یکی از ضروریات تداوم حیات انسان وجود امنیت است که بدون آن، شکلگیری جوامع انسانی و پایایی آنها غیرممکن به نظر میرسد. از دیرباز، به مسئلهی دفاع و امنیت در طراحی مجتمعهای زیستی و سکونتگاههای بشر توجه ویژهای میشده است. در این میان، قلعه های ایران بخش عمدهی استحکامات تاریخی و نظامی کشور را تشکیل میدادند و در معماری ایرانی جایگاه ویژهای داشتند.
با توجه به تنوع بسیار قلعهها ازنظر ساخت و معماری، کاربرد و منطقهی قرارگیریشان، بخشبندی علمی برای آنها کار دشواری است؛ بهویژه اینکه درخصوص بسیاری از آنها هیچگونه اطلاعاتی از تاریخ و بانی ساخت، نوع و مدت استفاده، دورههای بازسازی و… وجود ندارد.
قلعه های ایرانی پرشماری در دورههای مختلف و شهرهای مختلف ساخته شدهاند که قلعه حسنلو در ارومیه، هگمتانه، قلعههای اسماعیلیه، ارگ بم، قلعه فلکالافلاک در خرمآباد نمونههایی از آنها هستند.
استحکامات دفاعی برجایمانده در ایران
بناها و سازههایی که از دیرباز کارکرد دفاعی داشتهاند، در چند دسته قرار میگیرند:
- غارها و پناهگاههای سنگی در جاهای گوناگون کشور که بدون تغییرات یا با تغییرات و فضاسازی، بهصورت قلعه و پناهگاه مستحکم درآمدهاند؛
- قلعه های ایران با تنوع گستردهای ازنظر ساخت، معماری، کارکرد و…؛
- استحکامات دفاعی شهری و روستایی بهصورت برج و بارو و خندق و دروازه؛
- استحکامات دفاعی منطقهای بهصورت دیوارکشیهای گسترده، مسدودکردن تنگهها و حفر خندق و… .
تاریخچه قلعه سازی در ایران
چندان دقیق مشخص نیست که قلعهسازی در ایران از چه دورهای آغاز شده است؛ اما بر اساس شواهد باستانشناسی، احتمالاً پیشینهی آن به هزارهی سوم پیش از میلاد یا پنجهزار سال پیش برمیگردد. در ادامه، به بررسی پیشنیه ساخت قلعه های ایران در دوران مختلف خواهیم پرداخت.
قلعه سازی دوران پیش از تاریخ
اولین خانههای ساختهشده بهدست جوامع انسانی از طراحی، استحکام و کارایی چندانی برخوردار نبودند؛ اما این ضعفها با تکامل فناوری و رونق زندگی روستانشینی و افزایش تولید و جمعیت، بهمرور برطرف شد و در هزارههای بعد، روستاهای واقعی با معماری کارا و مستحکم به وجود آمدند.
در روستاهای جدید، تدابیر ویژهای برای مقابله با خطرهای احتمالی اندیشیده شدند. با شکلگیری طبقات اجتماعی و بهویژه طبقهی حاکم و آغاز دورهی شهرنشینی، نوعی سازمان اجتماعی و شهری به وجود آمد که نشانهی آن ساخت بناهای عمومی و ازجمله بناهای استحکاماتی و دفاعی است.
با تشکیل دولتهای محلی و افزایش جمعیتهای انسانی و مهاجرتهای قومی، درگیری میان جوامع افزایش یافت. برای مصونماندن از عواقب این درگیریها، ساخت و استحکامبخشی حصار و دیوارهای دفاعی و نظامی ضرورت بیشتری یافت.
سرزمین ایران بهدلیل قرارداشتن در مسیر شاهراههای ارتباطی و مهاجرتهای قومی و نیز تنوع جغرافیایی طبیعی و بهطبع، تنوع قومی و فرهنگی، در طول تاریخ شاهد تهاجمات و درگیریها و کشمکشهای بسیاری بوده است. این تهاجمات از جانب شمال شرقی و شمال غربی، توسط اقوام بیابانگرد و از غرب توسط آشوریها و اورارتوییها و در دورههای بعد، توسط مقدونیها و رومیها و نیز اعراب صورت گرفته است. تسلط کوتاهمدت و بلندمدت این مهاجمان، در کنار تضادهای فرهنگی و قومی و یاغیگریهای بسیار، بهویژه هنگام روی کار آمدن دولتهای ضعیف، محیطی ناامن و ناپایدار پدید میآورد.
در چنین محیطی، ساخت استحکامات دفاعی رونق بسیار داشت. حصارهای اولیه که در اطراف مناطق مسکونی کشیده میشدند، فاقد برجهای دفاعی در فواصل منظم یا غیرمنظم بودند تا بهوسیلهی آنها بتوان از دیوارها بهتر محافظت کرد. در ایران، ایجاد مساکن گروهی حصاردار از سههزار سال پیش از میلاد، با طرح و نقشههای مختلف آغاز شده است. نمونهی اینگونه قلعه های ایرانی در بلورآباد واقع در آذربایجان غربی به دست آمده است.
بناهای حصاردار و مستحکم در جنوب غربی ایران و حوزهی تمدنی عیلام نیز ساخته میشده که عمدتاً از بین رفتهاند؛ بااینحال، آثار معماری ارزشمند چغازنبیل مربوط به اواخر هزارهی دوم قم و محوطههای باقیماندهی دیگر، گویای پیشرفت معماری در این دوره است.
قلعه سازی دوران اورارتو، مانا و ماد
شمال غرب و غرب ایران در طی سدههای نخستین هزارهی اول قم، بهطور گستردهای در معرض تهاجم مکرر امپراتوری قدرتمند آشور و پادشاهی اورارتو و نیز اقوام بیابانگرد سکایی قرار داشت. چنین وضعیت ناامن و ناپایداری اقوام ساکن در منطقه را وادار به ساخت قلعههای مستحکم متعددی میکرد. از طرف دیگر، دولتهای مهاجم نیز برای حفظ منافع خود به ساخت قلعههای مقاوم میپرداختند؛ بهویژه اورارتو که با ساخت قلعههای مستحکم بسیاری در شمال غرب ایران، سبک خاصی از معماری نظامی را در ایران رواج داد. بقایای متعددی از این قلعهها تا امروز برجا مانده است.
مهمترین این بقایا، محوطه باستانی بسطام در شمال غرب دریاچه ارومیه است که در قرن هفتم قم شکل گرفته است. این محوطه که مقری حکومتی بوده، در زمان آبادانی در میان مجموعهای از محکمترین و متنوعترین استحکامات دفاعی قرار داشته است.
در کنار معماری نظامی اورارتو، اقوام ساکن در منطقهی ماناییها، مادها و دیگر گروههای قومی نیز برای مقابله با تجاوز قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای به احداث قلعهها و استحکامات دفاعی اقدام کردند که شرح آنها در نقوش برجسته و کتیبههای آشور و اورارتو آمده و بقایای آنها نیز در جریان کشفیات باستانشناسی، شناسانی و مطالعه شدهاند.
از مهمترین استحکامات محوطههای باستانی، قلعه حسنلو، زندان سلیمان، قلعه جانآقا در آذربایجان غربی، دژ زیویه در کردستان، نوشیجانتپه و گودینتپه در کرمانشاه هستند. دژها در این دوره اغلب با مصالح سنگی و بر روی تپهها و کوهها ساخته میشدند و دارای حصارهای بلند با برجهای تدافعی کنگرهدار بودند. گاه نیز اقدام به حفر خندق در پیرامون قلعه و آببستن به آن میکردند.
خانههای مردم عادی بر اساس شیوهی معیشت، بیرون از قلعهها قرار میگرفت و ساکنان آنها فقط به هنگام بروز خطر در قلعهها پناه میگرفتند.
قلعه سازی دوره هخامنشی
در دوران هخامنشی، با افزایش قدرت و ثروت دولت مرکزی و گسترش قلمرو که شامل حوزههای تمدنی بزرگی بود، معماری نظامی و تدافعی پیشرفت بسیار کرد. نمونههای معماری نظامی و دفاعی این دوره را در پاسارگاد و تخت جمشید شاهد هستیم. در پاسارگاد، بقایای یک بنای مستحکم نظامی برجای مانده که به «تل تخت» شهرت دارد و در آن زمان، مقر نظامی و محل نگهداری خزانهی دولتی بوده است.
قلعه سازی دوره اشکانی
در دوران اشکانیان، با توجه به متون تاریخی و دادههای باستانشناسی شهرهای محصور بسیاری بههمراه قلعهها و استحکامات نظامی و تدافعی ساخته میشود. اشکانیان در این دوره درگیریهای زیادی با سلوکیان و بعدها با رومیان داشتهاند که این مسئله ساخت قلعه و استحکامات نظامی بسیار را توجیه میکند. از قلعه های ایرانی مهم این دوره که در داخل مرزهای کنونی کشور قرار دارند، میتوان به قلعه یزدگرد سرپل ذهاب و قلعه ضحاک هشترود اشاره کرد.
قلعه سازی دوره ساسانی
قلعه های ایران در دوران ساسانیان نیز دستخوش پیشرفت و گسترش معماری نظامی و تدافعی بودهاند. نمونههای برجستهی آن، تخت سلیمان تکاب و قلعه دختر فیروزآباد هستند. تخت سلیمان حصاری مستحکم با ۳۸ برج مدور دفاعی دارد. قلعه دختر فیروزآباد نیز با معماری و طراحی ممتازی بر بالای صخرهای مشرف به تنگهی ارتباطی فیروزآباد قرار گرفته و توسط اردشیر اول بنیانگذار امپراتوری ساسانی ساخته شده است.
در معماری نظامی و استحکامات دورهی ساسانی از پوششهای تاق و گنبد و مصالحی همچون سنگهای تراشیده، قلوهسنگ و سنگ لاشه و ملات گچ و آهک و نیز خشت و آجر استفاده شده است. استفادهی مناسب از برجهای دفاعی مدور که از مقاومت و استحکام بهتری برخوردارند، از دیگر ویژگیهای معماری نظامی این دوره است.
قلعههای دوران پس از اسلام
بنای اولیه بسیاری از قلعه های ایران در صدر اسلام به دوره ساسانی منتسب است. با سقوط سلسلهی ساسانی و پیروزی اعراب مسلمان، بسیاری از استحکامات دوره ساسانی ویران شدند یا در اختیار فاتحان قرار گرفتند؛ اما تعداد بسیار دیگر همچنان در دست امرای محلی و بهویژه امیرانی که تسلیم اعراب نشده بودند و به مقاومت خود ادامه میدادند، باقی ماند.
همچنین در شمال غرب ایران، قیام خرمدینان و جنگها و مقاومت آنان در برابر لشکریان خلفای عباسی، زمینهساز ایجاد یا بازسازی و استحکامبخشی قلعههای پرشماری شد که امروزه بقایای بسیاری از آنها بر فراز رشتهکوههای شمالی آذربایجان برجای مانده است.
از مهمترین قلعه های ایران در این دوره، قلعه بابک یا جمهور است که ظاهراً مقر فرماندهی بابک خرمدین بوده است. در این دوره، ستیغ کوهها و صخرههای صعبالعبور با توان دفاعی مطلوب، توجه قلعهسازان را به خود معطوف کرد تا از آنها بهعنوان پناهگاهی دستنیافتنی در برابر لشکریان بسیار استفاده کنند.
قلعه سازی دوره آل بویه
در دوران آلبویه و در شهرهای مهمی همچون اصفهان و ری، شاهد ساخت قلعههای مهم و نیز حصارهای مستحکم پیرامون شهرها هستیم. این روند را حاکمان دورهی سلجوقی نیز پی گرفتند.
قلعه سازی دوره اسماعیلیه
شاید بتوان شکوفایی قلعه سازی در دوران پس از اسلام را مربوط به حیات حدود دویستسالهی اسماعیلیان در ایران دانست. این دوره از از اوایل قرن پنجم هجری آغاز میشود و با استیلای مغولان و برافتادن قلعههای اسماعیلیه در اوایل قرن هفتم هجری به پایان میرسد. قلعههای اسماعیلیان در بیشتر نقاط ایران، بهویژه استانهای قزوین، سمنان، اصفهان و خراسان پراکندهاند. ازجمله مهمترین و مشهورترین این قلعهها میتوان به قلعهی الموت و لمبسر در قزوین و در گردکوه در دامغان اشاره کرد.
اسماعیلیان برای دفاع بهتر در مقابل هجوم دشمنان، علاوه بر دیوارهای جانبی، به فواصل مختلف دیوارهای محکم دیگری میساختند که عموماً به برجهای بسیار مستحکم منتهی میشدند و نمونهی این کار را در قلعه قاین واقع در خراسان میبینیم. از شگفتیهای طراحی و معماری قلعه های ایران مجموعه سربازخانههای قلاع، متشکل از اتاقهای کوچک در دو طرف یک راهروست که بهترین این مجموعهها در قلعه طبس مسینا واقع در خراسان و نزدیک مرز افغانستان مشاهده میشود.
در اثر ادامهی قلعهسازی اسماعیلیان، روش تازهای در معماری قلعههای ایران به وجود آمد و بهتدریج، توسعه و تکامل یافت؛ تاآنجاکه کاملترین آنها در قلعهای واقع در جنوب ساوه ایجاد شد که بیشتر شبیه یک کاخ است. قلعههای اسماعیلیه بهدلیل استقرار دائم ساکنان در آن و کارکردهای مختلف، از امکانات و فضاهای کارکردی بیشتری نسبت به دیگر قلعهها برخوردار بودند. این قلعهها در جریان هجوم مغولان به ایران، منهدم شدند.
قلعهسازی و قلعهنشینی در دوره ایلخانی و تیموری نیز ادامه یافت. بنای مهم قلعهدختر میانه که از پل و جاده مهم ارتباطی حراست میکرده، مربوط به این دورهی تاریخی است.
قلعه سازی دوران صفوی تا قاجار
در دوره صفویه، همگام با دیگر بخشهای معماری، ساخت بناهای تدافعی و نظامی نیز رونق گرفت؛ بهویژه آن دسته از بناها که وظیفهی حراست از راههای تجاری، کاروانسراها، تنگهها و گذرگاههای مهم ارتباطی را بر عهده داشتند. قلعههای سرحدی نیز در مقابله با هجوم اقوام بیابانگرد و عثمانیها نقش مهمی ایفا میکردند. قلعه میانکاله یا میانقلعه گرگان و قلعه بردوک آذربایجان غربی مربوط به گروه اخیر است.
در این دوره، همچنین بهعلت حضور استعمارگران اروپایی در خلیجفارس، شاهد ساخت قلعههای مستحکم در جزایر ایرانی هرمز و خارک و قشم بهدست استعمارگران هستیم. طرح قلعه هشتضلعی میانکاله گرگان با برجهای هشتگوش باقیمانده از دوره شاهعباس اول، به نظر میرسد با الگوگیری از طرحهای اروپایی ساخته شده باشد.
معماری تدافعی در دوره افشاریه و زندیه نیز تداوم پیدا کرد. قلعهها و استحکامات نظامی کلات نادری و نیز ارگ کریمخان شیراز از قلعه های ایرانی ساختهشده در این دوره است.
قلعه سازی دوران قاجاری تا پهلوی
در دوره قاجار نیز شاهد ساخت قلعههای بسیاری هستیم؛ بهویژه قلاعی که حاکمان و سران محلی ساختهاند و محل زندگی آنها بوده است. در این دوره، بهدلیل ضعف دولت مرکزی، تعدادی از قلعهها و استحکامات نظامی به پایگاه و پناهگاه یاغیان و متمردین تبدیل میشود؛ هرچند چنین نمونههایی در دورههای قبل نیز وجود داشته است.
در این دوره، با کمک مشاوران اروپایی و به تقلید از انواع قلعه های اروپایی، تعدادی قلعه و حصار شهری ساخته میشود؛ برج و باروی شهر خوی و قلعه کهنه کرمانشاه که امروزه از میان رفتهاند، از نمونههای خوب این دسته بودهاند.
در اواخر دوره قاجاریه و اوایل دوره پهلوی، با پیشرفت در ساخت انواع جنگافزارهای نظامی و افزایش ضریب امنیتی و پیشرفتهای فناورانهی دیگر، قلعهسازی و قلعهنشینی و ساخت دیگر استحکامات دفاعی، موضوعیت خود را از دست دادند و بهتدریج از صحنه خارج شدند.
تقسیمبندی قلعه های ایرانی
در بخشبندی کلی، قلعهها در دو دستهی قلعههای کوهستانی و قلعههای جلگهای قرار میگیرند. همچنین، میتوان بر اساس کارکرد قلعهها، آنها را در انواع مختلفی طبقهبندی کرد:
- قلعههای نظامی و سرحدی که وظیفهی حفظ امنیت کشور را داشتند؛
- قلعههای راهداری که وظیفهی تأمین امنیت راهها، کاروانهای تجاری و کاروانسراهای بین راه را بر عهده داشتند؛
- قلعهها و استحکاماتی که اقلیتهای مذهبی و سیاسی مخالف دولت مرکزی در آنها ساکن بودند. همانند قلعههای اسماعیلیه؛
- قلعهها و استحکاماتی که در اختیار یاغیان و متمردان و راهزنان و مانند آنها بود؛
- قلعههای حاکمنشین که معمولاً در مراکز جمعیتی مهم، حکام محلی و منطقهای از آنها استفاده میکردند.
- قلعههای روستایی که بهصورت دائم یا در مواقع خطر، اهالی محل در آنجا ساکن میشدند.
قلعه های کوهستانی
مهمترین دلیل شکلگیری قلعههای کوهستانی، استفاده از عوامل طبیعی در دفاع و بازدارندگی و جلوگیری از غلبهی دشمن است. در قلعههای کوهستانی بهشرط انتخاب مکان مناسب برای ساخت قلعه، میتوان با نیرو و امکانات اندک، دستکم برای مدتی کوتاه، در برابر لشکری بزرگ مقاومت کرد؛ درحالیکه قلعههای جلگهای چنین قابلیتی ندارند. در اغلب قلعههای کوهستانی دسترسی به قلعه منحصر به باریکهراهی خطرناک است که با تدابیر سادهای میتوان آن را در برابر دشمن نفوذناپذیر ساخت.
در قلعههای کوهستانی شاهد طرحها و نقشههای هندسی مشابه و ازپیش طراحیشده نیستیم؛ چراکه نقشهی آنها متناسب با صخرهها و قلهها شکل میگرفت و همانگونه که این صخرهها فاقد شکل و طرح مشخصی هستند، قلعههای ساختهشده نیز چنین وضعیتی مییافتند.
قلعه های جلگهای
ساخت قلعههای جلگهای بر روی تپههای طبیعی و مصنوعی و بلندیها صورت میگرفت تا موقعیت مکانی قلعه مشرف بر مناطق پیرامون باشد و بر توان دفاعی آن بیفزاید. قلعههای جلگهای هستهی اولیه شهرها بودند. این بناها بهطور معمول بر سر راههای کاروانرو، در کنار رودخانهها یا در کنار کوههایی که دارای آب بودند، ساخته میشدند.
طرح اصلی قلعههای جلگهای مربع يا مربعمستطيل است و در چهار گوشهی آنها برجهای مدور برای دفاع ساخته شدهاند. مصالح اصلی قلعههای جلگهای از خشت و گل است و بهندرت آجر و گچ در آنها به کار رفته است.
نحوه تسخیر قلاع
با مطالعهی تاریخ قلعه های ایران نکات مختلفی از شیوههای تهاجم به آنها و دفاع قلعهنشینان به دست میآید. ابزارآلات جنگی دفاعی و تعرضی دژها تقریباً مشترک است. دژنشینان از انواع تیر و کمان و اقسام منجنیق و عرابه استفاده میکردند. بیرونیان وسایل بیشتری لازم داشتند. آنها ابتدا در محلی که از تیررس افراد داخل دژ بیرون بود، خندقی به دور در حفر میکردند و پس از چپربندی (دیوارسازی از چوب یا نی یا خار)، لشکریان پشت آن فرود میآمدند.
مهاجمین از راه گرفتن و سوزاندن درها و با شکستن آنها بهوسیلهی فیلها یا رخنهکردن از راه دیوارها با نقبزدن و خرابکردن دیوارها میتوانستند به در دست یابند. برای این کار ابتدا مجبور بودند خندق دژها را با هیمه و خاشاک پر کنند تا بتوانند وسایل نفوذکردن به دیوار را به پای بارو برسانند.
محفظههایی با الوار قطور درست میکردند و کارگران را در سایهی آن، به پای دیوارها میرساندند. نقبچیان نیز از فواصل دورتر با حفر مجرای زیرزمینی برای رسیدن به محلی که در آن قصد دستبرد دارند، نقب میزدند و به زیر بارو میرسیدند و بارو را بر سر چوب میگرفتند و به کار خویش پایان میدادند. آنها با آتشدادن چوبها، بارو یا برج دژ را خراب میکردند و راهی برای بالارفتن میساختند.
نقبچیان گاهی نیز راهی برای ورود به در حفر میکردند و سربازان شبانه به در وارد میشدند و با زدن دهل و کرنا و ایجاد رعب و وحشت، ورود خود را اعلان میکردند و پس از جنگ، در را میگرفتند.
یکی از کارهای مأمورین حفاظت این بود که گوشبهزنگ باشند و صدای ضربههای نقبچیان را بشناسند. گاهی نقبچیان داخل دژ نیز با زدن نقب، خود را در زیرزمین به نقبچیان خارج از دژ میرساندند و عمل آنها را خنثی میکردند.
درودگران پس از ساختن خرک (چهارپایهی بزرگی که تختهی درازی بر روی آن نصب شده) آن را به دست سربازان مسئول میدادند. سربازان آن را بهطرف بارو میراندند و از آن بالا میرفتند و با انداختن پل متحرک آن، به بالای بارو دسترسی پیدا میکردند.
درونیان برای دفع خرکگذاران، روغن داغ و آتش از بالای دژ بر سر آنها میریختند و با انداختن سنگ و تیر، مانع انجام عمل آنان میشدند. از کمند و نردبانهای چوبی و کنفی نیز برای بالارفتن از بارو استفاده میکردند.
از میان انواع قلعه های ایران، تسخیر دژهای کوهستانی بهمراتب مشکلتر بود؛ زیرا نقبزدن و پیشبردن خرک با استفاده از نردبان چوبی، در این نوع دژها بیاثر بود. به همین دلیل، در لشکریان گروهی به نام «کوهرو» یا کو همال بودند که از بندها و سختانها (صخرههای بلند) بهراحتی بالا میرفتند و با آتشزدن دروازهها یا کمندانداختن و از بارو بالارفتن یا نصب نردبانهای ریسمانی، به داخل دست مییافتند و با گشودن دروازه و آتشزدن مواد غذایی و مواد سوختنی و کارهایی از این دست، دژنشینان را مجبور به تسلیم میکردند.
نصب منجنیق و عرابه هم در این نوع دژها مشکل بود و اغلب مهاجمان مجبور بودند قسمتهای جداگانهی آنها را به بالای کوههای سرکوب بر دژ بکشند و پس از نصب، از بالا بارو و بناهای دژ را بکوبند.
پرسشهای متداول درباره قلعه های ایرانی
برای پیدا کردن پاسخ سایر سوالهایتان میتوانید با ما از طریق بخش دیدگاههای همین پست در ارتباط باشید. ما در اسرع وقت به سوالهای شما پاسخ خواهیم داد.
قلعهها بهصورت کلی به چند نوع تقسیم میشوند؟
هرچند قلعه های ایرانی گونههای مختلف و کاربریهای متفاوتی دارند، در بخشبندی کلی به قلعههای کوهستانی و جلگهای تقسیم میشوند.
بیشترین قلعههای ایرانی در چه دورهای ساخته شد؟
در دوره اسماعیلیان بیشترین قلعهها ساخته شدند که شامل قلعه الموت، لمبسر، مسینا طبس، آتشگاه،فردوس، دختر فردوس، دختر بردارود، کوه قائن، میمون دژ میشود.
قلعه های ایرانی معروف کداماند؟
قلعه بستام، قلعه قهقهه، قلعه نارین، قلعه راین، قلعه یزدگرد سوم، قلعه ضحاک، قلعه الموت، ارگ بم، قلعه فلکالافلاک، دژ ایرج، دژ ایزدخواست، قلعه جمهور و… .