابدار تیره و روشن و تکرنگ برای استفاده در نما؛
- تاق نوکتیز برجسته در ترکیبات موزاییکی؛
- انواع مختلف گنبدسازی و محاسبهی دقیق اندازه و ابعاد بسیار بزرگ که بهعنوان بخش جداییناپذیر بناهای ملی انتخاب شده بود.
ساختمانهای گنبددار، معماران دوران تیموری را به گنبدسازی علاقهمند کرد. ساقهی گنبدها بهطور بیسابقهای بلند شد و گنبدها شکل علامت و نماد به خود گرفتند. قسمتهای بیرونی گنبدها با کاشیکاریهایی تزیین میشد که طرحها و خطاطیهای گوناگونی داشتند. طراحیها نیز تحتتأثیر طراحیهای چینی غنی شده بود.
معماری صفوی

در دوران صفویه، شبکهی کاروانسراها در کشور ساخته شدند تا حملونقل آسانتر صورت بگیرد و تجارت افزایش یابد. معماری صفوی بر فعالیتهای ساختوساز سایر کشورها تأثیر گذاشت. تأکید بر بزرگی ساختمانها که از زمان تیموریان آغاز شده بود، در بسیاری از ساختوسازهای دورهی صفوی بهعنوان یک اصل ادامه یافت. تقارن شعاعی بهشیوهای رسمی و چشمگیر اجرا شد.
در میان معماران تمایل شدیدی به ساخت سازههای گود، مانند طاقچه یا حتی ورودی گود و ایجاد تضاد در اندازه یا تاریک و روشنی فضاها به وجود آمده بود. بیشک، رنگ نقش اصلی را در معماری دوران صفویه ایفا میکرد. کاشیها در مقایسه با دوران قبلی، سطوح بیشتری را پوشش میدادند. آراستن فضا برای معماران بسیار مهم شده بود.
معماری ایرانی در دورهی صفویه اوج مهارت و تجربهی معماران ایرانی بود؛ چراکه در آن اشکال سنتی بهراحتی در مقیاسهای عالی استفاده میشدند. بسیاری از سازههای کارآمد و کاربردی نیز ساخته شدند مانند پلها، بازارها، حمامها، آبانبارها، سدها، کبوترخانهها و کاروانسراها.
معماری زندیه

سلسلهی زندیه در حال ارتقادادن معماریای بود که اصولاً در آن به منابع معماری صفویه و سلجوقیه و پیش از اسلام نگاهی شده بود و از معماری هندی و اروپایی نیز الهام میگرفت.
آنچه در این دوران نوآوری بیشتری داشت، استفاده از کاشیهای لعابدار در رنگهای جدید بود، مانند استفاده از کاشی به رنگ صورتی که به کاشی زند مشهور است. نیمگلدانهای ساختهشده از سنگ در پایین دیوار نصب میشد و کاشیهای طراحیشده و شاخوفورها (cornucopia) نیز در آن استفاده میشد.
شاخوفور یا شاخنعمت، نمادی از فراوانی و برکت است که به شکل شاخی بزرگ پر از میوه و سبزیجات، گل و گیاه، آجیل و دیگر خوراکیها ترسیم میشود. منشأ شاخ وفور به اساطیر یونانی بازمیگردد و هنوز هم بهعنوان نماد در هنر غربی استفاده میشود. این نماد در برخی نقشبرجستههای دورهی اشکانی نیز به کار رفته است.
معماری قاجاری

مسجدهای بسیاری در دوران سلسلهی قاجار ساخته شدند. این مساجد فضایی وسیع را با نقشهی چهارایوانی خود اشغال میکردند و در ساخت آنها از شبکهای از قبه و پنجره برای نورگیری ساختمان استفاده میشد. بسیاری از بناهای صفوی در عهد قاجار با کجسلیقگی مرمت شدند. معماران آن دوره برخی اشکال جدید را وارد معماری ایرانی کردند؛ مانند حیاطهای کاملاً عمیق و گنبدهای پیازیشکل اغراقشده و دروازههای ورودی تزیینشده در شهرهای بزرگ.

ساختمانهای قاجار، کاخهای مختلف، عمارتها، کوشکها، تفرجگاههای تابستانی، تفرجگاههای شکار و همچنین ساختمانهای کاربردی بودند. در دوران قاجار به معماری نظامی توجه بسیاری شد. تزیینات با برخورداری از هارمونی و بدون خطا باقی ماندند. آنها تحتتأثیر دنیای غرب قرار داشتند و همچنین، تلاش میکردند از هنر ساسانیان تقلید کنند. سقفهایی با تزیینات باشکوه و دیوارهای آینهکاریشدهی سالنها در این دوران رونق یافت.
معماری ایرانی، هنری جاوید و بومی
معماری ایرانی نشانهای از روحیات و فرهنگ مردم ایران در گذر زمان است. میتوان تاریخ کهن این سرزمین را در قامت بناهای بهجامانده از دورههای مختلف لمس کرد.
معمار ایرانی در پی سود مادی خود نبود. او برای سرپاکردن هر ساختمان، جان و روح خویش را سرمایه قرار میداد و به سیر آفاق و انفس در دل خشت و گچ و آینه میپرداخت تا بنایی برای آسایش جسم و روح انسانها خلق نماید. بازدید آگاهانه از هر بنای تاریخی در واقع ملاقات با روح هنرمند و دوراندیدهی ایران و ایرانی است.
پرسشهای متداول درباره معماری ایرانی
برای پیدا کردن پاسخ سایر سوالهایتان میتوانید با ما از طریق بخش دیدگاههای همین پست در ارتباط باشید. ما در اسرع وقت به سوالهای شما پاسخ خواهیم داد.
سبک های معماری پارسی در چه دورهای رواج داشت؟
سبک معماری ایرانی در دورهی هخامنشیان و ساسانیان به سبک«پارسیان» مشهور است.
معماری بومی ایرانی چه ویژگیهایی دارد؟
معماری بومی ایران درونگرا، خودبسنده، انسانمحور، با مصالح بومآورد و پرهیز از بیهودگی است.
آیا معماری ایرانی از معماری سایر کشورها هم الهام گرفته است؟
در روزگار هخامنشیان، الهامگیری از معماری سایر تمدنها و ترکیب با الگوهای معماری ماد، آشوری، عیلام، مصر، ایونیا و اورارتی در معماری ایرانی رایج بود. از زمان قاجار نیز معماران ما از غرب الهام میگرفتند و با آغاز معماری مدرن در غرب، ما نیز از آنها الهام گرفتیم.
در دورهی پهلوی، این روند شدت بیشتری گرفت و آثار معماری بسیار باارزشی در ایران آفریده شدند.
چرا معماری سنتی خانههای ایرانی از معماری سایر نقاط جهان متمایز است؟
به دلیل اقلیم گرم و خشک فلات مرکزی ایران، باید سنتهای معماری خاص کشورمان شکل میگرفت که معماران ایرانی این کار را انجام دادند. استفاده از مصالحی همچون خاک رس، آجر، گچ و نیز ابداع سیمان سنتی (ساروج) رواج داشت و منتج به شکلگیری گونهی خاصی از معماری شد که الهامبخش سایر کشورهای منطقه نیز شد.
در مناطق کوهستانی شمالغرب و غرب با استفاده از لاشهسنگ، کاهگل و سایر مصالح موجود، متناسب با زمستانهای سرد آن منطقه، شکل دیگری از معماری پدید آمد.
در مناطق ساحلی شمال کشور نیز، بارش فراوان باران ایجاب میکرد که خانهسازی متناسب با آبوهوای نیمهمدیترانهای انجام شود. بهاینترتیب، بر اساس مصالح موجود در طبیعت منطقه، مانند ساقههای برنج، تنهی درختان و…، معماری ایرانی سواحل خزر شکل گرفت.
آیا در حال حاضر، شاهد ترکیب معماری ایرانی و مدرن جهان هستیم؟
معماری ایرانی، همچون سایر جلوههای فرهنگ ایرانی، با دیگر سنتها و سبکهای معماری جهان در حال تعامل است. ما ایرانیها در دادوستد فرهنگی با سایر کشورها، از معماری مدرن جهان نیز الهام گرفتهایم.
بهجز اندک نمونههایی که در آنها شرایط اقلیمی چندان در نظر گرفته نمیشوند، امروزه شاهد تحول معماری ایرانی در تلفیق با معماری مدرن و نیز الهامگرفتن از آن متناسب با مصالح ساختمانی و شرایط اقلیمی کشورمان هستیم. آنچه این روند را در مسیری صحیح هدایت میکند، راهبری نهادهای متخصص و مراقبت از میراث معماری ایرانی است که باید تقویت شوند.