تخت جمشید یکی از شناختهشدهترین و باشکوهترین بناهای جهان باستان است؛ ازاینرو، بازدید از آن میتواند نقطهی عطفی در زندگی هر ایرانی باشد. این مجموعه آثار باستانی در مرودشت، حدود ۷۵ کیلومتری شمال شیراز قرار گرفته است. این بنا یکی از مراکز دودمانی در دوران هخامنشیان بوده است. یونسکو این تجلی خیرهکننده از معماری هخامنشیان را در سال ۱۹۷۹ میلادی (۱۳۵۸ خورشیدی) در فهرست آثار ایران در یونسکو به ثبت رسانده است.
در حدود سال ۵۱۸ پیش از میلاد، اولین بار داریوش کبیر نیت کرد در قلب سرزمینِ پارسه بارگاهی بسازد. او برای این کار دامنهی کوه رحمت (مهر یا میترا) را برگزید؛ این کوه احترام و تقدس خاصی در میان ایرانیان داشت. در گذشته، مهریان کوه را محل زایش مهر (خورشید) میدانستند. روی دیوارها و جانپناه پلههای تخت جمشید نیز بارها تصویر کوه تکرار شده است.
در اولین گام برای ساخت مجموعهی تخت جمشید سکوی عظیمی به ارتفاع 15 متر و مساحت حدود 125هزار متر مربع ساخته شد. برای بالاآوردن ارتفاع سکو از لاشهی سنگهای غولپیکر استفاده شد. پس از مرگ داریوش کبیر، جانشینانش، خشایارشا و اردشیر یکم، کار ساختوساز در این مجموعه را ادامه دادند. مجموعهی تخت جمشید از کاخهای مناسبتی، کاخهای مسکونی موقت، خزانهداری و مجموعهای از دژها تشکیل شده است. تخت جمشید از مهمترین جاهای دیدنی شیراز محسوب میشود. در ادامه دربارهی آن بیشتر خواهید خواند.
نقشه تخت جمشید و نحوهی ادارهی آن
در بالا نقشه تخت جمشید به نمایش گذاشته شده است. در این نقشه، محل کلیه کاخها و سایر بناهای این سایت جهانی جانمایی شده است.
برای اداره تخت جمشید، هیئتی از افراد معتمد بهعنوان ادارهکنندهی تخت جمشید انتخاب شدهاند. این افراد شامل اشخاص حقوقی نظیر استاندار فارس، رئیس و معاون وزارت میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری، نمایندهی ارسنجان و پاسارگاد و مرودشت، فرماندار مرودشت، رئیس بانک اطلاعات جهانی تخت جمشید، شهردار مرودشت و برخی دیگر از افراد مطمئن هستند.
آنچه در این مطلب گفته شد، قطرهای است از دریا. ضروری است که در اولین فرصت، شکوه واقعی تخت جمشید را از نزدیک احساس کنید و از سایر جاذبههای گردشگری شیراز دیدن کنید. مطمئناً تجربیات شما از بازدید این میراث جهانی بشر، بهیادماندنی خواهد بود.
ریشه نام تخت جمشید
همانطور که از نام تخت جمشید برمیآید، بنای آن برای یکی از پادشاهان اسطورهای ایران به نام جمشید ساخته شده است. به همین دلیل، در فارسی معاصر آن را به نام تخت جمشید میخوانند که معنای دقیق آن قصر شاهی جمشید است. البته، این بنا به نامهای دیگری نیز شناخته میشود. برای مثال، یکی از جهانگردان فرانسوی در چندین مرتبه سفر به ایران در دورهی صفوی، بنای مزبور را چهل منار نامیده است.
این بنا پیشتر متعلق به ایالت پارس بوده است. به همین دلیل، در زمان ساخت عنوان «پارسَه» بهمعنای شهر پارسیان نام گرفته بود. یونانیان قدیم نیز به آن پرسپولیس میگفتند که طبق زبان یونانی، معنای «پارسه شهر» میدهد.
در دورهی ساسانیان، بنای مزبور به نام سد ستون (صد ستون) شناخته میشد. این موضوع را از سنگنوشتههای شاهپور سکانشاه درمییابیم که متعلق به دورهی ساسانی است.
در شاهنامهی فردوسی نیز از جمشید سخن به میان آمده و اورنگ یا تخت شاهی او بهزیبایی توصیف شده است. طبق این توصیف، تخت شاهی او را صدها دیو به دوش میکشیدند.
گفتنی است بنای تخت جمشید کتیبهای دارد که نام پارسه با خط میخی روی آن حک شده است. بااینحال، پس از حملهی اسکندر و بعدها با هجوم اعراب و کمرنگشدن نام هخامنشیان، مردمان تصور میکردند که بنای مزبور همان اورنگ جمشیدی است که فردوسی بدان اشاره کرده بود. به همین دلیل، آن را تخت جمشید نامیدند. این بدان جهت بود که آنها قادر به خواندن خط میخی روی کتیبه نبودند. بعدها، باستانشناسان با ترجمهی این خط به نام اصلی آن یعنی پارسه پی بردند.
در دورهی اسلامی نیز ایرانیان برای این بنای تاریخی احترام قائل بودند و به آن چهلمنار و هزارستون میگفتند. مردمان این دوره چهلمنار را به سلیمان نبی و جمشید نسبت میدادند.
از طرفی، این بنا در زبان غربی بهصورت پِرسِه پِلیس شهرت داشت. این نام که شکل شاعرانهی آن پرسپتولیس (perseptolis) بود، لقبی برای الههی خرد، صنعت و جنگ یعنی آتنه محسوب میشد. معنای واژه نیز «ویرانکنندهی شهرها» بود. این لقب را شاعر یونانی قرن پنجم پیش از میلاد، به نام آشیل، برای شهر پارسیان برگزیده بود.
تاریخچه تخت جمشید
یافتههای باستانشناسی حاکی از آناند که قدیمیترین قسمت تخت جمشید در ۵۱۸ پیش از میلاد ساخته شده است. هماکنون در سال ۱۴۰۳ خورشیدی، با بررسی منابع تاریخی متعدد متوجه میشویم زمان آغاز ساخت این بنا حدود ۲۵ قرن پیش، در زمان داریوش بزرگ بوده است. او بنای پارسه را در دامنهی کوه رحمت (میترا یا مهر) ساخت. سپس، جانشینانش با اندک تغییراتی عملیات ساخت بنا را ادامه دادند. او بهدلیل موقعیت مناسب دامنهی کوه رحمت نسبت به طلوع و غروب خورشید، وجود جلگههای سرسبز در اطراف آن و قرارگرفتن کوه در مسیر شاهی، آن را برای ساخت بنای مزبور مناسب میدانست.
جالب اینکه خشتنوشتههای به دستآمده از این بنا نشان میدهند که در ساخت آن، معماران، استادکاران، هنرمندان، کارگران، زنان و مردان بسیاری نقش داشتهاند. طبق روایتی، مدت زمان ساخت این مجموعهی عظیم ۱۲۰ سال بوده است.
البته، با حملهی اسکندر مقدونی به ایران در سال ۳۳۰ پیش از میلاد، مجموعه کاخهای بنای مزبور به آتش کشیده شدند. پس از آن واقعه، فقط مدخل اصلی تخت جمشید معروف به کاخ آپادانا سالم باقی ماند.
در دورهی پهلوی، بنای پارسه بسیار مورد توجه قرار گرفت و در سال ۱۳۰۹ خورشیدی، زیرنظر گروه باستانشناسی آمریکایی بازسازی شد. در این بازسازی و طی عملیات خاکبرداری، کتیبهای از خشایارشا را پیدا کردند که بهدنبال آن کاخ ملکه خشایارشا کشف شد.
بعدها در سال ۱۳۱۴ خورشیدی، بخشی از کتیبهها و بنای کاخها و ستونهای کاخ آپادانا نیز بازسازی شدند. این بازسازیها تا سال ۱۳۱۹ خورشیدی ادامه یافتند و در طی آنها، آثار و کتیبههای مختلفی کشف شدند که به موزه تخت جمشید و موزه ملی انتقال یافتند. تعدادی از آثار نیز از کشور خارج شدند و به موزهها و کتابخانههای اروپا و آمریکا منتقل گشتند.
درخور توجه است که دومین پادشاه پهلوی، محمدرضاشاه، جشنهای دوهزاروپانصدساله شاهنشاهی ایران را در کنار بنای پارسه برگزار کرد. این تاریخ از زمان شاهنشاهی کوروش بزرگ محاسبه میشود. پس از وقوع انقلاب ۱۳۵۷، برخی بنای مزبور را یادگار شاهان نامیدند و قصد تخریب آن را داشتند؛ اما مخالفت عدهای از مسئولان مانع از این کار شد. بدین ترتیب، این بنا با شکوه و عظمت بسیار تاکنون صلابت خود را حفظ کرده است.
تخت جمشید در اسناد
پس از خاموششدن فروغ امپراتوری ایرانی با حملهی اعراب، تا مدتها تاریخ ایران را غبار فراموشی فراگرفت. پیشینیان ما بهدرستی نمیدانستند که سازندهی تخت جمشید چه کسانی بودهاند؛ حتی برخی این بنا را ساختهی فرازمینیها قلمداد میکردند. مسعودی، تاریخنویس سدهی 9 میلادی، در مروجالذهب در وصف این بنا گفته است: «تا نزدیک شهر استخر یک فرسخ فاصله دارد. بنایی عجیب و معبدی بزرگ است. ستونهای سنگی شگفتانگیز دارد… . مسلمانانی که در آنجا هستند، میگویند سلیمانبنداوود باد را در اینجا به زندان کشیده است.»
این بیخبری از تاریخچهی تخت جمشید تا دورهی قاجار ادامه یافت. در این زمان ترجمهی اسناد یونانیان ما را با بنیانگذاران تخت جمشید آشنا کرد. یونانیان همهی ایرانیان را پارسی و تخت جمشید را شهر پارسیان یا پرسای میخواندند.
کارکرد تخت جمشید
دربارهی کارکرد تخت جمشید بحثهای فراوانی وجود دارد. برخی صاحبنظران دو کارکرد برای تخت جشمید قائل هستند: یکی اینکه هخامنشیان مجموعهای کاخ مناسبتی ساختند تا بهخصوص در آن، نوروز و مهرگان را جشن بگیرند؛ دیگر اینکه تخت جمشید محلی برای ذخیره و انبار داراییها و گنجینههای سلطنتی بوده است.
برخی نیز هرگونه شواهد مبنی بر برگزاری جشن نوروز در دوران هخامنشیان و در نتیجه در تخت جمشید را رد میکنند. برخی از صاحبنظران نیز این مکان را بهعنوان تجلی قدرت سلطنتی میدانند یا بهعنوان مرکز سیاسی و اقتصادی و اداری امپراتوری میپندارند.
تخت جمشید حدود دویست سال آباد بوده است، اما پلهها و در و دیوار از زیر خاک بیرونکشیدهشده نشان میدهد که کاربری عمومی نداشته و فقط در مواقعی خاص میزبان افراد عادی بوده است.
معماری هخامنشی در تخت جمشید
کاخها و ملحقات این مکان تاریخی از چنان شکوه و عظمتی برخوردار بودند که هر بازدیدکنندهای را به احترام و تعظیم وامیداشتند. در ساخت کاخها نهتنها بهترین مصالح از سرتاسر امپراتوری فراهم شده بود، بلکه همهی گروههای قومی تحت این امپراتوری، بهعنوان نشانهای از علاقهی خود به اتحاد و یکپارچگی، صنایع و مهارتهای خود را عرضه میکردند.
معماری این دوره بهعنوان شیوهی معماری پارسی مشهور است. از هنر سرزمینهای تحتفرمانروایی در ساختوساز بهره برده میشد؛ اما شیوهی معماری پارسی ویژگیها و شناسنامهی منحصربهفرد خود را دارد.
معماری تخت جمشید به انسان احساس ادب، فروتنی، امید و آرامش منتقل میکند؛ معماریای که انعکاس اعتقادات سازندگان آن است، عظمت و شکوهی که با جنگ و خونریزی به دست نیامده است و ستونهایی که با سفاکی و بردهداری برپا نشدهاند.
دروازهی ورودی این مکان در ابتدا از جنوب و از طریق پله بود. سمت راست این دروازه میتوان چهار کتیبه به خط میخی و به نام داریوش کبیر را دید. کتیبهها روی سنگ بسیار بزرگی قرار گرفتهاند: دو کتیبه به فارسی قدیم و یک کتیبه به عیلامی و چهارمین کتیبه به زبان بابلی است. این کتیبهها به بازدیدکنندگان دربارهی ماهیت تخت جمشید و سازندگان آن و باورها و تفکرات داریوش اطلاعاتی میدهند.
امروزه، بازدیدکنندگان از ورودی دیگری وارد مجموعهی تخت جمشید میشوند. این ورودی در زمان خشایارشا ساخته شد: پلکان غربی که از دو سری راهپله با حدود ۱۰۰ پله به نقطهای روی صفحهی اصلی تخت جمشید ختم میشود. سرانجام، در بالای این پلکان، با دروازهی بزرگی روبهرو خواهید شد که ورودی چشمگیری را برای بازدید از این مجموعه کاخها، در برابر چشمان شما قرار میدهد.
در اینجا، قسمتهای مختلف این بنای منحصربهفرد را بهمنظور آشنایی بیشتر با معماری هخامنشی معرفی میکنیم. این قسمتها عبارتاند از:
1. آپادانا: کاخ بار عام داریوش و باشکوهترین تالار در مرکز تخت جمشید است. این کاخ اولین ساختمان در مجموعهی شاهانهی تخت جمشید است. آپادانا را میتوان ادامهی تجربهی ساخت تالار هگمتانه در همدان دانست. در ورودی این کاخ، راهپلههایی در مقابل یکدیگر طراحی شدهاند که حیرتانگیزترین بخش تخت جمشید محسوب میشوند. نمای این راهپلهها با حاشیههای زینتی و کتیبههای داریوش آراسته شدهاند.
کاخ آپادانا ۷۲ ستون داشته است که تا سال 1621 میلادی 19 ستون باقی مانده بود. بین سالهای 1621 تا 1627 میلادی ۶ ستون نابود شد یا اروپاییان آنها را به یغما بردند. اکنون فقط ۱۳ ستون از آنها باقی مانده است. معماران ایرانی برای اولین بار در تاریخ جهان، از گیرههای آهنی برای اتصال سنگهای ستونها استفاده کردند.
قراردادن سرستونهایی از شیر و عقاب و گاو، ریشه در اعتقادات مذهبی داشت. شیر شاخدار نمادی از خورشید است و فقط در ایوان شرقی و بهسمت طلوع خورشید دیده میشوند. تالار آپادانا برای برگزاری آیینهای عمومی مثل جشن نوروز استفاده میشد.
قراردادن سرستونهایی از شیر و عقاب و گاو، ریشه در اعتقادات مذهبی داشت. شیر شاخدار نمادی از خورشید است و فقط در ایوان شرقی و بهسمت طلوع خورشید دیده میشوند. تالار آپادانا برای برگزاری آیینهای عمومی مثل جشن نوروز استفاده میشد. قطعاتی از مبلمان کاخ آپادانا برجای مانده است که نشان میدهد تالار مبلمانی کامل از صندلیها و میزهای کوچک برای میهمانیهای بزرگ داشته است.
2. سالن صد ستون: خشایارشا تصمیم گرفت تالاری بزرگتر از تالار آپادانای پدرش بسازد. بنابراین دستور ساخت تالار صد ستون را صادر کرد. این بنا دومین کاخ بزرگ تخت جمشید است. از آن بهعنوان سالن حضار استفاده میشد. این سالن در بخش شمالی خزانهداری و در شرق آپادانا قرار گرفته است. ویژگی اصلی آن، داشتن سالنی مربعیشکل با ده ردیف دهستونه بود؛ ستونهای سالن نگهدارندهی سقف بودند.
خشایارشا این کاخ را برای پذیرایی از کسانی ساخت که از نقاط مختلف امپراتوری پارس به حضورش میآمدند. البته با مرگش، اردشیر دوم ساخت کاخ را پایان داد. از صد ستون کاخ فقط دو عدد باقی مانده بود و آن دو ستون نیز در سال 1930 به شیکاگو برده شد.
3. دروازه ملل: این بخش، سالنی چهارستونه و مربعشکلی با سه در ورودی سنگی بوده است. دو گاو بالدار بسیار بزرگ روی قسمت داخلی در ورودی شرقی و همچنین در ورودی غربی تراشیده و نصب شدهاند. ورودیها در قسمت بالایی با شش قطعه کتیبه به خط میخی تزیین شدهاند. در شرقی این بخش به سالن صد ستون و در جنوبی آن به آپادانا، سالن اداری داریوش کبیر میرسد. خشایارشا بعدها این دروازه را ساخت، به این منظور که نمایندگان کشورهای مختلف از این مسیر وارد مجموعه کاخهای تخت جمشید شوند.
تصاویر موجود در تخت جمشید نشان میدهد همهی ملل وقتی به حضور شاه شاهان میرسیدند، آزاد بودند از فرهنگ و لباس و زبان خود استفاده کنند. امروزه این سنگنگارهها به شناخت اقوام دنیای کهن کمک بزرگی میکنند و میتوان آن را اولین موزهی مردمشناسی جهان دانست.
4. کاخ تچر: کاخ تزر یا کاخ زمستانی و اختصاصی داریوش و نیز قدیمیترین بخش تخت جمشید است. در این بنای زیبا، میتوان سه خط مختلف را یافت. این خطوط در دورانهای تاریخی گوناگون حکاکی شدهاند: یکی به خط میخی از دوران هخامنشیان، یکی به خط پهلوی از دوران ساسانیان و یکی به خط پارسی امروزی از دوران قاجار. بر بالای نقشی از داریوش در کاخ تچر، نوشتهای به سه زبان وجود دارد: «داریوش، شاه بزرگ، شاه بسیاری از کشورها و پسر ویشتاسب هخامنشی این تزر را برپا کرد.»
نمایش خدمتکاران و شرکتکنندهها روی دیوارهای داخلی راهپلهها حکاکی شده است و نمای راهپله نیز دو ابوالهول و چند درخت نخل و سربازان ایرانی را نشان میدهد. وسط شالودهی این کاخ جای ناودانی باقی مانده است. این ناودانی، آب را از بام به راهآب زیرزمین سکوی هخامنشی هدایت میکرد.
5. حرمسرای خشایار: سازهای با دو بال است. این سازه در غرب خزانهداری قرار دارد. در این قسمت میتوان بزرگترین مونولیت (تختهسنگ یکتکه) تخت جمشید را به شکل دو ستون کناری دید. ساخت کل کف سازه روی سنگبستری طبیعی، در مقایسه با ساخت آن روی سازهی ساختهی دست انسان، نشان از استفادهی هوشمندانه و زیرکانه از فضای طبیعی در معماری هخامنشی دارد. امروز، این ساختمان موزهی تخت جمشید و مرکز اداری تحقیقات مربوط به هخامنشیان است.
6. تریپیلون یا کاخ مرکزی: بنایی کوچک است که در مرکز این مکان تاریخی قرار گرفته است. این بنا به احتمال زیاد به خشایار یا اردشیر یکم تعلق داشته است. هخامنشیان این کاخ را بسیار تزیین کردهاند. نمای این کاخ را بهطور کامل حکاکی کردهاند. سه در ورودی و دو راهرو و راهپله این بنا را به سایر کاخها ارتباط میدهد. هخامنشیان از این بنا برای دیدارها یا مشورتهایشان با مقامات عالیرتبه استفاده میکردند.
7. هدیش: کاخ و اقامتگاه موقت خشایارشا بوده و اندازهی آن دو برابر تچر است. خشایارشا این کاخ را برای خود و همسرش «هدیش» بنا نهاد. راهپلههای این کاخ در جهات معکوس یکدیگر ساخته و با نقشهای برجسته تزیین شدهاند. بعضی از قسمتهای نمای داخلی نیز تصویرهایی از مردم را به نمایش میگذارد که در حال حمل ظروف یا هدایت بزهای وحشی یا حیوانات مشابه هستند. مشابه چنین تصاویری را میتوان در کاخ تچر نیز دید. برخی تاریخنگاران بر این باورند که اسکندر مقدونی سوزاندن تخت جمشید را از این کاخ آغاز کرده است.
8. خزانهداری: به فرمان داریوش ساخته شد و خشایارشا آن را مانند دژ گسترانید و شکل داد. دیوار خشتساختهی ضخیمی این بنا را احاطه کرده است و فقط یک ورودی در گوشهی شمال شرقی آن باقی گذاشته است. این بنا بخش عظیمی از ثروت هنگفتی را در خود جای داده بود که پادشاهان هخامنشی آن را جمع کرده بودند.
۹. تپه سلطنتی: بناهای دیگر تخت جمشید، گورهای سنگی اردشیر سوم و اردشیر دوم و داریوش سوم هستند که به زیبایی با سنگنگارهها تزیین شدهاند. این گورهای سنگی فقط تعدادی از بناهای آرامگاهی هخامنشیان هستند که در این مجموعه و بهصورت مشرف به کل تخت جمشید ساخته شدهاند.
سنگنگارههای تخت جمشید
در مجموعهی تخت جمشید سنگنگارههایی از شاهان به جا مانده است که همگی ادبیاتی محکم اما فروتنانه دارند. پادشاهان آن روزگار همچون شاهان بابل و آشور با انشا و زبانی پیچیده نوشتههای خود را ثبت میکردند، بهگونهای که فقط افراد کمی از طبقهی اشراف میتوانستند آن را درک کنند؛ اما نوشتههای پادشاهان هخامنشی ساده و عالمانه همراه با پاکمنشی و بزرگواری و دور از گزافهگویی بود. در آغاز و پایان کتیبهها نام خدا یاد میشد. بدگویی از بیگانه در آنها راهی نداشت و عشق به سرزمین ایران در نوشتهها موج میزد.
بزرگترین کتیبهی تخت جمشید به طول 8 متر و پهنای 2 متر روی دیوار جنوبی، نزدیک به پلکان ورودی نصب شده و به سه زبان پارسی و عیلامی و بابلی است. کتیبه در جایی نصب شده است که مردم بدون ورود به تخت جمشید نیز میتوانند آن را بخوانند.
هرکدام از مللی که به تخت جمشید وارد میشدند، به خدایی اعتقاد داشتند. برای احترام به باور و اعتقاد سایر ملل در این لوح به غیر از اهورامزدا بهصورت تلویحی از خدایان دیگر نیز یاد شده است.
از این کتیبه معلوم میشود پیشتر بر سکوی تخت جمشید ساختمانی نبوده است و داریوش کبیر برای اولین بار دست به ساختوساز در آنجا زده است.
بخشی از کتیبهی بزرگ تخت جمشید:
…داریوش شاه گوید این است کشور پارس که اهورامزدا به من داد.
زیباست، دارای اسبان خوب، مردان خوب
به خواست اهورامزدا این کشور از دیگری نمیهراسد.
داریوششاه گوید: اهورامزدا با خدایان، خاندان را یاری کنند و این کشور را از دشمن، از خشکسالی، از دروغ نگاه دارد. به این کشور نیاید نه دشمن، نه خشکسالی، نه دروغ
این برکت را من از اهورامزدا و خدایان درخواست میکنم… .
الواح گلی تخت جمشید
در آن دوران، اسناد بهصورت الواح گلی نوشته و نگهداری میشد. با حملهی اسکندر و آتشزدن تخت جمشید، بسیاری از آنها از بین رفت، اما بخت با بخشی از آنها نیز یار بود و با گرمای آتش پخته و بادوام شدند.
در حفاریهای سال 1312 خورشیدی، هنگام خاکبرداری، کاوشگران شیکاگو از دیوانسرای تخت جمشید بیش از 30هزار لوح گلی یافتند. این الواح به زبان عیلامی، خط جهانی آن دوران نوشته و با مهر پارسی تأیید شده بود. الواح بهدستآمده برای مطالعه بهصورت امانت به دانشگاه شیکاگو سپرده شد. پروفسور کارمن و پژوهشگری ایرانی ترجمهای از این الواح منتشر کردند.
الواح مربوط به سالهای 512 تا 492 پیش از میلاد است که حدود 28 سال را دربرمیگرفت. این الواح گنجینهای باارزش برای شناخت تاریخ دورهی هخامنشیان است. تعدادی از این الواح سیاههی تعداد و دستمزد کارگران ایرانی و بیگانه را دربر دارد. همین الواح برگ زرینی از تاریخ انسانمنشی پادشاهان ایرانی است؛ همتایانشان با استثمار بردگان و کارکشیدن تا سر حد مرگ از آنان، کاخهای خود را میساختند؛ درحالیکه امپراتوران ایرانی حقوق انسانی کارگران بیگانه را رعایت میکردند.
ستونهای تخت جمشید
ستونهای عظیم تخت جمشید یکی از شناسههای مهم تخت جمشید هستند. در میانرودان ستونها هولناک و بهصورت تودهای از سنگ بودند. در مصر باستان ستبری ستونها بهاندازهی فاصلهی بین آنها بود. فقط یونانیان در ساخت ستون به زبردستی ایرانیان بودند.
سرستونهای تخت جمشید اغلب بهشکل شیر و گاو و عقاب هستند؛ چراکه در باورهای ایرانیان باستان جایگاه ویژهای داشتند: شیر شاخدار نمادی از خورشید، گاو نمادی از باروری و برکت، شاهین نماد اهورامزدا و شکوه و شوکت ایران است.
روی ستونها شیارهایی هم وجود دارد که خالی از معنا نیست. از این شیارها روی کلاه مردان پارسی نیز دیده میشود. ستونها بهدلیل ظریفکاری در کارگاه ساخته میشدند و فقط لبههای آسیبپذیر آنها در محل استقرار آماده میشد. پس از کارگذاری ستونها نوبت به رنگآمیزی آنها میرسید. چشم و زبان و بینی گاوها و شیرها به رنگ سرخ درمیآمدند. قوچها لاجوردیرنگ و سم و پنجهی حیوانات نیز پوششی از طلا میگرفت.
ستونها حدود 8 متر ارتفاع و 45 تن وزن دارند. اروپاییان در عهد قاجار به کاوش در تخت جمشید پرداختند و هنگامی که قصد بیرونبردن این ستونها را از ایران داشتند، آنها را با پتک خرد میکردند و در جعبههایی از کشور خارج میکردند. این ستونها در کشور مقصد سرهم میشدند و در موزهها قرار میگرفتند. مادام دیولافوا در خاطرات خود شرحی از چگونگی شکستن این ستونها با پتک را آورده است.
سازوکار مدیریت آب در کانالهای تخت جمشید
کشف دیگر در تخت جمشید سیستم پیچیدهی دفع آب با کانالهای زیرزمینی به طول تقریباً ۲ کیلومتر و در برخی قسمتها به ارتفاع ۵ تا ۶ متر است. فاضلاب و آب باران به گوشهی جنوب شرقی مجموعه میرود تا وارد این سیستم زهکشی شود. چاه بزرگی در پای کوه حفر شده است و به این سیستم فاضلاب متصل است. عملکردی شبیه به سیفون دارد؛ کانالها را تمیز کرده و هر نقطهی مسدودشدهای را باز میکند.
بهترین زمان سفر به تخت جمشید
برای بازدید از تخت جمشید بهتر آن است که نیمهی دوم سال تا اواخر فروردین را برای سفر انتخاب کنید. از طرفی، ساعتهای ابتدای روز یا هنگام عصر، بعد از خنکشدن هوا به بازدید از آن بروید. گفتنی است که در زمستان محوطهی قرارگیری بنا بعد از غروب خورشید بسیار سرد میشود و باید لباس گرم به همراه داشته باشید.
این بنا در مرودشت شیراز در استان فارس قرار دارد که منطقهای گرمسیری است. به همین دلیل و بهدلیل قرارداشتن بنای مزبور در فضای آزاد، بازدید از آن در فصلهای گرم سال توصیه نمیشود. هرچند، انتخاب زمان سفر سلیقهای است و هر گردشگری برحسب علاقه و معیارهای خود، تمایل به بازدید از جاذبههای گردشگری در فصلهای گرم یا سرد دارد.
دیدنیهای اطراف تخت جمشید
در نزدیکی بنای پارسه جاهای دیدنی زیبایی وجود دارند که مسافران به بازدید از آنها علاقهمندند. در ادامه، به معرفی تعدادی از آنها میپردازیم:
محوطه نقش رستم
در ششکیلومتری شمال بنای پارسه، محوطه نقش رستم قرار دارد که یادگاری از دورهی حکومت پادشاهان عیلامی تا ساسانی است. البته، این محوطه نیز در طی دورههای مختلف تخریب شده و آثار محدودی از آن برجای مانده است. از مهمترین این آثار، آرامگاههای سنگی پادشاهان هخامنشی و نقشبرجستههای پادشاهان ساسانی هستند. افزون بر آن، کعبه زرتشت نیز یکی از بناهای موجود در محوطه است که هنوز کاربرد دقیق آن مشخص نیست.
نقش رجب
یکی از گنجینههای تاریخی ایران باستان که اهمیت بسیاری نیز دارد، نقش رجب است. این بنا شامل تصویرهایی از مراسم تاجگذاری پادشاهان ساسانی است که بر دل کوه حک شدهاند.
مجموعه پاسارگاد
از دیگر جاذبههای گردشگری اطراف بنای پارسه، مجموعه پاسارگاد است که به دورهی هخامنشی تعلق دارد و در میراث جهانی یونسکو نیز ثبت شده است. این مجموعه بناهای باشکوه متعددی در خود جای داده است که عبارتاند از:
- آرامگاه کوروش، باغ پادشاهی پاسارگاد، کاخ دروازه، آرامگاه کمبوجیه و انواع کاخها، آبانبارها و کاروانسراها.
پایان داستان این مجموعه کاخهای هخامنشی
پارسیان نقشهی این مجموعه کاخهای باشکوه را کشیدند و ساخت آن را هدایت کردند. بهترین صنعتگران و هنرمندان از همهی ملتهای تحتپادشاهی پارسیان، پروژه را اجرا کردند. این تجلی معماری هخامنشیان گسترده شد و تا سال ۳۳۰ پیش از میلاد حفظ و نگهداری شد؛ یعنی پیش از آنکه اسکندر مقدونی آن را غارت کند و با سوزاندنش به شکوه و عظمت این بنای بینظیر روزگار باستان پایان بدهد.
اسکندر با بهآتشکشیدن تخت جمشید، کتابهای بسیار و بخش عظیمی از هنر و فرهنگ هخامنشیان را نابود کرد. او همهی طلاها و نقرهها و ثروتهای خزانهی تخت جمشید را غارت کرد. این خزانه بزرگترین خزانهی هخامنشیان بود.
آنچه از حفاریهای تخت جمشید به دست آمد، بقایایی از تاراج اسکندر و سربازانش بود. لشکریانی که اشیای باارزش را به یغما بردند و هرچه را که قادر به بردنش نبودند، شکستند و نابود کردند. بهدستآمدن قطعات پراکندهی ظروف و تندیسها در تخت جمشید گواه این مطلب است.
برای نمونه، نیمتنهی مجسمهی کلاسیک یونانی در راهروی شمالیجنوبی، میان عمارت خزانه یعنی بسیار دورتر از محل اصلی خود یافت شد. دست تندیس نیز در تالار بزرگ شمالی بود و دیگر بخشهایش هم هرگز به دست نیامد. تخت جمشید در دورهی قاجار برای بار دوم غارت شد. گروههای باستانشناسی اروپایی به جان تخت جمشید افتادند و کاشیها و ستونها و هرآنچه بردنی بود با خود بردند؛ چنانکه امروز بخش ایران در موزهی پاریس، بزرگترین بخش موزه به حساب میآید.
تخت جمشید کجاست؟
بنای تخت جمشید در ۱۱ کیلومتری شمال شرقی شهر مرودشت استان فارس و ۷۰ کیلومتری شمال شرقی شیراز قرار دارد. موقعیت مکانی تخت جمشید را میتوانید در زیر مشاهده کنید:
پرسشهای متداول درباره تخت جمشید
اگر پاسخ پرسش خود را اینجا پیدا نکردید، در بخش دیدگاههای انتهای این پست برای ما کامنت بگذارید و سؤالتان را بپرسید. ما حتماً به آن پاسخ خواهیم داد.
تخت جمشید چند سال قدمت دارد؟
ساخت این بنا در سال ۵۱۸ قبل از میلاد آغاز شد. بهبیان دیگر، قدمت حدودی این بنا بیش از ۲۵۰۰ سال است.
چرا تخت جمشید به آتش کشیده شد؟
تخت جمشید قلب امپراتوری ایران بود. گفته میشود اسکندر مقدونی پس از شکست داریوش سوم و تسخیر تخت جمشید، بههمراه ملازمان خود به شهر اصطخر، در نزدیکی آن مکان تاریخی رفت. در آنجا شراب بسیار نوشید و با حال مستی به تخت جمشید بازگشت و آنجا را به آتش کشید. طبق برخی روایات دیگر، تخت جمشید بهصورت اتفاقی آتش گرفته است.
تخت جمشید توسط کدام پادشاه هخامنشیان بنا شد؟
تخت جمشید اَبَربنای تاریخی است که شروع و پایان ساخت آن در زمان یک پادشاه نبوده است. ساخت این بنا در ابتدا به دستور داریوش اول صورت گرفت؛ اما در زمان حکومت پادشاهان بعدی و تا زمان حملهی اسکندر ادامه پیدا کرد. بدین ترتیب، حدود ۱۸۵ سال به طول انجامید.
برخی مورخان با توجه به آثار نیمهکارهی باقیمانده معتقدند ساخت این بنا با پایان دورهی هخامنشیان متوقف شد.
تخت جمشید چگونه ساخته شد؟
این مجموعه کاخهای باستانی، بدون بردهداری و با پرداخت اجرت به ماهرترین استادکاران جهان در پای کوه مهر ساخته شد. در ساخت دروازهها و ستونها و کف بناهای آن عمدتاً از سنگ (بدون ملات) استفاده شده است. دیوارها را عموماً از خشت و سقفها را نیز از چوب سروهای لبنان ساختهاند. بهترین مصالح از سرزمینهای دیگر به این نقطه آورده شدند تا این اثر بهیادماندنی ساخته شود.
نقوش حکشده بر تخت جمشید نشان از چه دارند؟
روی دیوارها و ورودیهای کاخهای تخت جمشید نقش و نگارهای بسیاری وجود دارند که همهی آنها حاکی از صلحخواهی و حکومت مسالمتآمیز هخامنشیان هستند. در هیچیک از این آثار بهجایمانده، نشانی از جنگ و بردهداری نیست.
اون قسمتی که نوشتین زبان های بکار رفته در تخت جمشید مربوط به تکامل زبان پهلوی فارسی هست و هیچ نوشته عربی در تخت جمشید اورده نشده