بافتن و دوختن تن پوش از جمله نیازهای نخستین بشر بوده است. میراث صنعتی نساجی در ایران فراز و نشیب های زیادی داشته است. این که در چه زمانی تن پوش گیاهی و حیوانی به صورت تن پوش پارچه ای درآمده به درستی روشن نیست.
در حدود پنج هزار سال پیش از میلاد، مردم غارنشین فلات ایران به دشتها روی آوردند. آن ها زندگی تازهای را در فلات مرکزی ایران آغاز کردند. در تمدن آنها نسبت به دورانهای پیشین پیشرفت بیشتری دیده می شود. قدیمیترین مردم دشتنشین، مردم محل سیلک نزدیک کاشان بودند. در همین محل مقداری دوکهای سنگی و گِلین به دست آوردهاند. تصور میرود که مردم آن زمان با صنعت نساجی آشنایی داشتهاند. میراث صنعتی نساجی در ایران در جریان انقلاب صنعتی رشد چشمگیری داشت.
تولید انواع پارچههای کتان، حریر و … در تاریخ ایران پیشینه داشته است. نقاط مختلف ایران بهویژه شهرهای نواحی مرکزی چون اصفهان، یزد و یزدیزددر تولید پارچههای دستبافت مطرح بودهاند. این تولیدات خریداران عمدهای در بین طبقات مختلف داشته است. با رواج تولیدات صنایع نساجی خارجی، این صنعت در شهرهای مزبور نیز رو به زوال رفت.
میراث صنعتی چیست؟
میراث صنعتی از مفاهیم نسبتاً جدید مطرح شده در حوزه میراث فرهنگی است. در تعریف جهانی، میراث صنعتی در برگیرنده بقایای ملموس و ناملموس اولین گام های صنعتی شدن جوامع است. نهادهای بین المللی و محلی زیادی در این زمینه شکل گرفته اند. وظیفه این نهادها حفاظت و احیای مطالعاتی و عملیاتی میراث صنعتی می باشد.
منشورها و دستور کارهایی به عنوان ضوابط و معیارها، در زمینه میراث صنعتی سندیت یافته است. میراث صنعتی محصولات معماری صنعتی هستند. میراث صنعتی نساجی در ایران یکی از مصادیق این موضوع است.
تاریخچه میراث صنعتی نساجی در ایران
نگاهی کوتاه به سیر تحول صنعت نساجی در ایران، ما را بیشتر با تاریخچه آن آشنا می سازد. در اینجا به دسته بندی این سیر می پردازیم:
1- دوره پیش از میلاد
کاوشها و پژوهشها در صد ساله نشان می دهد که ایرانیان در بافندگی پارچه پیشتاز بوده اند. همچنین ساکنین ایران باستان در دوره دوم سنگ (عصر حجر میانین) با فن پارچهبافی آشنا بودهاند.
پروفسور کارلتون کن در کاوشهای سال های (۱۹۴۹ تا ۱۹۵۰) در غاری به نام کمربند در نزدیکی دریای کاسپین، پارچههایی را به عنوان میراث صنعتی نساجی در ایران به دست آورد. این پارچه ها ثابت میکنند اقوام ایرانی از همان آغاز غارنشینی، پشم گوسفند و بز را بهصورت پارچه میبافتند. آزمایشهایی با کربن ۱۴ بر روی پارچهها انجام گرفت. این آزمایش ها نشان داد که قدمتشان به ۶۵۰۰ سال قبل از میلاد میرسد.
لنگرها و دوکهای زیادی در طی سی سال اخیر در حفاریهای مختلف به دست آمده است. این شواهد گواه وجود کارگاههای بافندگی در ایران کهن است. باستانشناسانی چون پروفسور گیرشمن و دکتر فیلیس اکرمن نیز این شواهد را تأیید میکنند. از نظر آن ها عمر این دوکها و لنگرها، با نخستین آثار سکونت انسان در فلات ایران مطابقت کامل دارد.
در دوره تمدن شوش (۴۵۰۰ سال قبل از میلاد) فن پارچهبافی و میراث صنعتی نساجی در ایران راه کمال را طی کرده است. تیغه مسینی که با سفالهای عهد اول در شوش بهدست آمده گواه این مدعاست. این تیغه اثر املاح مس بر روی پارچهای که تیغه را در آن پیچیده بود را نشان می دهد. هماکنون قسمتهایی از این قطعه پارچه در موزه لوور موجود است.
2- دوره مادها و هخامنشیان
گزنفون در کتابش می نویسد در دوره مادها پارچههایی زیباتر و بهتر از گذشته بافته میشده است. چنانکه کورش هخامنشی تحتتاثیر زیبایی و کمال لباس مادها قرار گرفت. بنابراین نزدیکان خود را نیز برآن داشت تا مانند مادها لباس بپوشند.
میراث صنعتی نساجی در ایران دوره هخامنشی به ویژه در زمینه بافت پارچههای ابریشمی و پشمی نرم و لطیف، شهرت بسیاری داشت. شاهان این دوره به داشتن لباسهای زیبا و فاخر شهرت داشتند. برحسب نوشتههای هرودوت و پلوتارک، اسکندر یک یونانی متعصب بود، اما از زمان ورود به ایران تا هنگام مرگش لباسهای زربفت ایرانی بر تن میکرد.
پلوتارک و دبودور همچنین نوشتهاند که پارچههای زری که تار آن را از طلا و نقره میکشیدند در دوره هخامنشیان بافته می شدند. همچنین مخمل، پارچههای پشمی و پارچههای کتانی ایران در زمان هخامنشیان شهرت جهانی داشتند.
3- دوره سلوکیان و اشکانیان
پس از انقراض دولت هخامنشی، به مدت پنج قرن در میراث صنعتی نساجی در ایران پیشرفت چشمگیری پدید نیامد. یکی از علت های آن نفوذ تمدن و سلیقه یونانیها در دوره سلوکیها بود. این موضوع موجب امحای فرهنگ و تمدن ایران شد. دلیل دوم روحیه جنگجویی و جهانگیری پادشاهان اشکانی بود. اگرچه این روحیه افتخارات تاریخی بسیاری را سبب شد، اما پادشاهان این دوره را از پرداختن به این هنر، تشویق و تربیت صنعتگران و هنرمندان فارغ میکرد.
از زمان اشکانیان یافتههای فراوانی در دست نیست. تنها اثری که از نساجی این دوره بهدست آمده چند تکه پارچه ابریشمی است. این پارچه ها به همراه قطعه پارچههای بافته شده در چین کشف شده است. پارچه های این دوره از کشفیات ناحیه لولان در منتهیالیه ایران خاوری امروز به دست آمدهاست.
4- دوره ساسانیان
به گفته اکثریت پژوهشگران، دوره ساسانی یکی از درخشانترین دورهها از نظر بافندگی بوده است. بافتههای این دوره در موزههای خارج از ایران حفظ شده است. حتی بازدیدی کوتاه از سنگ نگاره های این دوره ما را با تحول چشمگیر و ویژگی های بارز صنعت نساجی در این دوره آشنا میسازد.
5- آغاز دوره پس از اسلام
در این دوره میراث صنعتی نساجی در ایران از پیشرفت افتاده بود. علت آن درگیری ایرانیان با اعراب و چند پارگی حکومتها در دورههای مختلف می باشد. در بعضی دوره ها صنعت نساجی در ایران افت کرد. اما همچنان پارچهبافان در زمره نجیبترین، با اعتبارترین و اصلیترین شاغلان به حساب می آمدند.
6- دوره سلجوقیان
دوران سلاجقه را باید دوران شکوفایی دوباره هنر ایران دانست. از آن دوره حدود پنجاه تکه پارچه باقی مانده است که اوج هنر در آنها دیده میشود. در این دوره، پیچیدهترین و ظریفترین نقشهها بافته میشدند. در دوره مذکور، بافت شطرنجی یکدرمیان و دولا معمولتر بود. همچنین پارچههای دورو و اطلسی در کمال مهارت رایج بود.
7- دوره مغول
حکومت مغول در سفالسازی و فلزکاری تأثیر مهمی نداشت. اما طراحی پارچه و میراث صنعتی نساجی در ایران را بهکلی تغییر داد. در این دوره، نقشهایی که از پیش از اسلام رواج داشت بهکلی متروک شدند. ترکیبها و تصاویر همه از رواج افتادند. رنگ روشن و سفید که برای زمینههای طرح ها انتخاب میشدند، دیگر بهکار نرفتند. بهجای آن، رنگهای تند و تیره برای زمینه معمول شد.
در دوره مغول حتی روش کار هم تغییر کرد. سبک پارچه ها کم و بیش یکنواخت بود. اصل و منشأ طرحهای این دوره غالباً نامعلوم است. هجوم سبک چینی و مغولی که سرشار از خشونت بود در پارچهبافی مؤثر افتاد.
8- دوره تیموری
در این دوره، پارچهبافان را از شهرهای مختلف جمعآوری، و به سمرقند اعزام کردند. بدیهی است آنچه در قالب دستور و سلیقه حاکمان تیموری بهوجود آمد، نمیتوانست گامی بهسوی پیشرفت باشد.
9- دوره صفویان
در طی این دوران، شکوه و بلندی هنر و تمدن ایرانیان به اوج رسید. پس از اسلام، مانند این دوره دیده و شنیده نشده است. شاهان صفوی حمایت بیدریغی از هنرمندان در زمینه میراث صنعتی نساجی در ایران داشتند. بنابراین، در دوره صفوی موفقیت های عظیمی در پارچهبافی به دست آمد. هنرمندان این دوره مخصوصا در زمان شاه عباس کبیر پارچه های زیبایی پدید آوردند.
10- دوره افشاریان، زندیان و قاجاریان
با سقوط صفویان و افتادن کشور و هنرهایش به دست افغانها، صنعت نساجی افول کرد. افشاریه و زندیه و قاجاریان در زمینه نساجی پیشگام نبودند. دوره قاجاریه، یکی از بدترین دوران در طول تاریخ ایران در زمینه صنعت نساجی و بافندگی است.
از طرفی دوره قاجار با نهضت همه جانبه کارخانههای پارچه بافی اروپا مصادف است. همچنین در این دوره پارچههای روسی به صورت بیرویه و ارزان وارد ایران می شد. بنابراین، این موضوع مانع برابری تولید کارگاههای دستی و سنتی با کارگاههای ماشینی میشد. صنعتگران و هنرمندان در این دوره حمایت نمیشدند. بنابراین، دست از کار کشیدند و میراث صنعتی نساجی چندین هزار ساله ایران به مرور فراموش شد.
11- دوره پهلوی اول و دوم
در این دوره، کارخانههای زیادی تاسیس شد. در سراسر ایران، هفده مورد آن به کارخانجات نساجی اختصاص یافته بود. نساجی عمدهترین صنایع اشتراکی بین بخش دولتی و خصوصی بود. میراث صنعتی نساجی در ایران و در زمان پهلوی با سیاست متحدالشکلکردن لباس در عصر رضاشاه مرتبط بود.
نخستین کارخانه نساجی در ابتدای دوره پهلوی و در سال 1925 میلادی در ایران تاسیس شد. بهدنبال آن واحدهای مختلف صنعتی در ارتباط با نساجی ایجاد و توسعه یافت. از جمله می توان به نخریسی، گونیبافی و … در یزد، کرمان، کاشان، گیلان و مازندران اشاره نمود.
بسیاری از این کارخانهها که از حمایت جدی دولت برخوردار بودند، از جمله کارخانجات خصوصی بودند. میراث صنعتی نساجی در ایران در کنار سایر صنایع تاسیسی رضاشاه طی جنگ جهانی دوم با مشکلات عدیده روبرو شد. این مشکلات شامل موارد زیر بود:
- رکود ناشی از جنگ و اشغال
- فرسودگی ماشینآلات
- کمبود قطعات یدکی
- عدم امکان ورود قطعات، لوازم و ابزراها
- مسائل کارگری
- خروج شاه از کشور
- تزلزل سیاسی دولت و مجلس
- حضور متفقین و عدم کنترل واردات
موارد فوق سبب شد که در فاصله سالهای 1941 تا 1943 میلادی، کالاهای تولید نساجیهای خارجی کشور را فراگیرد. همچنین ارز فراوانی از کشور خارج شود.
در سال 1951 میلادی، کارخانههای نساجی با شورشهای کارگری فراوانی روبهرو گشت و چرخه تولید در آنها متوقف شد. در سال 1955 (بعد از کودتا)، اصلاحاتی در صنایع نساجی روی داد که به خودکفایی این صنایع در ایران منجر شد.
از سال 1941 میلادی، ایران ۲۰۰ هزار دستگاه نساجی پنبه و ۲۲۰۰ کارگاه داشت، و ۱۰ هزار تن نخ پنبهای و ۲۵۰۰ متر پارچه تولید میکرد. در ضمن، ۲۵۶۰۰ دستگاه نساجی و ۷۰۰ کارگاه تولید نخ و پشم در کشور موجود بود.
رشد میراث صنعتی نساجی در ایران در دهه 60 میلادی همانند یک انقلاب صنعتی کوچک در ایران رخ داد. ایران در سال 1966 میلادی از واردات پارچه نخی بینیاز شد. در دوران پهلوی اول، صنایع نساجی اغلب با سرمایه خصوصی اداره میشدند. اما حمایتهای دولتی موجبات تداوم و پویایی آن را فراهم آورد. در جریان انقلاب سفید پهلوی دوم، کارخانجات دولتی نساجی فروخته شد و نساجی از نفوذ دولت خارج و بهعنوان کارخانجات سهامی مطرح شد.
انواع پارچه های سنتی و اصیل در میراث صنعتی نساجی در ایران
آنچه که از نساجی سنتی ایران برجای مانده، دستگاههای زری بافی و مخمل بافی است. این دستگاه ها در کارگاه های هنرهای سنتی سازمان میراث فرهنگی در شهرهای تهران، کاشان، اصفهان و یزد وجود دارد. علاوه بر آن در منطقه های یزد، کاشان، کرمان، خوزستان، گیلان، مازندران، آذربایجان، کردستان و کرمانشاه پارچه هایی به شیوه سنتی بافته می شوند.
1- شعر بافی
شَعر در فرهنگ لغت به معنی موی انسان یا حیوان است. در اصطلاح بافندگی، نوعی پارچه ابریشمی در کاشان است. نوع پشمی و نخی آن در یزد و اصفهان رایج بوده است. به همین دلیل، امروزه نام خانواده های شعرباف در این شهرها زیاد شنیده می شود.
در بافت این پارچه از نقشه خاصی استفاده نمی شود. در نتیجه تولیدات آن را می توان به دو گروه ساده و میله ای یا راه راه تقسیم نمود. شَعر ساده در رنگهای بنفش، زرشکی، مشکی، زرد، بادنجانی، سبز وگلی دیده می شود. شعر نمونه بسیار خوبی از میراث صنعتی نساجی در ایران است.
اندازه آن در عرض ۲ متر در طول ۲ متر برای خانم ها بافته می شود. شعر میله ای را معمولاً به رنگهای سیاه و سفید به عرض ۲ متر و طول ۵/۱ متر برای آقایان می بافند. امضای بافنده با نشان طلایی در سر و ته پارچه زده می شود.
2- کرباس
کرباس نوعی پارچه پنبه ای ساده و سفید رنگ است که مصرف آن به بافت، ضخامت و نخ بستگی دارد. کرباس از پارچه های مناسب برای لباسهای ساده تابستانی است. امروزه برای بافت پارچه کرباس به طور عمده از دستگاههای ماشینی استفاده می شود. این دستگاهها از ۲ تا ۶ رج دارد. کرباس یکی از با ارزش ترین نمونه های میراث صنعتی نساجی در ایران است.
3- زری بافی
زری بافی از صنایع دستی ایران و میراث صنعتی نساجی در ایران به شمار می رود. زمان پیدایش زری بافی روشن نیست، ولی محصولات ابریشمی ایران از دو هزار سال قبل در آسیا و اروپا شهرت خاصی داشته است. در قبر شارلمانی، پادشاه فرانسه، یک قطعه پارچه زری متعلق به دوره ساسانی به دست آمده است.
عمده ترین ماده اولیه زری بافی ابریشم طبیعی و نخهای گلابتون است. گلابتون تاری است که در بافت زری و نقره دوزی به کار می رود. در انواع قیمتی، مغز آن ابریشم است و بر آن رشته های نازکی از نقره آمیخته با طلا می پیچند.
برای بافت زمینه از ابریشم ساده و برای بافت نقوش از نخ ابریشمی در رنگهای مختلف استفاده می شود. در بافت زری دو نفر (بافنده و گوشواره کش) با هم کار می کنند. این پارچه را با دستگاه دستوری می بافند.
4- ترمه
پشم یا نخ ترمه را با مواد گیاهی به رنگهای متنوع در می آورند. گاهی نیز ترمه را به صورت دورو می بافند. ترمه های راه راه (شال محرمات) با هفت رنگ بافته می شوند. ترمه های کشمیر طرحهای درشت دارند و ترمه های کرمان دارای طرحهای ریز و مکرر هستند. ترمه نوعی از میراث صنعتی نساجی در ایران است که به کشورهای دیگر صادر می شود.
5- مخمل
نوعی پارچه نخی یا ابریشمی پرزدار است. چون ابریشم از اجزای آن است در بسیاری از کتابهای قدیم به نام مخمل ابریشمی آمده است. در قدیم از مخمل بیشتر برای لباس بانوان و یقه، حمایل یا کلاه مردان استفاده می شده است.
6- جاجیم
جاجیم، بافته ای از پشم تابیده الوان است. عرض آن معمولاً حدود ۲۰ تا ۳۵ سانتی متر می باشد. گاهی از نخ پنبه ای برای پود نازک آن استفاده می شود. جاجیم سنتی ترین روش بافندگی را دارد. در بافت آن باید ظرافت و دقت لازم را رعایت نمود. جاجیم یکی از پیشرفته ترین انواع میراث صنعتی نساجی در ایران محسوب می شود.
دستگاه های جاجیم بافی که به طور افقی در برابر بافنده قرار می گیرد، دارای سه پایه چوبی هستند. این سه پایه در لا به لای چله ها واقع شده و به وسیله دست به عقب و جلو حرکت می کند. بنابراین، امکان عبور پود از میان تارها را فراهم می سازد.
مهمترین مرکز بافت جاجیم استان آذربایجان شرقی و به ویژه روستاهای بخش خورش رستم از شهرستان خلخال است.
7- پته دوزی
نوع دیگر نساجی در ایران، پته دوزی سنتی در کرمان است. در این گونه دوزندگی اصیل ایرانی، طرح هایی، غالبا گل و بته، با اجرای سوزن دوزی بر روی پارچه های پشمی اعمال می شود. فطه دوزی و سلسه دوزی نام های دیگر این هنر هستند.
پته دوزی بر روی پارچه های ضخیم و پشمی انجام می شود. شیوه های دوختی که بر روی پارچه ها استفاده می شوند، عبارتند از ساقه دوزی، پتک دوزی، برگ دوزی و رودوزی.
حاصل کار نیز به عنوان رومیزی، جانماز، سجاده، جلد قرآن، پرده، کوسن و زیر لیوانی استفاده می شود.
8- سایر پارچه های سنتی
- پارچه های کلفت و پشمی – مانند عبا که از کرک شتر یا پشم گوسفند تهیه می شود. محل تولید آنها دهکده محمدیه در شهر نایین است.
- پارچه های نخی یا پنبه ای – مانند رولحافی، روتختی، مفرش یا رختخواب پیچ ، ای پارچهها معمولاً نقش چهار خانه راه راه دارند. محل تولید آنها در شهرهای اصفهان، یزد، اردکان و شوشتر است.
نگاهی گذرا به سایر دستباف های سنتی میراث صنعتی نساجی در ایران
در اینجا به ارائه فهرستی از سایر دستبافت های سنتی ایران می اندازیم:
- شال معروف به حسین قلی خان در یزد
- قناویز در یزد و کاشان
- صوف در بوشهر
- جاجیم چه یا حمام سری در روستای زیارت گرگان و آلادشت مازندران
- قطن (نوعی پارچه تابستان) در یزد
- دارایی یا ایکات در یزد
- چادرشب در سیرجان
- نوعی پارچه ابریشمی به روش ناخنی در کلات
- چادر شب ابریشمی قاسم آباد رودسر
نقوش پارچه اصیل ایرانی
نقوش به کار رفته در پارچه اصیل ایرانی الهام گرفته از فرهنگ و هنر این سرزمین است. نقوش انواع حیوانات، گیاهان (مانند سرو) و یا رویدادهای تاریخی (مانند حضور شاهزادگان در شکارگاه ها ) از جمله پرکاربردترین نقوش در بافت پارچه ایرانی هستند. همچنین استفاده از عناصر نقره و طلا در پارچه که طرح های زربفت یا نقره بافت به کار می رفتند، بسیار متداول بوده اند.
رنگ مورد استفاده در انواع پارچه ایرانی
از آن جا که ایرانیان مردمانی امیدوار و شاد بودند، در بافت پارچه ها از رنگ های شاد و روشن استفاده می کردند. رنگ های آبی در تم های مختلف، سبز پررنگ، لیمویی، سفید، گل بهی و گلی در پارچه های ایرانی دیده می شود.
در زمان های قدیم، نحوه رنگبندی پارچه ها متناسب با شأن و منزلت اجتماعی افراد بوده است. اما نکته قابل توجه، عدم استفاده از رنگ های تیره در پارچه تا قبل از دوران اسلامی است.
کلام آخر در باب میراث صنعتی نساجی در ایران
بافندگی از جمله صنایعی است که همیشه در ایران مقام ارجمندی داشته است. میراث صنعتی نساجی در ایران در بعضی دوره ها به اوج و در دوره های دیگر شاهد افول بوده است. محققین بر این عقیده هستند که شرایط عمومی جامعه و سیاست یکی از عوامل مهم و موثر بر میراث صنعتی نساجی در ایران بوده است.
در برخی از دوره ها پارچهها با طرح های پرکار و به گونه دو لایه دیده می شود. پارچه های ابریشمی که با تغییر نور، تغییر رنگ میدهد و نیز پارچه ابریشمی سبک و نازک، از علایق ایرانیان در صنعت نساجی بوده است.
روی بعضی از پارچه ها در میراث صنعتی نساجی در ایران، طرح حیوانات و خطوط کوفی بسیار عالی نقش شده است. عمده ی رنگهای آن عبارتند از سبز و سفید روی زمینهی طلایی و قرمز تیره و قهوهای. روی بعضی از پارچههای ابریشمی، طرحهای مفصل و پیچیدهای دیده میشود. نقش پرندگان و حیوانات و مرغان خيالى یکی از نقوش رایج در میراث صنعتی نساجی در ایران است. علاوه بر اين ها استفاده از گل و برگ نیز بسیار دیده می شود.