به طور حتم سنت فرش بافی به عنوان یکی از صنایع دستی ایران در دورهی باستان نیز همچون امروز وجود داشته است. قدیمی ترین فرشی که در جهان کشف شده است، یک فرش ایرانی گره باف به نام پازیریک می باشد که قدمت آن به 300-400 قبل از میلاد مسیح باز می گردد. پازیریک نام محلی در جنوب سیبری است که این تکه فرش در آنجا در یک گور منجمد کشف گردیده است. سایر فرش های قدیمی ایرانی را می توان در کلکسیون ها یا موزه ها یافت، اما معمولا قدمت چنین فرش هایی حداکثر به سده ۱۶ میلادی باز می گردد.
تا پایان سده ۱۵ میلادی، فرش های ایرانی مزین به مینیاتورهایی با نقش های هندسی بودند. بعدها در همان سده، مکتب مینیاتور هرات ارائه فرش هایی با نقش های خطوط خمیده را آغاز نمود. فرش های ایرانی از چله یا تار عمودی، پود افقی و خامه از ابریشم، پشم، نخ با کرک تشکیل می شود که با پود گره می خورند و جسم یا گوشت قالی را به وجود می آورند. در قسمت های مختلف ایران، فرش بافان سبک ها و مکتب های خودشان را پدید آورده اند. گاهی وقت ها، فن آوری آنها از عشیره به عشیره یا شهر به شهر تفاوت دارد.
فرش های ایرانی شهرباف
طرح لچک ترنجی ترکیب رسمی گردید. فرش های ابریشمی، مانند پشمی ها، بنا بر سنت، در اندازه های کوچک و بزرگ بافته شدند. اگر چه رنگ های مورد استفاده جهت فرش ها طبق سنت این هنر از منبع های طبیعی تهیه می شده اند، اما طبیعتا ابریشم نمی تواند رنگ درخشنده خود را در دراز مدت همچنان حفظ نماید.
تحول فرش بافی در ایران دوره صفویه و افشاریه
در دوره صفویه، فرش های کرمان ویژگی خاص بافت خود را داشتند. گاهی وقت ها نقش گلدانی با مضمون های باغی و طبیعی در هم می آمیخت و فرش های معمول کرمان را پدید می آورد. این فرش ها نخست به هند و اندکی پس از آن به اروپا صادر می شدند. فرش های هرات شهرت خود را مرهون محصول ابریشمی و به ویژه مخملی بودند که برای آنها تولید می شد.
فرش های امپراتوران که شهرت فراوان یافتند و توسط پطر کبیر به لئوپولد اول، امپراتور اطریش اهدا گردیدند، از همین منطقه بودند. در طی دوران حکومت شاه عباس، کاخ او فقط مزین به فرش های ابریشم و طلا بافت بود و هیچگونه اسباب و اثاثیه تجملاتی دیگری در آن نبود. در آن زمان، کاشان فرش های بسیار نفیسی می بافت و گلیم، مخمل، منسوجات زربفت و ….، تولید می کرد. در واقع، فرش هایی که به فرش های لهستانی شهرت دارند، آنانی بودند که در کاشان بافته می شدند.
درک مضمون های گوناگون بافته شده در گلیم مانند پرندگان، آدمیان، موجودات اسطوره ای و غیره نیازمند اطلاعاتی زمینه ای در خصوص ادبیات فارسی یا اساطیر ایرانی می باشد.
باغ های صفوی الهام بخش طراحی فرش ها یا گلیم های آن دوره بودند. پس از حمله افغان ها و زوال سلسله صفویه، نادر شاه افشار فرش بافی را شخصا در خراسان احیا نمود. کرمان تا آن زمان مشغول بافت همان سبک دوره صفویه بود. سلسله زندیه تزیین های هندی را وارد معماری و نیز هند نمود. بنابراین ، یک رشته رنگ های جدید مانند آبی ،سبز و صورتی روشن که معمولا روی زمینه های سفید استفاده می شدند و به کار گرفته شدند.
تحول فرش بافی در ایران دوره قاجار
هنرهای مختلف با سخاوتمندی بیشتر شاهان قاجار در تهران مواجه شدند، انگاره های صفوی به عنوان نمونه هایی جهت کارهای هنری این دوره مورد استفاده قرار گرفتند، اما در مقیاس کوچک تر و بار رنگ هایی پریده تر، شیوه بیان فرش ها اساسا متحول شد. زندگی های آکنده از شور و تجمل دربار قاجار تأثیر شایان توجهی بر فرش های آنان گذارد. انگاره های کوچک، طوماریی های ختایی یا اسلیمی های گردان و نقش مایه های گل و گیاهی مرکب و گل سرخی ها، آذین بخش فرش ها گردیدند.
در طی این مدت ، فرش های خراسان شهرت فراوانی در جهان یافتند. اروپاییان نیز بخاطر رنگ های درخشان شان و فن آوری بالاترشان در بافت، متقاضی های پر و پا قرص این فرش ها شدند. فرش های کردستان با طرح ماهی در هم و طرح های لچک ترنج شان نیز در اروپا شناخته شدند. فرش های فراهان در دوره ویکتوریا در میان خانواده های انگلیسی محبوبیت کسب کردند.
در فرش های فراهان ، انواع متنوعی از انگاره های ظریف در تکنیک، بافت ریز گره ها در بافت و سبز روشن بسیار جذابی در رنگ به کار می رفت که عامل این محبوبیت شده بودند. ساروق، ملایر، سرابند و همدان در مرکز ایران تبدیل به مرکزهای معروفی برای فرش بافی شدند. هریس در جانب شمال غربی کشور که در استان آذربایجان قرار دارد ، فرش های بسیار زیبایی تولید می کرد.
در نتیجه افزایش تقاضاهای اروپا در حدود اوایل سده بیستم میلادی، جنبش احیا گرانه ای در فرش بافی پا گرفت. تبریز، اصفهان، نایین، قم، کرمان، خراسان و سایر شهرها و شهرستان های معروف دیگر به گونه ای جدی درگیر این جنبش شدند.
طرح های فرش های ایلیاتی و نقش و نگار های آنها
فرش های ایلیاتی ایران به لحاظ گروههای قومی و ایلیاتی مختلف ، کشوری غنی است. هر ایل دارای سلیقه ها، سنت ها، فرهنگ و انگاره های خود در زمینه بافت می باشد. مهارت ها و انگاره ها از نسل های پیشین به صورت سینه به سینه نقل می گردند. عوامل موثر بر فرش های ایلیاتی عبارت بودند بودند از مهاجمان ترک سده ها پیش، طرح ها و نقش مایه های صفوی هر منطقه، نقش های ایران باستان و زندگی در طبیعت.
فرش های شاهسون ها به علت پیوندهای نژادی و فرهنگی بین این ایل و قفقازی ها شباهت بسیاری به فرش های قفقازی دارند. گلیم های فرش وار عشیره های شاهسون که در شمال غربی ایران زندگی می کنند، دارای سوزن دوزی هایی در حاشیه هاست. دختران و زنان ایل هستند که این گلیم ها را می بافند.
عشیره های قشقایی بافندگان برخی از معروف ترین فرش های پشمی ایران هستند. آنها در استان فارس زندگی می کنند. از آنجایی که منشاء آنها از شاهسون هاست و با سایر عشیره ها عقد مزاوجت بسته اند، برخی از انگاره ها در فرش های قشقایی به عنوان مثال با انگاره های موجود در فرش های لرستان مشترک یا مشابه می باشند.
عشیره های افشار که منشا شان از شاهسون هاست در استان کرمان زندگی می کنند. بسیاری از انگاره هایی که توسط آنها بافته می شود، بخشی از فهرست انگاره های ترکی را تشکیل می دهند، اما برخی دیگر از فرش های شهرباف کرمان و سبک های صفوی اقتباس شده اند.
ترکمن هایی که در شمال غرب ایران زندگی می کنند، با آسیای میانه پیوندهای فرهنگی دارند. رنگ خاص مورد استفاده در زمینه های فرش های ترکمن شنجرف (قرمز تند) است.
کردهایی که در شهرها و شهرستان های شمال غرب ایران زندگی می کنند، فرش های خود را با اسلوب های شهری و با ابزار سنتی شهری می بافند. ماده اولیه اصلی فرش های آنها پشم است. سطح فرش های آنها خشن و دارای خامه های بسیار با کیفیت است. تزیینات فرش های آنها که ترکیبی از انگاره های شهری و ایلیاتی می باشد، ویژگی بارز فرش های آنهاست .
لرها در منطقه های مختلف ایران پراکنده اند و در هر منطقه ای فرش های ایلیاتی مختلفی تولید می کنند. این انگاره ها ریشه در سبک های مفرغ های لرستان ، چلیپای شکسته و سایر انگاره های پیشرفته ای دارند که در گلیم ها و فرش های لری مورد استفاده قرار می گیرند.
عشیره های بختیاری از دیگر شاخه های لرهای ساکن در غرب ایران هستند. فرش های آنها دارای مورد های مشترکی با سایر شاخه ها می باشند. دشت ورامین در جنوب شرقی تهران مکانی است که عشیره های مختلفی چون کردها، عرب ها، شاهسون ها، قشقایی ها، ترکمن ها، لرها و غیره در آن ساکن شده اند و با یکدیگر زندگی می کنند. آن چه لرها در این منطقه می بافند دارای رنگ هایی روشن تر و انگاره هایی کم تراکم تر می باشند.
بلوچ ها در شرق ایران زندگی می کنند. رنگ های محدودی مانند قرمز روشن، آبی و خاکی و گاهی زرد تابناک در فرش های آنها مورد استفاده قرار می گیرند. انگاره های آنان هندسی، کاملا متنوع و حاوی نقش مایه هایی می باشند که در بخش های دیگر ایران نیز به کار گرفته می شوند.
تنوع بی پایان در فرش های ایرانی
به طوری که مشاهده کردید، فرش بافی در ایران که سرآمد همه صنایع دستی ایران است، سابقه ای به درازای تاریخ دارد. از لحاظ گوناگونی نیز، فرش ایرانی بی نظیر است. در مناطق مختلف ایران و در دوره های تاریخی مختلف، فرش های متفاوتی پدید آمده اند. بافته های شهری و روستایی و نیز ایلیاتی هر منطقه هم خصوصیات خاص خود را دارند که از لحاظ رنگ بندی، طرح بندی و مواد به کار رفته از سایز فرش ها متمایز می باشند.
در یک کلام می توان گفتن گه شناخت فرش ایرانی، این جلوه بی نظیر فرهنگ ایرانی، دنیایی بی پایان است که می توان عمری را در آن صرف کرد، لذت برد و بر آموخته های خویش افزود.
پرسشهای متداول درباره فرش بافی در ایران
برای پیداکردن پاسخ سایر سؤالهایتان، از طریق بخش دیدگاههای همین پست با ما در ارتباط باشید. ما در کوتاهترین زمان به پرسشهای شما پاسخ خواهیم داد.
قدیمی ترین فرش جهان متعلق به چه دوره و کدام منطقه است؟
قدیمیترین فرش کشفشده در جهان، فرش ایرانی گرهبافی به نام پازیریک است که قدمت آن به ۳۰۰ تا ۴۰۰ سال پیش از میلاد مسیح بازمیگردد. پازیریک نام محلی در جنوب سیبری است که این فرش را از گور منجمدی در آنجا کشف کردهاند.
در گذشته، فرش های ایرانی را با چه نقشهایی میبافتند؟
تا پایان سدهی ۱۵ میلادی، فرشهای ایرانی حاوی نقشهایی هندسی و مینیاتوری بودند. بعدها در همان سده، مکتب مینیاتور هرات دست به طراحی و بافت فرشهایی زد که نقشهایی با خطوط خمیده داشتند. در عهد صفویه، نقش گلدان با نگارههای باغی و طبیعی به طراحی فرشها راه یافتند. در زمان زندیان، رنگهای جدید مانند آبی و سبز و صورتی روشن بر زمینهی سفید به کار گرفته شدند. پس از آن، در دورهی قاجار نیز تحولی چشمگیر در نقشمایهی فرشها رخ داد و اسلیمیهای گردان در ترکیب با نقش گل و گیاه بر زیبایی فرش ایرانی افزود.
در بافت فرش ایرانی از چه مواد و سبکی استفاده میشود؟
فرش ایرانی از چله یا تار عمودی و پود افقی و خامه، از ابریشم، پشم، نخ و کرک تشکیل میشود که با پود گره میخورند و قالی را به وجود میآورند. در قسمتهای مختلف ایران، فرشبافان سبکها و مکتبهای خودشان را پدید آوردهاند. ضمن آنکه فنآوری آنها اغلب از عشیره به عشیره یا شهر به شهر تفاوت دارد.
فرشبافی ایران در دوره صفویه و افشاریه چه جایگاهی داشت؟
در دورهی صفویه، فرشهای کرمان با ویژگی مخصوص به خود بافته میشدند. نقش گلدانی با ترکیب باغ و طبیعت فرشهای کرمان را پدید میآورد. باغهای صفوی الهامبخش طراحی فرش و گلیم در آن دوره بودند. پس از آن، نادرشاه افشار فرشبافی را در خراسان احیا کرد.
فرشبافی ایران در دوره قاجار چه تحولی یافت؟
در دورهی قاجار، بهدلیل رنگهای درخشان و فنآوری برتر بافت فرشهای خراسان، اروپاییها متقاضی این فرشها شدند. فرشهای کردستان با طرح ماهی و لچک ترنج، در اروپا و فرشهای فراهان در میان خانوادههای انگلیسی محبوبیت کسب کردند. در نتیجهی افزایش تقاضای اروپا در اوایل سدهی بیست میلادی، جنبش احیاگرانهای در فرشبافی ایران پا گرفت. تبریز، اصفهان، نایین، قم، کرمان، خراسان و… در آن زمان، به این هنر اهتمامی بیش از پیش کردند.