موجودات شرور از یاران اهریمن به شمار میروند و بهمانند مانعی در برابر آفریدگان نیکوی اورمزد عمل میکنند. از انواع شاخص این موجودات در اسطورههای ایرانی میتوان به اهریمن، اژدها و شاه ماردوش یا ضحاک، دیوان، جَهی، پریان و جادوان، خْرَفْستَران یا جانداران موذی، دشمنان ایرانی بهخصوص تورانیان و مردمان بدکار اشاره کرد. از این میان، دیوان جزو شرورترین و مبهمترین موجودات اساطیری هستند. نام آنها در متون اوستایی تا شاهنامه و فرهنگ شفاهی نواحی ایران در دوران اسلامی آمده است.
همچنین، استفاده از لفظ «مَزدَیَسناپرستی» در مقابل «دیویَسنا» یا ستایش دیوان، نشان از اهمیت وجود دیوان در نظامهای دینی باستانی در ایران دارد.
معرفی تعدادی از موجودات شرور
از میان همهی موجودات افسانهای ایرانی برخی از آنها بهدلیل ترسناکبودن، توجه بسیاری از مردم را به خود جلب کردهاند. تعدادی از این موجودات در لیست زیر آمدهاند، آنها با عنوان موجودات شرور نیز شناخته میشوند:
اهریمن سیاه
در افسانههای ایران باستان، مطالبی دربارهی اهریمن وجود دارد. افسانهها در کتاب «اوستا» گردآوری شدهاند. در این کتاب دربارهی اهریمن سیاه نیز به مطالبی برمیخوریم که با اهریمن اصلی تفاوت زیادی دارد.
توصیف این موجود بدینگونه است که همیشه برای تأمین غذای روزانهی خود سراغ گناهکاران میرود و از مغز و استخوانهای آنها تغذیه میکند. بدینترتیب، با سیرکردن خود بهواسطهی گناه سرزده از گناهکاران، میتواند از عذاب الهی در امان بماند.
دیوها
در آیین کهن آریایی، دیوها گروهی از خدایان هستند که پرستش میشوند. گفته میشود دیوها قبل از آفرینش مینوی زرتشت، یعنی در آغاز آفرینش و پس از آن، دوستدار خشم بودهاند و همواره از این نیروی خود پاسبانی میکردهاند.
همهی دیوها را میتوان جزو خویشاوندان «اَکَه مینو» یا «اهریمن» و جزو موجودات شرور دانست. آنها بهمنظور نابودی جهان، اندیشه و گفتار و کردار بد را از اهریمن آموزش میبینند. گفتنی است که پیروان دیوها، همگی از روی دروغ و خودستایی به پرستش آنها مشغولاند. در هفت کشور نیز دیوخدایان با عناوین زشت نامگذاری شدهاند. در ادامه، اسامی آنها را ذکر کردهایم:
- هندوستان، عرب، مصر و شام، ایرانشهر، صقلاب و روم، ترک و یاجوج و در نهایت، چین و ماچین.
جالب توجه است که دیوها و پرستندگان آنها موجوداتی خونریز به شمار میروند که انسانها را موجوداتی عاجز میپندارند.
دَوالپا
افسانهها و اساطیر ایرانی، دَوالپا را بهمثال یکی از موجودات شرور توصیف کردهاند که بالاتنهی آن شبیه انسان و پاهایش تسمهمانند و دراز و پیچیده است. این موجود مصداق انسانهای سمج عنوان شده است که بنا به هر دلیل منطقی و غیرمنطقی به جایی یا کسی میچسبند. بدتر اینکه رهایی از دست آنها ممکن نیست. به همین دلیل درگذشته، زمانی که کودکی به مادر خود میچسبید و او را رها نمیکرد، مادر با کنایه به او میگفت: «مثل دوالپا به من چسبیدهای!»
برای درک بهتر ویژگیهای دوالپا بهتر است متن پیشرو را مطالعه کنید؛ این متن توصیف دوالپا به بیان افسانههای ایرانی است:
«موجود بهظاهر بدبخت و ذلیل و زبونی است که به راه مردمان نشیند و نوحه و گریه آنچنان سر دهد که دل سنگ به ناتوانی او رحم آورد. چون گذرندهای بر او بگذرد و از او سبب اندوه بپرسد گوید: بیمارم و کسی نیست مرا به خانهام که در این نزدیکی است برساند. و عابر چون گوید: بیا تو را کمک کنم، دوالپا بر گردهٔ عابر بنشیند و پاهای تسمهمانند چهلمتری خود را که زیر بدن پنهان کرده بود گشوده، گرداگرد بدن عابر چنان بپیچد و استوار کند که عابر را تا پایان عمر از دست او خلاصی نباشد.»
آل یا زائوترسان
در میان موجودات شرور، موجودی به نام «آل» یا «زائوترسان» وجود دارد که بهشکل زنی نمود پیدا میکند. به عقیدهی پیروان دین زرتشت، بهدلیل احتمال آسیبرساندن آل به زنان نوزا یا زائو، هیچوقت نباید آنها را در خانه تنها گذاشت.
جالب توجه است که مردمان قفقاز، ایران، آسیای میانه و بخشهایی از جنوب روسیه، آل را موجودی اهریمنی میپندارند. براساس باورهای سنتی نیز آلها تهدیدی برای تولیدمثل انسان هستند؛ به همین دلیل، به اهریمنِ وضع حمل یا زایمان شناخته میشوند.
گذشته از آن، بسیاری از منابع از وجود قومیتهایی با ماهیت انسانی خبر دادهاند که دال بر وجود جماعتی از زنان است. این جماعت بهدلیل زیست وحشی و غارتگری، با عنوان آل شناخته میشدند. برخی دیگر از منابع نیز دربارهی «آمازون» یا زنان جنگجو و سرکشی سخن به میان آوردهاند که تقریباً در محل زندگی آلها ساکن بودهاند.
شایان ذکر است که در مناطق مختلف جهان، آل را با اسامی متعددی میشناسند؛ در ادامه به آنها اشاره شده است:
- در ارمنستان با عنوان «آلَک»
- در کردستان با عنوان «ئالو شهوه»
- در افغانستان و تاجیکستان با عنوان «هال» یا «خال»
- در کشورهای ترکزبان آسیای میانه با عنوان «آلباستی» یا «آلماستی»
- در میان مردم کشمیر و بدخشان با عنوان «هالماستی»
البته، وجه اشتراکی هم در توصیف این موجود در میان قومیتهای مختلف وجود دارد. این قومیتها اجزای بدن و صورت آل را اینگونه توصیف میکنند:
- بینی گِلی، چشمانی آتشین، موهایی ژولیده و نامرتب، دندانهایی آهنین با نیشهایی جلوآمده همانند گراز وحشی و پستانهایی آویزان مشابه پستان پیرزنان.
مردخوار یا مانتیکور
نوعی موجود برگرفته از افسانههای ایران باستان نیز وجود دارد که آن را «مردخوار» یا «مانتیکور» مینامند. سر و چهرهی این نوع از موجودات شرور بسیار شبیه انسانها و بهخصوص مردان، چشمان او خاکستری و بدنش مشابه بدن شیر و دمش همانند کژدم یا عقرب است. مردخوار از شیر بزرگتر و از اسب کوچکتر است، بدنی درشتتر از شیر دارد و دم او گاهی اوقات شبیه دم اژدهاست.
افسانههای اروپایی نحوهی شکارکردن مردخوار را بهزیبایی توصیف کردهاند. بدین گونه که او برای شکار موجودات دیگر ابتدا با دم خود زهری را وارد بدن شکار میکند تا دردی در عضلات آن ایجاد کند. سپس، با کسب اطمینان از تحرکنداشتن شکار، قسمتی از گوشت او را از تنش جدا میکند تا زهر تزریقشده از همین زخم بیرون بجهد. سپس، عمل بلعیدن شکار را با زمزمهکردن آواز لالاییمانندی انجام میدهد.
اَشموغ
یکی دیگر از موجودات شرور در اسطورههای ایرانی، دیوی به نام «اشموغ» است که نام آن در ادبیات فارسی بهصورت «آسموغ» نیز قید شده. این دیو رذائل اخلاقی بسیاری از قبیل فریبکاری، دروغگویی، سخنچینی، فتنهانگیزی و دوبههمزنی دارد و همواره تلاش میکند روابط دوستانهی افراد را بر هم بزند. اشموغها موجوداتی خونخوار و وحشی به شمار میروند. آنها از متحدان دیوها و پیروان هیتاسب (از فرماندهان داریوش اول) نیز هستند. این موجودات جثهای متفاوت و سلاح مخصوص خود را دارند و کشتار و غارت را بهصورت دستهجمعی انجام میدهند.
بختک
پیروان زرتشت از وجود موجودی تخیلی به نام «بختک» خبر میدهند. هدف او خفهکردن افراد به هنگام خواب است. برخی منابع نیز این موجود را همان کابوس میدانند که به نظر معادل مناسبی نیست؛ چراکه براساس عقاید پیروان زرتشت، بختک نوعی موجود نامرئی است که به هنگام شب بر بدن فرد مسلط میشود و آن را قفل میکند؛ بهگونهای که فرد احساس ناتوانی کند.
برخی افراد عقیده دارند با گرفتن گلو یا دماغِ بختک میتوان از او برآوردهکردن هر آرزویی را درخواست کرد.
مختصری دربارهی دیوها
موجودات شرور و اهریمنی نظیر دیوها موانعی برای آزمودن انسان بهمنظور بهتکاملرساندن او هستند. جالب اینکه دیوها قادرند در هر شکلی نمود پیدا کنند؛ برای نمونه، بهشکل گونهای از دشمنان ایران در آیند، نظیر دیوان مازندران و دیوان سپاه ضحاک و همچنین موجودات شرور و نیرنگباز بر سر راه قهرمانان و پهلوانان ایرانی.
بهطور کلی، این موجودات یکی از دو گروه اصلی خدایان هندو و ایرانی یعنی دئوها و اسورهها هستند. آنها وظایف متفاوتی در دو فرهنگ هند و ایران دارند. در فرهنگ ایرانی، موجودات مدنظر بهعنوان «اسوره» و در فرهنگ هندی بهعنوان «دیو» شناخته میشوند.
گفتنی است که در فرهنگ ایرانی و در برخی از آیینها، دیوها مانند همتایان هندی خود، ازجمله خدایان پرستیده میشدند. در همهی زبانهای هند و اروپایی نیز لفظ دیو بهمعنای خداست. به عقیدهی شمار زیادی از اوستاشناسان و پژوهشگران، تغییر مفهوم دیو از خدا به شیطان، کار زرتشت بوده است. البته، تعدادی دیگر نیز این تغییر معنایی را کار جانشینان او میدانند.
دربارهی موجودات شرور بیشتر بدانید
در اسطورههای ایرانی، موجودات شرور نظیر دیو و اژدها و نظایر آن، ازجمله موانع بر سر راه انسان محسوب میشوند. در اسطورهها همواره از غلبهی انسان بر این موجودات با رنجی جانکاه سخن به میان آوردهاند که باعث تکامل روانی و جسمانی انسان برگزیده میشود. بنابراین، اینچنین شخصیتهای قهرمانی پدیدار میشوند.
پرسشهای متداول درباره موجودات شرور
ما پاسخ تعدادی از پرسشهای احتمالی مربوط به موجودات شرور را در ادامه شرح دادهایم. چنانچه سؤال دیگری دراینباره دارید، آن را در قسمت دیدگاههای پایین همین پست با ما به اشتراک بگذارید:
موجودات شرور در اسطورههای ایرانی کداماند؟
این موجودات در اساطیر ایران بهصورت نمودی از اهریمن، اژدها و شاه ماردوش یا ضحاک، دیوان، جَهی، پریان و جادوان، خْرَفْستَران یا جانداران موذی، دشمنان انیرانی بهخصوص تورانیان و مردمان بدکار شناخته میشوند.
موجودات شرور در «شاهنامه» و «مثنوی» چگونه شرح داده شدهاند؟
در کتاب «شاهنامه»، فردوسی با نگاهی حکیمانه وجود موجودات شرور را از نظر عقلی محال میداند. مولانا نیز با دیدگاهی عارفانه و با استناد به قدرت و لطف الهی، به بیان این حقیقت در کتاب «مثنوی» خود میپردازد.
دربارهی موجودات شرور در داستانهای هزارویک شب چه میدانید؟
همانطور که میدانید، داستانهای هزارویک شب در طی چندین قرن از میان سرزمینهای هند، ایران، عربستان، ترکیه و یونان گردآوری شدهاند. این داستانها بیش از هر چیز، چهارچوبی از وحشت دارند و الهامبخش پیشگامان ترسناکنویسی، نظیر ادگار آلن پو بودهاند.