شهر سوخته زابل مکانی باستانشناختی با مساحتی بیش از ۱۵۰ هکتار است. شهر سوخته از آجرهای گلی ساخته شده و از جاهای دیدنی زابل است. این اثر تاریخی که در فهرست آثار ایران در یونسکو ثبت شده است، در آبرفت حاصلخیز ساحل رود هیرمند، بین شهرهای زاهدان و زابل، در جنوب شرقی ایران و در استان سیستانوبلوچستان قرار دارد. قدمت این مکان تاریخی به عصر برنز بازمیگردد و از سال ۳۲۰۰ تا 22۰۰ قبل از میلاد ساکنانی داشته است.
انسانها در چهار مرحله از تمدن، در این شهر زندگی میکردهاند. پیش از آنکه این شهر متروکه شود، سه بار دچار آتشسوزی شده و بسیاری از ساکنانش جان خود را از دست دادهاند. به همین دلیل، در کنار این اقامتگاه تاریخی، گورستانی وجود دارد که ۲۵هزار تا ۴۰هزار گور را در خود جای داده است.
شهر در ابتدا روستای کوچک و کمجمعیتی بوده که با ورود مهاجران و اسکان قبایل مختلف، گسترش یافته است. در زمان اوج شکوفایی خود، حدود 5هزار تا 8هزار نفر جمعیت و حدود 162 هکتار مساحت داشته است؛ بنابراین، یکی از پرجمعیتترین شهرهای عصر مفرغ به حساب میآید.
این محوطهی تاریخی از چندین تپه تشکیل شده است که در یک ردیف قرار دارند. هرکدام از این تپههای تاریخی بخشی از شهر با کاربری ویژه بودهاند: بخش صنعتی و کارگاهها، بخش یادمانی، بخش گورستان و بخش مسکونی. طراحی ویژه و جداسازی بخشهای مختلف شهری از منطقهی مسکونی نشاندهندهی شیوهی شهرنشینی پیشرفته در شهر سوخته است. مصالح بهکاررفته در ساخت خانهها اغلب چینه، خشت، چوب و حصیر بوده است.
نخستین نشانههای شهر سوخته
اولین بار در دورهی قاجار، مستشار نظامی اهل بریتانیا به نام «کلنل چارلز ادوارد ییت» پس از بازدید از این محوطه، در سفرنامهاش، کتاب «خراسان و سیستان» از آن با نام شهر سوخته یاد کرد. او بهدلیل لایهی خاکستری که شهر را فرا گرفته بود، این نام را مناسب دانسته است.
عمده فعالیت باستانشناختی در شهر سوخته را باستانشناسی ایتالیایی به نام «موریتزیو توزی» انجام داد. او از سال ۱۳۳۸ خورشیدی در این محوطه باستانی مشغول کار شد. پس از وقفهای طولانی، از سال 1376، گروهی ایرانی به سرپرستی دکتر سیدمنصور سیدسجادی از شاگردان توزی، کاوش در شهر سوخته را از سر گرفتند.
توزی معتقد است قدمت سکونت در این منطقه به 8هزار سال پیش از میلاد برمیگردد؛ ولی آثار بهدستآمده در این منطقه فقط تا 3200 سال قدمت را تأیید میکنند. ازآنجاکه شهر سوخته نقطهی عطفی در تمدنهای همعصر خود به حساب میآید و آثار فراوان و گستردهای از آن به جا مانده است، ظرفیت مناسبی برای پژوهشهای باستانشناسانه دارد. هنوز این مطالعات بهصورت پیوسته ادامه دارد تا نقاط تاریک و معماهای این تمدن باستانی باشکوه رمزگشایی شود.
دلیل انتخاب نام شهر سوخته
از نام اصلی این شهر اطلاعی در دست نیست. روی ویرانههای شهر سوخته، لایهی ضخیم و پردامنهای از خاکستر وجود داشت که باعث شد کلنل ییت بریتانیایی از این منطقه با نام شهر سوخته یاد کند. درحالحاضر، بسیاری از کارشناسان و تاریخنگاران حتی فرضیهی وقوع آتشسوزی در این شهر را رد میکنند. گمانهزنیها دو دلیل برای وجود لایهی ضخیم خاکستر مطرح کردهاند:
- رونق فعالیت صنعتی در این منطقه در دورههای بعدی و تخلیهی خاکستر کورههای صنعتی بر خاک این ناحیه؛
- سکونت موقت عشایر و اقوام کوچنشین در این منطقه و افروختن آتش بر ویرانههای شهر سوخته.
اهمیت باستانشناختی شهر سوخته و شگفتیهای آن
هیچ تردیدی وجود ندارد که این سکونتگاه بشری اهمیت خود را مدیون آثاری است که از زیر خاک آن کشف شدهاند. اشیای بسیاری با وضعیت نسبتاً خوب در این منطقه کشف شدهاند. این یافتههای منحصربهفرد نشان از فرهنگ درخشان بخش شرقی فلات ایران دارند.
در ادامه، فهرستی از برخی آثار کشفشده و شگفتیهای شهر سوخته براساس اعلام وبسایتهای میراث آریا و ویکیپدیا ارائه میکنیم:
- جمجمهی دختری حدوداً نه ساله که آثار جراحی مغز روی آن وجود دارد. وی احتمالاً بهدلیل بیماری که تشخیص داده شده بود، فوت کرده است؛
- جامی سفالی که بزی را روی آن به تصویر کشیده شده و در حالتهای مختلف در حال دویدن است و زمانی که این جام را میچرخانیم، اولین نمونهی پویانمایی (انیمیشن) جهان را مشاهده میکنیم؛
- تاس و تخته نرد که پیشتر در جهان کشف شده بود، نشان میدهد مردم در گذشته به این بازی میپرداختند؛
- چشم مصنوعی که بهعنوان اولین نمونه در نوع خود شناخته میشود و از لایهی نازک طلا روی مادهای سبک ساخته شده است؛
- خطکش ۱۰ سانتیمتری دقیق که نشان از مسلطبودن مردمان این شهر بر ریاضیات دارد؛
- نقوش زیبای روی قطعات چرمی همراه با پارچههای دیگر که هریک با چندین رنگ نقاشی شدهاند؛
- مهرهی مرمری که بهزیبایی تراش خورده و از قبر زن جوان ۲۸ تا ۳۰ سالهای کشف شده است؛
- صدها شیء جالب دیگر مانند جاعودی قرارگفته روی آینه، کوزههای رنگارنگ، گردنبندهای بسیار ظریف، زغالدان، انواع مُهر، کارگاههای سفالگری و جواهرسازی.
اهمیت شهر سوخته
یافتهها نشان میدهند که شهر سوخته، شهری صنعتی بوده است. مدیریت شهری و پیشرفت صنعتی شهر جهشی بزرگ در مسیر رشد و تکامل بشر به حساب میآید. در این شهر، نشانههایی از صنعت و علم و هنر مترقی وجود دارد که تاریخپژوهان را به شگفتی وامیدارد. بهدلیل شرایط خاص شهر، یافتههای سالم فراوانی از این شهر به دست آمدهاند که آن را به شهری رؤیایی برای کاوشگران بدل ساختهاند.
این شهر رابطی بین دو تمدن عظیم غرب و شرق آن دوران، یعنی میانرودان (بینالنهرین) و رود سند محسوب میشده است. شهر سوخته از نظر فرهنگی شهری غنی بوده و با فرهنگ جیرفت نیز ارتباط داشته است. بهبیان دیگر، این مکان باستانی سکونتگاهی بشری با فرهنگی مستقل از میانرودان بوده است. کشفیات متعدد نشان دادهاند که شهر سوخته فرهنگ درخورتوجه و خاصی داشته است. در ادامه، به نمونههایی از آن میپردازیم:
- به گفتهی برخی دیرینهشناسان، زنان این منطقه نقش مهمی در جنبههای اجتماعی و حوزههای مالی خانواده داشتهاند. درون قبر برخی زنان، نشانهایی دفن شده است که اعضای برجستهی جامعه را از دیگران متمایز میکند.
- اسکلت کشفشده از شترسواری حرفهای نشان میدهد که او نامهرسانی بوده که بسته و نامه را به مسافتهای طولانی میبرده است.
- براساس حفاریهایی که در شهر سوخته انجام شده، در میان اصناف مختلفِ این شهر باستانی، کشاورزان و صنعتگران نیز وجود داشتهاند. بافندگان که فرش و سبد میبافتند و از دندانهایشان برای بافتن استفاده میکردند، یکی از اصناف اصلی این شهر بودند و کالاهای مختلفی میساختند. دندانهای بسیاری در شهر سوخته از زیر خاک کشف شده است.
افزون بر اینها، فرهنگی فراتر از نمونههای پیشگفته، کشف شده است؛ ازجمله چشم مصنوعی، جراحی مغز، خطکش و تختهنرد که همگی حاکی از دانش و فرهنگ غنی عمومی در این سکونتگاه بشری عصر برنز در جنوب شرقی ایران هستند.
طبیعت و آبوهوای شهر سوخته
جایی که اکنون استانهای کرمان و سیستانوبلوچستان قرار دارند، جزو مناطق کمجمعیت کشورمان هستند. یکی از دلایل مهم این کمجمعیتی، آبوهوای بیابانی و گرم منطقه است. حال این سؤال پیش میآید که در چنین جغرافیایی، چگونه تمدنی باشکوه مانند تمدن شهر سوخته پاگرفته است.
در حدود 3هزار سال پیش و زمانی که شهر سوخته رونق داشته، منطقه خوشآبوهوا و سرسبز بوده است. گونههای گیاهی و جانوری بسیاری در منطقه میزیستند که درحالحاضر اثری از آنها دیده نمیشود. سپیدار و افرا و بید مجنون از درختان بومی منطقه بودند که امروز بهجای آنها فقط درخت گز میروید؛ چراکه با آبوهوای گرم و خشک سازگار است. دریاچهی هامون بسیار بزرگ و پرآب بوده و چندین رودخانه آب آن را تأمین میکردهاند؛ اما امروز فقط رود هیرمند با آبی کم به جا مانده است. بنابراین، وجود آب فراوان و طبیعت سرسبز زمینه را برای یکجانشینی و توسعهی شهر فراهم آورده بود.
دلیل ماندگاری شهر سوخته
از شهر سوخته آثار بسیاری به جا مانده است. 5هزار قطعه سفالینه فقط بخشی از یافتهها از این شهر باستانی است. پژوهشگران دو دلیل برای ماندگاری شهر سوخته عنوان میکنند:
- رود هیرمند بهمرور زمان، تغییر مسیر داده و از شهر سوخته که زمانی بر بستر رود قرار داشته، فاصله گرفته است و به این ترتیب، طغیان رودخانه و خروجش از بستر، خطری برای شهر سوخته ایجاد نمیکرده است.
- با بالاآمدن نمک زمین منطقه، لایهی خاک نمکین از آثار شهر سوخته بهخصوص آثار بیولوژیک محافظت کرده و باعث شده است آثار کمیابی مثل قطعات طناب، رشتههای مو و حتی دانههای بذر و خوراکی سالم بمانند.
اولین چشم مصنوعی جهان
در پی کاوشهایی که تیم ایرانی در شهر سوخته زابل داشتند، در یکی از گورها اسکلت زنی یافت شد که در کاسهی چشمش گویی شبیه چشم مصنوعی قرار داشت. اولین احتمال این بود که مانند مصریان در چشم مرده مهره کار گذاشته باشند که به نظر درست نمیرسید؛ زیرا این کار برای باقی جسدهای شهر سوخته انجام نشده بود و مصریان نیز در هر دو چشم مهره میگذاشتند، درحالیکه در اسکلت یافتشده فقط در یک چشم مهره قرار داده شده بود.
همچنین، شواهد نشان میداد جمجمهی زن آسیب دیده است و بخشی از سر که چشم مصنوعی داشت، دچار عفونت و بیماری بوده است. این شواهد پژوهشگران را به این نتیجه رساند که به احتمال زیاد، زن بر اثر حادثهای چشم خود را از دست داده و بعد، بهکمک پزشکان و صنعتگران صاحب چشمی مصنوعی شده است.
در گور زن، اشیای باارزشی به دست نیامد و این حاکی از آن بود که زن از ثروتمندان نبوده است. این زن قدی حدود 180 سانتیمتر داشته است؛ درحالیکه زنان شهر سوخته کوتاهقامت بودهاند. این گمانه وجود دارد که او مهاجری به شهر سوخته بوده است. فردی که با شنیدن آوازهی پزشکان شهر سوخته رنج سفر را بر خود هموار کرده و با صرف همهی داراییاش، خود را به شهر سوخته رسانده تا صاحب چشمی شود.
داستان هرچه باشد، این گوی اولین چشم مصنوعی جهان است که با چیرهدستی تمام در حدود 3هزار سال پیش از میلاد ساخته و استفاده شده است. در ساخت آن از قیر و نوعی فلز و چرمی حیوانی استفاده شده و با بندهایی از طلا به سر وصل میشده است. همچنین در گور زن کیسهی کوچک و ظریفی یافت شده است که گویا جایی برای نگهداری چشم مصنوعی بوده است. اندازهی دقیق چشم از آشنایی صنعتگران شهر سوخته به ریاضیات و محاسبه نشان دارد.
عمل جراحی بینظیر در 3هزار سال پیش
یکی دیگر از یافتههای شگفتانگیز در شهر سوخته بقایای پیکر دختری نه یا ده ساله است. روی جمجمهی این دختر، آثار جراحی دیده میشود. گویا دخترک دچار بیماری هیدروسفالی بوده و پزشکان شهر سوخته روشی برای درمان این بیماری به کار بردهاند که امروزه نیز در جهان پزشکی کاربرد دارد. آنها با برداشتن تکهای از استخوان جمجمه، مایع جمعشده در مغز را خارج کردهاند. شیوهی عمل جراحی و اینکه آیا عمل با بیهوشی بوده یا خیر و چگونه درد و عفونت را کنترل کردهاند، چندان مشخص نیست و از رازهای سربهمهر شهر سوخته به حساب میآید.
آنچه مسلم است دخترک بیمار حدود یک سال پس از عمل نیز زنده بوده و آثار بهبود و ترمیم استخوان شکافتهشدهی جمجمه مشهود است. این عمل جراحی در کنار پروتز چشم مصنوعی یافتشده در شهر سوخته، گوشهای از پیشرفت پزشکی این شهر را نشان میدهد.
شهر سوخته، شهری صنعتی
یافتهها نشان میدهد که اقتصاد این شهر بر پایهی صنعت شکل گرفته بوده است. بازرگانان بسیاری از راه دور برای خرید دستسازههای صنعتگران شهر سوخته به آنجا میآمدند و کسبوکار رونق داشته است.
از صنایع مهم و پیشرفتهی این شهر صنعت جواهرسازی است. گوهرسازان این شهر قطعات سنگ لاجورد را در میان ورقی از طلا قرار میدادند و ترکیبی از طلا و سنگ زینتی میساختند. ساختن ورقههای باریک و رشتههای نازک طلا برای ساخت زیورآلات ظریف و زیبا از مهارتهای کمنظیر جواهرسازان این دیار در 3هزار سال پیش است. در میان ابزارهای کار این صنعتگران، قطعات چوبی یافت شده است که به نظر میرسد خطکشهایی با دقت نیم میلیمتر باشند.
نگاهی به آسمان در جستوجوی معنای آفرینش
به نظر میرسد مردم شهر سوخته زابل به سطحی از آسایش مادی و رشد عقلی رسیده بودند که بتوانند به معنا و فلسفهی زندگی و آفرینش بیندیشند. آنها به زندگی پس از مرگ باور داشتند. در بین آنها نور و روشنایی مفهوم مقدسی داشته است؛ چنانکه مردگان را بهسوی نور خورشید دفن میکردند. در این دوره، اندیشهی انسانی بهسمت باروری و رشد میرفته و اندیشیدن به چیزی ورای نیازها و خواستههای مادی را آغاز کرده بود.
گورستان شهر سوخته
گورستان شهر سوخته مساحتی حدود 20 تا 25 هکتار دارد که یکی از بزرگترین گورستانهای دوران مفرغ به حساب میآید. سیدمنصور سیدسجادی، کاوشگر اصلی شهر سوخته، این گورستان را بهدلیل وجود اشیای فراوان و نمونههای گوناگون تدفینی، گنجینهای از اطلاعات میداند.
در گورستان این شهر، حدود ده گونه قبر دیده میشود. گورهای سردابهای و شبهسردابهای بیشترین تعداد را دارند. گورهای سردابهای دو قسمت داشتند: چال ورودی و محل دفن. پس از گورهای سردابهای، گورهایی دیده میشوند که بهصورت گودالهایی ساده و متعلق به فقرا بودهاند.
برای مردگان آیین خاکسپاری متقاوتی برگزار میشده که جنسیت و سن در آن نقش نداشته؛ بلکه طبقهی اجتماعی و باورهای فرد شیوهی تدفین را تعیین میکرده است. گورها از لحاظ جهت و شکل، تابع هیچ قانونی نیستند. اغلب گورها فقط یک بار استفاده شدهاند و تنها مادهی بهکاررفته در ساخت آنها خشت است.
در کنار مردگان مواد خوراکی، نوشیدنی، اشیا و ظروف و وسایل شخصی فرد مانند لوازم آرایش و ابزار کار فرد قرار داده میشده است. گاهی نیز حیوان قربانیشدهی کاملی را همراه با جنازه دفن کردهاند. در گور زنها زیورآلات نیز میگذاشتهاند. در کنار مردگان صاحب قدرت و منصب، مهرهایی نیز وجود دارد. این مهرها در قبرهای زنان بسیار یافت شده است که نشاندهندهی جایگاه مدیریتی و مهم زنان در ادارهی شهر سوخته است. اشیای دفنشده گاهی تا 50 عدد نیز میرسند. در قبر افراد فقیر فقط آب یا کاسهای از مواد حاصل از تخمیر انگور قرار دارد. برای کودکان زیر دو سال نیز چیزی قرار نمیدادند.
نشانی از مهرپرستی در شهر سوخته یافت نشده است؛ اما مشخص است که پیکر را بهسمت خورشید دفن میکردند. مثلاً اگر در هنگام صبح فرد را دفن میکردند، چهرهی فرد بهسمت مطلع خورشید قرار میگرفت. اجساد بهصورت جنینی دفن میشدند؛ یعنی جسد را به پهلو و بهصورت خمیده و چمباتمه قرار میدادند. ازآنجاکه مردم شهر سوخته از قبایل مختلف بودند، هرکدام باور خاصی دربارهی مرگ و جهان پس از آن داشتند که در تدفین رعایت میشد.
سقوط شهر سوخته
براساس پژوهشهای انجامشده، آنچه موجب پایان تمدن در این سکونتگاه بشری شده، تغییر مسیرهای مداوم آب و تغییرات جوی بوده است. این منطقه در گذشته مرطوب بوده و سرشار از منابع آب و درختان فراوان بوده است. ساکنان آن از سوزاندن چوب، سوخت را تأمین میکردند. با ازبینرفتن پوشش گیاهی درختان، طوفانهای خانهبرانداز زندگی را دشوار کردهاند. افزون بر آن، کاهش منابع آبی و افزایش گرمای شهر باعث شده ساکنان آن شهر را ترک کنند.
کشفیات باستانشناختی بیشتری در حال انجام است
حفاریهای گستردهای در تپههای تاریخی شهر سوخته در دست اجراست. گهگاهی، خبری دربارهی یافتههای جدید در این مکان به گوش میرسد. همچنین باید گفت که انجام حفاریهای باستانشناختی در این مکان کار آسانی نیست؛ زیرا آبوهوای منطقه نامساعد است. طوفان شن و دمای زیاد کویر و دیگر مشکلات جوی از دشواریهایی است که متخصصان باستانشناسی با آن دست به گریبان هستند.
بااینحال، برخی متخصصان در حال کار روی نوع خوراک مردم این منطقه هستند. آنها دریافتهاند که عدس و ماهی از غذاهای اصلی مردم شهر سوخته بوده است. اطلاعات بیشتر دربارهی این شهر هنوز در دست کشف است.
موقعیت مکانی شهر سوخته کجاست؟
شهر سوخته در استان سیستانوبلوچستان، حدود ۴۵ کیلومتری جنوب زابل و ۳۰ کیلومتر پس از روستای محمدآباد در جادهی زابلزاهدان قرار دارد.
لوکیشن زیر شما را به شهر سوخته میرساند:
پرسشهای متداول درباره شهر سوخته
اگر پاسخ پرسش خود را در اینجا پیدا نکردید، در بخش دیدگاههای این پست برای ما کامنت بگذارید و سؤالتان را بپرسید. ما حتماً به آن پاسخ خواهیم داد.
چرا شهر سوخته زاهدان را منطقهای اسرارآمیز میدانند؟
آنچه این شهر را از سایر شهرهای باستانی متمایز میکند، اشیای کشفشده در آن است. در واقع، این اشیا تمدن پیشرفته و سطح زندگی متفاوت مردم این منطقه را نشان میدهند.
چرا شهر سوخته به این نام معروف است و نام اصلی آن چیست؟
باوجود آثار کشفشده و حفاریهای در دست اجرا، هنوز پرسشهای بسیاری ازجمله نام اصلی این شهر بدون پاسخ مانده است. در واقع، باستانشناسان کشف کردهاند که این شهر بارها دچار آتشسوزی شده و مردم بسیاری را از دست داده است. قبرستان کشفشده گواهی بر این موضوع است.
آیا شهر سوخته پیشرفتهترین شهر باستانی دنیاست؟
بهدلیل آنچه در حفاریها کشف شده است، بسیاری این شهر را متمدنترین و پیشرفتهترین شهر باستانی دنیا لقب دادهاند. جالب است بدانید که این شهر از سیستم لولهکشی آب هیرمند و سیستم فاضلاب برخوردار بوده است. این امر نهتنها باعث شگفتی همگان شده، بلکه باستانشناسان را نیز تحتتأثیر قرار داده است.