دین های ایرانی؛ معرفی ادیان ایرانی و تاریخچه‌ی آن‌ها

ادیان ایرانی: نقش فروهر زرتشتیان
ادیان ایرانی: نقش فروهر زرتشتیان
محتوای این صفحه: نمایش

دین‌ های ایرانی به اندازه‌ی حضور مردمان در این سرزمین قدمتی دیرینه دارند. مردمان فلات ایران از دیرباز راه و رسم زندگی خویش را رنگ مینوی می‌بخشیدند و هر یک بر اساس آموخته‌ها و تجربیاتشان راهی برای ارتباط با خدای خویش می‌یافتند. آن‌ها از تاریکی و سهمناکی طبیعت اطراف خویش به خدا پناه می‌بردند و دامن نیرویی فرازمینی را چنگ می‌زدند.

ادیان ایرانی باستان، تلاش‌های اولیه‌ی انسان زمینی است برای راه‌یافتن به حقایق آسمانی. در این مقاله سعی کرده‌ایم تا نگاهی به دین‌های مرسوم در ایران و نحوه‌ی دگردیسی آن‌ها در گذر زمان داشته باشیم، از ادیان ساده‌ای که پیروان‌شان پرستنده‌ی ماه و مهر بوده‌اند تا دین‌های صاحب‌کتاب بعدی.

پیش از ورود آریایی‌ها به ایران، اقوامی در این سرزمین می‌زیسته‌اند که اطلاع دقیقی از دین و آیین‌ آن‌ها در دست نیست. تنها می‌توان گفت که دین‌ های ایرانی ابتدایی، دین‌هایی ساده‌ با گرایش‌ به پرستش طبیعت و عناصر طبیعی بوده‌اند.

ساکنان خاور باستان، گاه پدیده‌های دلپذیر طبیعی چون خورشید، ماه، ستارگان، باران، آب، رودخانه، چشمه، گاو، شتر، اسب را ستایش می‌کردند تا کمک‌شان کنند و در کمند امان‌شان گیرند و گاه، پدیده‌های ناخوشایند مثل تاریکی، آذرخش، ابر، زمستان، مار، عقاب و گرگ را می‌پرستیدند تا از آسیب‌های آنان در امان باشند. ادیان ایرانی نیز از این قاعده مستثنا نیستند.

آثار به‌ جا مانده از نخستین آیین‌‌ها و دین های ایرانی

از عصر نوسنگی، در ایران پدیده‌هایی چون پیکرک‌های آیینی پدیدار شد. ازجمله قدیمی‌ترین پیکرک‌ها، پیکرک گِلی کشف‌شده در تپه‌ی سراب است که نام «ونوس» بر آن نهاده‌اند. به‌دلیل اغراق و بزرگ‌نمایی در اندام زنانه‌ی این تندیس که نشانه‌ی تأکید بر زایش و ادامه‌ی زیست است، باید پذیرفت که این پیکرک کارکرد آیینی داشته است.

پیکرک‌های زن دیگری هم شبیه پیکرک ونوس در خاور نزدیک یافت شده‌اند. این پیکرک‌ها، چه آن‌ها که از تپه‌ی سراب ایران کشف شدند و چه آن‌ها که در «چاتال هویوک» و «حاجیلرا» ترکیه‌ی امروزی یافت شدند، نشانی از وجود مفاهیم ذهنی و باورهای آیینی مردمان آن دوره دارند. این پیکرک‌ها که از قدمت ادیان ایرانی گواهی می‌دهند، از میان بقایای تمدن‌های کهن دوران روستانشینی خاور نزدیک کشف شده‌اند که حدود ۴هزار تا ۶هزار سال پیش از میلاد بوده‌اند.

می‌دانیم «عیلامیان» به خدای بزرگی به‌نام «شوشیناک» اعتقاد داشتند و برای پرستش و قربانی‌کردن برای خدای خود معبد می‌ساختند. زیگورات دوراونتاش که به زیگورات چغازنبیل معروف است، از بازمانده‌های حکومت عیلامیان است. به عقیده‌ی برخی خاورشناسان، این معبد کهن‌ترین ساختمان مذهبی ادیان ایرانی است.

عیلامی‌ها ستایشگر مار بودند؛ ستودن مار، ریشه در باور به سحر و جادو داشت. نقش مار روی سرپوش ظرف‌ها و کوزه‌ها، حفاظی علیه زخم‌چشم و آزار شیطان بود. شکل مار بر دروازه‌ها، محراب و عصای پادشاهان نیز نقش می‌شد.

سکاها بسیار متمدن و مذهبی بودند و به یک قدرت آسمانی معتقد بودند؛ اما بت‌های مختلفی نیز داشتند.

نگاهی به ادیان ایرانی با شهرت جهانی

برخی از دین های ایرانی، از خاستگاه خود فراتر رفتند و در طی سال‌ها، در جهان گسترده شدند. پیروان این آیین‌ها آثار معماری و کتاب‌های درخورتوجه و چشمگیری از خود بر جای گذاشته‌اند. در ادامه به شرح مختصری از این آیین‌ها می‌پردازیم:

آیین میترائیسم

نقش برجسته طاق بستان: تاجگذاری اردشیر سوم
ایزد مهر با شعاع نور در پشت سر وی؛ سنگ‌نگاره‌ تاق بستان

در دوره‌ای، انسان از تاریکی و سرما به وحشت می‌افتاد و با بارقه‌های کمرنگ خورشید که از پس کوه بالا می‌آمد، نوید نور و گرما و یافتن غذا می‌یافت؛ همین، خورشید را برایش پرستیدنی می‌کرد. آیین میترائیسم یا مهرپرستی، یکی از ادیان ایرانی است که بر ستایش خورشید بنا شده و چنان در باورهای ایرانیان ریشه‌دار است که به اوستا و دین زرتشتی هم راه می‌یابد و تا امروز نیز ردپایش در باورهای مردم باقی مانده است.

میترا اسطوره‌ای است قدرتمند که از دل سنگ زاده شده است و نگاهبان وفاداری و پیمان، نور و خانه و سرزمین است. این باور در میترائیسم وجود دارد که ایزد میترا با ارابه‌ی خورشید به آسمان رفته است و روزی برای اصلاح جهان بازمی‌گردد.

در دوره‌ی اشکانیان، دین میترائیسم از مرزهای ایران فرا رفت و تا اروپا رسید. هنوز بقایای مهرابه‌هایی که محل ستایش میترا بوده‌اند، در اروپا دیده می‌شود. امروزه‌ شباهت‌های زیادی بین آیین‌های مسیحیان و میترائیسم دیده می‌شود؛ مثلاً هر دو نشانه‌های مشترکی مانند صلیب و شاخه‌ی کاج و ناقوس دارند.

نیایش آناهیتا (ناهید)

معبد آناهیتا در بیشابور
معبد آناهیتا در بیشابور

نیایش آناهیتا رسوم باستانی ایرانیان است. آب جزو عناصر طبیعی در دین های ایرانی است که ایرانیان آن را بسیار پاس می‌داشتند. آناهیتا ایزدبانوی آب‌ها و موکل بر تمام آب‌های زمین است. در سرودهای نیایشی اوستا نیز از این ایزدبانو به‌نیکی یاد شده است. آناهیتا افزونی‌بخش دارایی، خانه، قبیله، جان، گیتی، کشور و سرزمین است و در بند ششم «آبان‌یشت»، اهورا مزدا تأکید می‌کند که ناهید را برای گسترش سرزمین، قبیله، نگهداری و نگهبانی آفریده ‌است.

از زمان هخامنشیان، معبدهایی برای ستایش آناهیتا ساخته شد، مانند معبد آناهیتا در بیشاپور و کنگاور. مردم در کنار مزارع به ستایش ایزد آب می‌پرداختند و از او می‌خواستند تا باران را بر کشتزارهایشان فرود آرد.

آیین زرتشت

کتاب اوستا
کتاب اوستا

در دورانی که آریایی‌های ایران از چوپانی و کوچ‌نشینی به روستا‌نشینی روی آوردند، شخصی به‌نام زرتشت به‌عنوان سُراینده‌ی اشعار دینی شهرت یافت. زرتشت تلاش کرد تا در باورهای مردم تغییر ایجاد کند و آن‌ها را به پرستش خدای یگانه دعوت نماید. او مخالف قربانی‌کردن حیوانات بود و این کار را باعث فقر بیشتر مردم چوپان می‌دانست.

در دین زرتشت یا مَزدَیَسنا، که یکی از ادیان ایرانی است، اهورامزدا خدای بزرگ جهان و سرچشمه‌ی همه‌ی نیکی‌هاست. او با اهریمن که نماد زشتی و زشت‌کرداری است در جنگ دائم به سر می‌برد. زرتشت بر این اندیشه بود: «در جهان راه یکی است و آن راه، راه راستی است.» این پیامبر ایرانی، پیروانش را به اندیشه نیک، گفتار نیک و کردار نیک فرا می‌خواند.

«گاتاها» که به نام «گاهان» و «گات‌ها» نیز شناخته می‌شوند، سروده‌های پیامبرِ آیین زرتشت هستند. این سروده‌ها، حاوی آموزه‌ها و پیام‌های او هستند و اساس دین مزدیسنا را تشکیل می‌دهند. دیگر کتاب زرتشتیان «اوستا» است و به مجموعه‌ای از کهن‌ترین نوشته‌ها و سروده‌های آنان اطلاق می‌گردد. بخشی از اوستا به سروده‌های خود زرتشت اختصاص دارد.

آیین مزدک

سرنوشت پیروان آئین مزدک
سرنوشت پیروان آئین مزدک

آیین مزدک یا مزدکیه یکی دیگر از ادیان ایرانی ا‌ست. «مزدک بامدادان» بیشتر یک کنشگر و مصلح اجتماعی بود تا پیامبر. خود او نیز هیچ‌گاه ادعای پیامبری نکرد. آیین مزدک، از دین مانی الهام گرفته شده بود. پیش از او موبدی به نام «بوندس» دینی برپایه‌ی دین مانی بنا کرد و مزدک نیز ادامه‌دهنده‌ی راه او بود.

قباد، پادشاه وقت ساسانی، که از نیروی موبدان و اشراف در هراس بود و می‌خواست قدرت به دستان پادشاه بازگردد، با مزدک همراهی کرد. به این ترتیب، دین مزدک به‌سرعت گسترش یافت؛ حتی تا شبه‌جزیره‌ی عربستان نیز رسید.

در آن دوره، به‌دلیل خشکسالی، توده‌ی مردم که فقیر و ناراضی بودند، به خیزش مزدک پیوستند. مزدک آموزش می‌داد که خدا برای همه‌ی مردم خوراکی‌هایی را به زمین فرستاده است که باید به‌مساوات تقسیم شوند، اما انسان‌ها از این شیوه‌ی الهی سر پیچیده و بر هم نامهربان شده‌اند. به این ترتیب، آیین مزدک، تلاشی در جهت اصلاح جامعه‌ی طبقاتی و برچیدن اشرافی‌گری بود.

قباد در اواخر سلطنت خود از مزدک روی گرداند و حمایت از او را متوقف کرد. همین امر باعث شد تا جانشین او، خسرو اول، مزدک و تعداد بسیاری از پیروانش را بکشد. با مرگ مزدک، آیین مزدکی از بین نرفت و الهام‌بخش جنبش‌های اجتماعی بعد از خود شد. یکی از آن‌ها، جنبش خرمدینان به‌رهبری بابک خرمدین بود.

آیین زروان

موجودی با سر شیر و بدن پوشیده از مارها
موجودی با سر شیر و بدن پوشیده از مارها

زروان به‌معنی زمان و نام یکی از ایزدان دین های ایرانی باستانی است. برخی معتقدند که آیین زروانی از اواخر دوره‌ی هخامنشیان ایجاد شده و از دین زرتشت سرچشمه گرفته است؛ اما مطالعاتی هم نشان می‌دهد که آیین زروانی از زمان مادها وجود داشته است و مُغ‌ها باورهای خود را به دین زرتشت نیز منتقل کرده‌اند.

دوره‌ی ساسانیان اوج رونق دین زروانی بود و تمام اسناد بازمانده از این دین متعلق به آن دوره‌ است. زروانیان یکتاپرست هستند. در این دین ایرانی باستانی، زمان اصالت دارد و پیروان به خدای زروان یا زمان اعتقاد دارند.

در این آئین باستانی، از خدای زمان به نام خدای «زمانه‌ی بیکران» یاد می‌شود که آفریننده‌ی اهورامزدا و اهریمن است. خدای بیکران یعنی خدایی که از زمانی که هیچ آفریده‌ای نبوده حضور داشته و ازلی بوده است و همه‌چیز از او آغاز می‌شود، درحالی‌که خود خاستگاه و شروعی ندارد.

در روایت اساطیری زروان آمده است که او صاحب دو پسر می‌شود: یکی از جنس نور و نیکی به‌نام اهورامزدا، دیگری از جنس پلیدی و تاریکی، به‌نام اهریمن. این دو برادر دائم بر سر فرمانروایی جهان در جنگ هستند.

آیین مانوی

پیامبر آئین مانویت
پیامبر آئین مانویت

مانی فیلسوف، شاعر، نویسنده، پزشک و نگارگر ایرانی بود. او که از پدر و مادری ایرانی متولد شده بود، آیینی بنا نهاد که ترکیبی از ادیان مسیحی، زرتشتی، بودایی و گنوسی و پذیرای همه‌ی مردم از هر نژاد و طبقه‌ای بود.

مانی خود را پیامبری چون مسیح و بودا می‌دانست که دینی برای مردم آورده است. دین او این چنین از ادیان دیگر اثر گرفته بود:

  • باور به ظهور یک منجی از مسیحیت؛
  • باور به ثنویت یا دوخدایی از آیین زرتشتی؛
  • باور به تناسخ از دین بودا.

مبنای دین مانوی که یکی از دین های ایرانی است بر دوخدایی قرار دارد. مانی به خدای نور و مهربانی معتقد بود و باور داشت خدای ظلمت و تاریکی نیز وجود دارد. به‌عقیده‌ی مانی، انسان از همین دوگانه‌ی نور و تاریکی ساخته شده است و باید تلاش کند بُعد نورانی خود را پرورش دهد و از بخش تاریک وجودش بپرهیزد. پیروان دین مانی «دیناوران» خوانده می‌شوند.

مانی در نقاشی مهارت داشت و کتاب «ارژنگ» مجموعه‌ای از نقاشی‌های اوست. او در این نقاشی‌ها سعی کرده است ارکان دین خویش را با روشی ساده به رهروانش معرفی کند. به‌عقیده‌ی برخی از محققان، نقاشی‌های مانی سرآغاز نگارگری ایرانی است.

همچنین، مانی کتاب «شاپورگان» را در توضیح دینش نوشت و تقدیم به شاپور اول ساسانی کرد. شاپور او را در تبلیغ دینش آزاد گذاشته بود؛ ولی بعدها، موبدان زرتشت دست به قتل او و پیروانش زدند.

دین های ایرانی در دوره‌های تاریخی گوناگون

ادیان ایرانی در دوره‌های تاریخی متعددی که بر این سرزمین رفته، رشد و تکوین یافته‌اند. دین‌ها بر اساس الگوی فرهنگی و عقیده‌ای ایرانیان مسائل را تببین می‌کنند. دین‌ های ایرانی را یا اقوام ایرانی‌تبار ایجاد کرده‌اند یا در حوزه‌ی فرهنگی ایران بزرگ پدید آمده‌اند، چنان‌که ایرانیان در شکل‌گیری و پراکندگی دین‌های یهودی و مسیحی و اسلام نیز نقش داشته‌اند.

دین ‌های ایرانی در زمان آریائیان

از محتوای نوشته‌های اساطیری و کتاب اوستا و برخی سنگ‌نوشته‌ها معلوم می‌شود که آریایی‌های مهاجر به ایران، مانند اقوام هند و اروپایی خود، خدایان متعددی را می‌پرستیدند.

آریایی‌های کوچ‌نشین و شبان‌پیشه، خدایان خود را «بَغ» یعنی بخشنده، «اَهورا» یعنی سرور و «اَمشا» یعنی بی‌مرگ می‌خواندند. آن‌ها برای خشنودی خدای خود، حیوانات را قربانی می‌کردند و سرودها و نیایش‌هایی می‌خواندند. آریایی‌ها مانند شهرنشینان در عیلام و میان‌رودان و یونان، برای خدایان خود معبدهای باشکوه نمی‌ساختند و قدرت خدایانشان به مکانی خاص محدود نمی‌شد. آنها عناصر طبیعی مانند آب، خاک، آتش و باد را گرامی می‌داشتند.

آریائیان به مجموعه‌ای از «وجودهای نیکو» معتقد بودند. وجودهای نیکو، گنج‌های طبیعت را به انسان‌ها هدیه کرده بودند که مهم‌ترین آن‌ها، نور و باران بودند. آریائیان به مجموعه‌ای از «وجودهای بد» نیز معتقد بودند که با وجودهای نیکو مبارزه می‌کردند و سعی می‌نمودند مانع از رسیدن انسان‌ها به سعادت شوند. به‌طور‌کلی، با بررسی دین های ایرانی آن زمان درمی‌یابیم که در مقایسه با بابلیان و آشوریان، اعتقادهای آریاییان از آن‌ها انسان‌های اخلاق‌مدارتری می‌ساخت. ادیان ایرانی بیشتر بر همراهی تلاش و کردار انسان با صداقت و درستی تکیه می‌کردند.

ازجمله خدایانی که در دوران کوچ‌نشینی و گاه در دوره‌ی کشاورزی و روستانشینی در میان مردمان ایرانی نیایش شده‌اند، می‌توان به نمونه‌های زیر اشاره کرد:

  1. میترا، خداوند پیمان و خورشید و نظم و عدالت؛
  2. بهرام یا وَرَهرام، خدای مغلوب‌کننده‌ی دیوان و پیروزی‌بخش جنگجویان؛
  3. آناهیتا، ایزدبانوی آب؛
  4. تیشتر یا تیر، خدای باران؛
  5. زُروان، خدای زمان.

بیشتر خدایان آریایی خاستگاه طبیعی داشتند و پرستش آن‌ها با دگرگونی‌های طبیعت، مثل تغییر شب و روز یا فصل‌ها رابطه‌ی مستقیم داشت. چنین شد که گاه‌شماری برای جشن‌ها و ستایش‌ خدایان پدید آمد. برخی از این جشن‌ها که از ادیان ایرانی برخاسته است تا به امروز دوام آورده و پایا شده‌اند. از معروف‌ترین این جشن‌ها می‌توان جشن نوروز و جشن مهرگان را نام برد. جشن نوروز، جشن پایان زمستان و دمیدن جان بهار بر تن طبیعت است و جشن مهرگان، در پاییز و به پاسداشت میترا، خداوند رمه‌ها و دشت‌ها و خورشید برگزار می‌شود.

آداب رسوم ایرانی هفت سین نوروز
آیین نوروزی

دین مادها

مادها از قبایل آریایی بودند که در بخش‌های غربی و مرکزی ایران ساکن شدند. دین ماد باستان، نوعی دین مزدایی ابتدایی بود. مادها، هر مزداپرست را «مَزُدَیزنَه» (mazodayazna) می‌خواندند.

روحانیان ماد را «مُغ» می‌گفتند. مغ‌ها در حکومت و کشورداری جایگاه ویژه‌ای داشتند. آیین مادها «زروانی» و درون‌مایه‌ی دین آن‌ها، توجه به زمان بود. در آیین مادها، خدای زمان بالاترین جایگاه را داشت و مانند بسیاری از دین های ایرانی باستانی، خواندن سرودها و نیایش‌های دینی و قربانی‌کردن حیوانات رایج بود.

مغ‌ها پس از آنکه به‌تدریج دین زرتشتی را قبول کردند، تبدیل به روحانیان زرتشت شدند. آن‌ها باورهای پیشین خود را با آموزه‌های زرتشت درآمیختند.

دین هخامنشیان

بنا بر یافته‌ی محققان، به‌احتمال زیاد، «زردهشت» یا «زرتشت» در اواخر عهد هخامنشیان می‌زیسته است. او که پیامبر دین زرتشت بود، تلاش کرد تا تغییراتی در باورهای مردم ایجاد کند و آنها را به پرستش خدای یگانه دعوت نماید.

در دین زرتشت، که یکی از مهم‌ترین دین ‌های ایرانی است، اهورامزدا خدای بزرگ جهان و سرچشمه‌ی همه‌ی نیکی‌هاست و با اهریمن که نماد زشتی و زشت‌کرداری است در جنگ دائم به سر می‌برد.

درباره‌ی دین هخامنشیان در بین محققان اختلاف نظر وجود دارد. متخصصان این حوزه را می‌توان به سه گروه تقسیم کرد:

گروه اول، کسانی مانند گیرشمن و عبدالحسین زرین‌کوب هستند که با فرض زرتشتی‌بودن هخامنشیان مخالف‌اند. این افراد باورهای هخامنشیان را بر اساس آیین کهن آریایی‌ها می‌دانند که در آن نوآفرینی‌هایی رخ داده است.

زرین‌کوب در کتاب «تاریخ مردم ایران، قبل از اسلام» می‌نویسد: «در دوران هخامنشی، نه مغان دین زرتشتی داشتند و نه خانواده‌ی سلطنتی. با توجه به نقشی که مغان در اجرای مراسم مذهبی پارسی‌ها داشتند و با درنظر‌گرفتن این نکته که آیین خاندان هخامنشی ممکن نیست با عقاید طبقات عامه‌ی طوایف پارسی مغایرت واقعی داشته‌باشد، پیداست که در آن ادوار، هنوز دین زرتشتی در بین پارسی‌ها نفوذ نداشته‌ است.»

گروه دوم، محققانی چون مری بویس (Mary Boyce) هستند که به زرتشتی‌بودن هخامنشیان باور داشته‌اند. این گروه معتقدند هخامنشیان از همان ابتدا که به حکومت رسیدند اعتقاداتی برپایه‌ی دین زرتشت داشتند.

گروه سوم، دانشمندانی چون محمد داندامایف (Muhammad Dandamayev) هستند که معتقدند پادشاهان آغازین هخامنشیان زرتشتی نبودند و از زمان داریوش، پادشاهان هخامنشی به آیین زرتشتی گرویدند.

با وجود اختلاف در آیین پرستش هخامنشیان، همه اتفاق‌نظر دارند که آن‌ها رسم رواداری و تساهل را با پیروان ادیان پیش می‌گرفتند. در قلمروی پهناور امپراتوری پارس، اقوام با فرهنگ‌ها و اعتقادات مختلف خویش زندگی می‌کردند و هیچ زورمندی آن‌ها را از پرستش خدای باورشان باز نمی‌داشت.

در منشور کوروش آمده است که وقتی بابِل را بدون خونریزی فتح کرد، به ستایش «مردوک»، خداوند بابلی‌ها پرداخت؛ درحالی‌که در آن دوران رسم بر این بود که پادشاهان بعد از تصرف سرزمینی، مردمان آن را می‌کشتند، معابدشان را غارت و به خدایانشان اهانت می‌کردند.

او همچنین اسیران یهودی بابل را آزاد کرد تا به اورشلیم بازگردند و معبدشان را بازسازی کنند. کورش بزرگ در تمامی متون یهودی مورد‌احترام قرار گرفته ‌است. با حمله‌ی کورش به بابل، رابطه‌ی خاصی بین او و یهودیان شکل گرفت تا جایی که یهودیان او را «ماشیح» یعنی نجات‌دهنده‌ی خود خواندند. کتاب مقدس ذکر می‌کند که دستور کورش برای بازسازی معبد فصل جدیدی در زندگی یهودیان ایجاد کرد.

دین های ایرانی در زمان سلوکیان و اشکانیان

اسکندر مقدونی و جانشینانش، سلوکیان، پس از فتح ایران تلاش کردند تا فرهنگ و باورهای خود را در این سرزمین گسترش دهند؛ اما ایرانی‌ها در آن دوره بر ادیان ایرانی، باورها و سنت‌های بومی خویش پای فشردند. چنین شد که فرهنگ هلنی‌ها در این آب و خاک نفوذ چندانی جز در زمینه‌ی هنر نیافت.

اشکانیان‌ از ضعف سلوکی‌ها در ایران استفاده کردند و توانستند حکومت اشکانیان را بنیان بگذارند. آن‌ها قومی پارتی و از سکاهای شرقی بودند که پیش از ورود به ایران، دینی ابتدایی داشتند و به پرستش عناصر طبیعی، مانند خورشید، ماه، ستارگان و همچنین ستایش نیاکان می‌پرداختند.

اشـکانیان در دورهای وارد ایران شدند که دوره‌ی بـروز ادیـان ایرانی و مذاهـب الهـی و فلسـفی متعـدد بـود. آیین‌هایی هم از هند به ایران سرایت کرده بود و تنوع دینی زیادی دیده می‌شد. دودمان اشکانیان، مانند هخامنشیان با پیروان همه‌ی ادیان سازگاری داشتند.

یهودیان که در دوره‌ی سلوکی آزار دیده بودند، احترام خود را بازیافتند. آیین بودایی هم وارد ایران شد و در سرزمین‌های شرقی امپراتوری پارت تبلیغ گردید. در این زمان بود که یکی از شاهزادگان پارت، برای نخستین بار کتاب‌های بودایی را به زبان چینی ترجمه کرد. در عهد اشکانیان، ستایش ایزد مهر و میترا به روم و آسیای صغیر راه یافت و در اروپا، به دینی مستقل تبدیل شد.

دین رسمی در حکومت اشکانیان وجود نداشت و مغ‌ها و روحانیان زرتشتی نفوذی در دربار اشکانیان نداشتند؛ همین امر موجب تنفر و دشمنی آن‌ها با اشکانیان بود و آن‌ها انزوا گزیدند. البته از اواسط دوره‌ی اشکانیان، پادشاهان به کیش زرتشتی گرایش یافتند و برخی از آن‌ها آتشدانی را بر سکه‌های خود نقش کردند. یکی از پادشاهان اشکانی به‌نام «بلاش‌ یکم» دستور داد تا متن‌های اوستا جمع‌آوری شود.

ادیان ایرانی در عهد ساسانیان

دودمان ساسانیان، نقطه‌ی عطفی برای دین زرتشت به شمار می‌آید. در این دوره حکومت دینی جان گرفت. پادشاهان و روحانیان از یکدیگر پشتیبانی می‌کردند و دین و سیاست به هم گره خوردند.

مهم‌ترین مقام را موبد داشت و پس از او، روحانیان دیگر به‌ترتیب کارهایی مثل دادرسی، اداره‌ی آتشکده‌ها، آموزش دین و برپایی آیین‌های دینی را برعهده داشتند. پادشاه در اداره‌ی کشور و تصمیم‌گیری‌های مهم با موبدان مشورت می‌کرد.

در آغاز حکومت ساسانیان، پیروان دیگر ادیان نیز به آسودگی می‌زیستند. چنان‌که در زمان شاپور اول، مانی آیینی نو بنا نهاد و بر شاپور عرضه کرد. شاپور بر دین زرتشتی ماند؛ اما سنگی پیش پای مانویان در نکوهش دین‌شان نینداخت.

با قدرت‌گرفتن موبدان زرتشتی، عمر زندگی راحت پیروان ادیان دیگر به‌ویژه مانویان و مسیحیان ایران به سر آمد. تاجایی‌که در دوره‌ی بهرام یکم، مانی دستگیر و اعدام شد. پیروانش نیز تعقیب و شکنجه می‌شدند و چنین شد که بسیاری از آنان از امپراتوری ساسانیان گریختند.

مزدک نیز تلاش کرد تا تغییراتی در جهت بهبود اوضاع سیاسی و اجتماعی به وجود آورد؛ ولی او نیز سرنوشتی همانند مانی یافت و کشته شد.

در دوره‌ی ساسانیان آتشکده‌های بسیاری ساخته شد. آتشکده‌های «آذربُرزین مهر» در خراسان و «آذرگُشنَسب» در آذربایجان از یادگارهای آن دوره هستند.

دین‌ های ایرانی پس از حمله‌ی عرب‌ها

پس از آنکه از جانب خدا به حضرت محمد(ص) وحی رسید تا مردم را به پرستش خدای یگانه دعوت کند. او در مکه پیامبر دین اسلام شد و به‌دستور خدا، سه سال پنهانی مردم را به دین اسلام دعوت کرد. سپس، در ملا عام مردم را دعوت نمود.

بعد از مرگ پیامبر اسلام، جانشینانش که خلیفه نامیده می‌شدند، به کشورگشایی روی آوردند و خیلی زود، لشگر عرب‌ها با ساز و برگی بدوی، مرزها را درنوردید و امپراتوری اسلامی را بنا نهادند.

ایران یکی از کشورهایی بود که لشگر اسلام آن را فتح کرد. با شکست سرداران ایرانی، کار دودمان ساسانیان و اقتدار آیین زرتشت در ایران پایان یافت.

هنگامی که اسلام پا به عرصه‌ی وجود گذاشت، دو قدرت نیرومند در جهان حکم می‌راندند: رومیان و ایرانیان. ساسانیان از عرب هایی که پیام‌آور اسلام بودند، شکست خوردند. با فتح ایران به‌دست عرب‌ها، آتشکده‌ها سرد شدند و بخت از موبدان زرتشتی روی بگرداند. فاتحان عرب در این سرزمین پهناور به گسترش دین اسلام همت گماشتند. اسلام به‌تدریج و طی چند قرن در ایران پا گرفت. یکی از دلایل پذیرش اسلام، گریز از پرداخت مالیات‌های سنگین بود.

دین در ایران پس از اسلام: حرم امام رضا در مشهد

پس از هجوم عرب‌ها، زرتشتیان ایران به سه گروه تقسیم شدند:

  1. آن‌هایی که به اسلام گرویدند؛
  2. آن‌هایی که تمایل به دین اسلام نداشتند و ناچار به هند مهاجرت نمودند؛
  3. آن‌هایی که در وطن خود باقی ماندند، دینشان را حفظ کردند و به‌ناچار مالیات اضافه‌ای موسوم به «جزیه» پرداخت کردند.

بعدها، ظلم و ستم خلفا باعث قیام‌هایی در ایران شد. یکی از افرادی که با گرایش ضدعربی قیام کرد، بابک خرمدین بود. طرفداران بابک، پیرو آیین مزدک بودند.

پس از اسلام، دین زرتشت محبوب‌ترین و مهم‌ترین آیین در میان دین های ایرانی بوده است. قرن‌هاست اسلام به‌عنوان دین رسمی ایرانیان معرفی شده است؛ اما آیین زرتشت هنوز فراموش نشده و هنوز هم معتقدانی در ایران دارد که به دلیل یکتاپرستی قانونی محسوب می‌شود.

امروز، اسلام یکی از پرطرفدارترین دین‌های جهان است. اکثریت مسلمانان جهان سنی‌مذهب هستند و شیعیان گروه اندکی را تشکیل می‌دهند. در سده‌های نخستین ورود اسلام به ایران، مذهب اغلب مردم تسنن بود؛ اما بعدها اغلب مردم شیعه شدند.

ادیان ایرانی در دوره‌های حکومتی های پس از اسلام

«آمدند و کندند و سوختند و کشتند و بردند و رفتند.» محمد جوینی در این چند کلمه آنچه را مغول‌ها بر خاک ایران روا داشتند توصیف کرده است. تأثیر وحشی‌گری مغول‌ها چنین بود که ایرانیان تا دهه‌ها سر در گریبان سکوت فرو بردند؛ از همین دوره صوفی‌گری و عزلت‌نشینی باب شد.

مغول‌ها دین ابتدایی «شمن» را داشتند و نسبت به دین مردمان تحت حکومتشان تساهل به خرج می‌دادند. موضوع مورد‌توجه آن‌ها، کشورگشایی و پاسبانی از گستره‌ی تحت‌حکومت‌شان بود و چندان به دین توجه نداشتند. چنگیزخان خود تا آخر عمر بر همان دین شمنی بود. جانشینان چنگیز هم رویه‌ای ثابت نداشتند. گاه مسلمانان نزد حاکم مغولان عزیز بودند و گاه مسیحیان یا بوداییان عرصه‌ی عرض‌اندام می‌یافتند.

مثلاً هلاکو به آیین بودایی گرایش یافت. احمد تگودار مسلمان شد و به مسلمانان میدان داد. بعد از او، ارغون بودایی بود و به مسلمانان سخت گرفت. در آن دوره، آیین بودایی و مسیحیت در ایران پیروان بیشتر یافت.

با گذشت زمان، وقتی مغولان بعد از چند دهه، از تاختن و ویران‌کردن بازنشستند، با مشکل مملکت‌داری و اقتصاد رو‌به‌رو شدند و موجودیت خود را در خطر دیدند. همین امر باعث شد غازان‌خان ایلخان، رویکرد مناسبی در رابطه با ایرانیان اتخاذ کند. او دین اسلام را پذیرفت تا رابطه‌اش با ایرانیان را بهبود بخشد.

او به امیران خود گفته است: «من جانب تازیک [ایرانی] روا نمی‌دارم. اگر مصلحت است تا همه را غارت کنیم، بر این کار از من قادرتر کسی نیست. به‌اتفاق به غارتیم [همگی غارت‌گریم]؛ لیکن اگر مِن‌بعد، تغار و آش توقع دارید و التماس نمایید، با شما خطاب عنیف کنم؛ و باید که شما اندیشه کنید [بترسید] که چون بر رعایا زیادتی کنید و گاو و تخم ایشان و غله‌ها بخورانید، من‌بعد چه خواهید کرد.»

از غازان‌خان به‌بعد، ایلخانان به اسلام روی آوردند و شیعیان نیز به دربار راه یافتند؛ تاجایی‌که سلطان خدابنده شیعه شد و در زمان تیموریان به نام ائمه سکه ضرب کردند.

تشیع، مذهب رسمی صفویان

صفویان که از نوادگان شیخ صفی‌الدین اردبیلی بودند، به مذهب شیعه‌ی جعفری دوازده‌امامی گرایش داشتند. آن‌ها که پس از مدت‌ها چندپارِگی حکومتی توانسته بودند حکومتی یکپارچه در ایران به وجود آورند، مذهب شیعه را نیز به‌عنوان مذهب رسمی کشور ایران اعلام نمودند و بر شیعه‌شدن مردم سخت گرفتند. چنانچه مردمی در برابر شیعه‌شدن مقاومت می‌کردند، پاسخ‌شان قداره و شمشیر قزلباش‌های صفویه بود.

پیش‌تر، اغلب مردم ایران سنی‌مذهب بودند؛ با روی‌کار‌آمدن صفویان، تنها ساکنان بخش‌های مرزی ایران سنی ماندند. پادشاهان صفوی مجتهد را نایب امام زمان و مسلط بر جان و مال مردم می‌دانستند.

روحانیت در زمان صفویه اهمیت زیادی پیدا کرد؛ به‌طوری که از آن دوره به‌بعد، روحانیان در سیاست و دیگر امور کشور دخالت می‌کردند و همه‌چیز باید موردتأییدشان قرار می‌گرفت. در زمان شاه عباس اول، فرمان‌های سلطنتی باید به تأیید روحانیان می‌رسیدند و توسط آن‌ها بررسی می‌شد. در این دوره، گرایش به آموزش دینی زیاد شد و مدارس دینی رشد یافتند.

در زمان صفویه، زرتشتیان دوباره مجبور شدند مالیات‌های ویژه‌ای بپردازند؛ زیرا به دین اسلام نگرویده بودند. افزون بر این، برخی از مالیات‌ها که روی فعالیت‌های تجاری آنان قرار داده شده بود، به‌مراتب بیشتر از مالیات‌هایی بود که مسلمانان پرداخت می‌کردند.

ازآنجاکه رهبران دینی ایران در دوره‌ی پس از اسلام از یهودیان و سایر ادیان به‌خوبی یاد نمی‌کردند، در داخل کشور، با یهودیان و زرتشتیان رفتار عادلانه‌ای نمی‌شد، اما مسیحیان در سایه‌ی عنایت پادشاه بودند؛ چراکه آیه‌های قرآن به همزیستی با آنان رأی داده است. در طی دوره‌ی شاه عباس اول، تعداد زیادی از مسیحیان به ایران مهاجرت نمودند.

دین های ایرانی در دوره‌ی افشاریه و پس از آن

نادر شاه حکمرانی ملکی را به ارث برد که در آن، سیاست با دین آمیخته بود. او سعی می‌کرد که با احترام‌گذاشتن به تشیع و زیارتگاه مقدس امام هشتم، امام‌رضا(ع)، دل‌های مردم را به دست آورد. البته او سعی می‌کرد دست روحانیان شیعه را از دربار کوتاه کند؛ یکی از دلایل او برای این کار تثبیت رابطه‌اش با عثمانی سنی‌نشین بود.

در دوره‌ی افشاریان، کاشان برای ایرانیان یهودی و روحانیان ایشان مبدل به اورشلیمی کوچک شده بود. در زمان نادر، تجارت نیز موجب شکوفایی شهر گشته و ثروت بسیاری در آنجا پدید آمده بود. کریمخان، سرسلسله‌ی زندیه، آزادی بیشتری به غیرمسلمانان می‌داد. او به دین احترام می‌گذاشت؛ اما به روحانیان مسلمان اجازه نمی‌داد که به‌طور جدی در سیاست مشارکت جویند.

جامعه‌ی ایرانی تحت حکومت سلسله قاجاریه بیشتر به دین توجه می‌کرد؛ اخلاق خانواده، تجارت و تعامل‌های اجتماعی، همگی مبتنی بر اسلام بودند. پادشاهان قاجاریه بیش از هر دوره‌ی دیگری از تاریخ ایران، به شهادت امام‌حسین(ع) و مراسم یادبود وی توجه داشتند. «تکیه‌ی دولت» که در زمان ناصرالدین شاه ساخته شده، از یادگارهای این دوره است.

در همین عهد قارجاریه بود که خرافات نیز در شعایر دینی، به‌خصوص آیین‌های عزاداری شهادت امام‌حسین و یارانش، بین عوام نشر یافت. سنت‌های غلطی مانند شمع‌آجین‌کردن و قفل‌زدن بر بدن در این دوران رایج شد که با دستورات دینی مبنی بر مراقبت از سلامت بدن در تضاد بود. جعفر تهرانی در کتاب «تهران قدیم» به گوشه‌ای از این انحرافات در آیین عزاداری پرداخته است.

در دوره‌ی قاجاریه، زرتشتیان و مسیحیان تحت فشار چندان زیادی از سوی دولت نبودند؛ اما با یهودیان رفتار مشابهی نمی‌شد. آن‌ها را مجبور به پرداخت مالیات‌های بیشتر و بیشتر می‌کردند.

جایگاه کنونی دین ‌های ایرانی

با بررسی تاریخ ایران، به‌راحتی می‌توان نتیجه گرفت که دین در ایران همواره نقش کلیدی داشته است. گرایش‌های مردم و نیز نظام حکومتی دولت‌ها در دوره‌های مختلف تاریخی و تمامی جنبه‌های زندگی ایرانیان تحت‌تأثیر مستقیم یا غیرمستقیم دین‌ های ایرانی بوده است. با معاشرت چند‌دقیقه‌ای با مردم و مصاحبت با آنان درمورد هر موضوعی و مشاهده‌ی ایشان در حین انجام کارهای روزمره‌شان، قطعاً می‌توان این واقعیت محض را متوجه شد.

در ایران اکثریت مردم به دین اسلام و بقیه‌ی آن‌ها به سایر ادیان به‌رسمیت‌شناخته‌شده مانند مسیحیت و یهودیت و زرتشت باور دارند. در میان مسلمانان ایران، اکثریت باورمندان به این دین، اعتقاد به مذهب تشیع دارند و بقیه اهل تسنن هستند.

برای مطالعه بیشتر:

پرسش‌های متداول درباره ادیان ایرانی

برای پیدا کردن پاسخ سایر سوال‌هایتان می‌توانید با ما از طریق بخش دیدگاه‌های همین پست در ارتباط باشید. ما در اسرع وقت به سوال‌های شما پاسخ خواهیم داد.

سیر تحول و دگردیسی دین های ایرانی چگونه بوده است؟

خدایان ایرانیان باستان خاستگاهی طبیعی داشتند، تااینکه دین زرتشت در ایران ظهور کرد. البته در زمان ظهور دین‌های مسیحی و یهودی نیز عده‌ای از ایرانیان به این دین‌های الهی گرویدند.

پیوند و ارتباط دین های ایرانی با هویت مردم ایران چگونه بوده است؟

دین، چه پیش از اسلام و چه پس از ورود اسلام به ایران، تا امروز عاملی هویت‌بخش و وحدت‌آفرین برای ایرانیان بوده است. در ایران باستان، افراد در مهم‌ترین وقایع زندگانی خویش، مانند تولد و ازدواج و مرگ، مراسم مذهبی خاصی برگزار می‌کردند. سپاهیان نیز تفکرات دینی خود را در میدان جنگ اجرا می‌کردند. بعضی از جشن‌های سنتی ایران، ریشه در ادیان ایرانی کهن دارند، مانند جشن نوروز و جشن مهرگان.

دین مردم ایران باستان چه بوده است؟

دین های ایرانی در زمان باستان، بیشتر حول ستایش عناصر طبیعی و نیز زمان بوده است. پس از زرتشت، اغلب ادیان ایرانی به‌ ترویج مفاهیم الهی و عرفانی می‌پرداختند.

آیین های سنتی ایران و دین های ایرانی چه ارتباطی باهم دارند؟

ازآنجاکه جشن‌ها و آیین‌ها از مظاهر هر تمدنی هستند، آیین‌های ایرانی نیز نمود فرهنگ ایرانی بوده‌ و هستند. نحوه‌ی برگزاری این جشن‌ها و فلسفه‌‌ی آن‌ها، جلوه‌گاه اعتقادات و باورها و فرهنگ مردمان سرزمین ماست.

اشتراک گذاری
دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

قبلی
رپورتاژ آگهی گردشگری برای گزارش خبر تورهای انجام شده
بعدی
معرفی ذخیره گاه زیست کره کپه داغ ایران ثبت یونسکو
شاید این‌ها را هم بپسندید
مسابقه ایران شناسی ماهانه دستی بر ایران